دخترداییم بعد ۱۸سال زندگی فهمیده شوهرش برا خودش خونه مجردی گرفته زن میبره اونجا
با چشم خودشم دیده
شوهره رو انداخته ازخونه بیرون که برو توهمون خونه مجردیت بمون دیگه نیا
درگیر طلاقن
حالا بعد یه ماه شوهره زنگ زده که چرا پدرو برادرت یه زنگ نزدن حال من و بپرسن؟بگن کم و کسری چیزی نداری