این اکانت انقدر عجیب اسکیرین شات دختر و البسه دخترونه میذاشت من فکر میکردم دختره، الان متوجه شدم نه تنها دختر نیست بلکه دوست دخترم داره.
کلا اکانتش داد میزنه: عقده. عقده ی همه چی.
دیروز یه چیزی دیدم بامزه بود، میگفت پسرا وقتی یه دختری رو دیت میکنن از صفر شروع میکنند و کم کم اون دختر امتیاز میگیره در نظرشون
ولیییییی
دخترا از ۱۰۰ شروع میکنند و کم کم پسره امتیاز از دست میده؛ چون از قبل راجب پسره حدس و گمان و خیالپردازی داشتن
من حالم از همه بهم ميخوره.
يعني وقتي با يكي معاشرت ميكنم ميدونم كه ديپ اينسايد حالم ازش بهم ميخوره ولي سعي ميكنم بهش فكر نكنم چون اينم ميدونم كه حفظ روابط اجتماعي براي سلامت روان ضروريه
من هیچوقت سر دو راهیا تصمیم نگرفتم، همیشه سر دو راهیا نصف شدم. اینی که الان داره این نوشته رو پست میکنه یک هزار و بیست و چهارم منه. خیلی وقته از بقیهم خبر ندارم. امیدوارم اونا روزای بهتریو تجربه کرده باشن..
ما يه دوستي داشتيم دبيرستان وقتي با پسرا ميرفتيم بيرون بهشون دست نميداد ميگفت شب دستم درد ميگيره خوابم نميبره
الان رفته با يه مرد زن و بچه دار دوست شده
واقعا بزرگترین ردفلگ برای من اینه که ی نفر از خودش خیلی تعریف کنه... مثلا بگه وای من خیلی خوشگلم یا من خیلی باهوشم یا از همه بدتر مثلا بگه بابام خیلی پولداره 😭
@mehrodadm
سه تا دختر تو ماشين بوديم مامور گفت ماشين و بزن كنار ما از قبل اختياط كامل رو داشتيم و هيچي نميخورديم گفت بايد بره پاركينگ چون راننده آدامس داشته :)) آدامس!!جناب افسانه!
يه بار مايكل جكسون خدا بيامرز داشت ميخوند بعد مادربزرگم و من بوديم فقط كه يه دفعه گفت مرتيكه انگار دارن خايه هاشو ميكشن
بعد منو ديد گفت اا توام اينجايي؟
وقتي تنهام با بلوتوث به اسپيكر قديميمون وصل ميشم و براي قناريمون آهنگ هاي دهه ٧٠ ميلادي رو با صداي بلند ميذارم
قناري ميخونه،من ميرقصم،پسر رو به روييِ تو تراس سيگارشو خاموش ميكنه
همين مهموني هاي سي سال به بالاي فرهيخته هستن كه منو به زندگي اميدوار ميكنن. امروز يكيشون گفت شبيه آدريا نميدونم كي هستي و فتوژنيكي و شمارمو گرفت ازم عكس بگيره.
اينا نبودن من فكر ميكردم زشت ترين دختر جهانم.
من تحت هيچ شرايطي نميتونم به كسي كه ادبياتش و حتي طرز تلفظ بعضي كلماتش زشته حس خوبي پيدا كنم
براي مثال به جاي به دنيا اوردن ميگه زاييدن
به جاي مادر پدر ننه بابا
به جاي شكلات ، شوكولات
این پسره استوری گذاشته از کافهی دافخیزی که همیشه باهم میریم. ریپلای کردم «رفتی شکار؟»
خیلی جدی نوشته «نه عزیزم من تفنگمو زمین گذاشتم برای شما♥️»
بامزه.🥹🥹:)))
دلار شده ٢٥ تومن
من دارم زندگي عاديمو ميكنم، مردمو ميبينم كه دارن خريداي روزمرشونو ميكنن و عصباني ميشم، از خودم، از همه
عصبي ميشم كه نشستن اون بالا و دارن به ريش هممون ميخندن و ميگن چه برده هاي احمقي داريم.