من یک بار اکسم دعوای سنگین کردم و از ماشین پیاده شدم و تا خونه گریه کردم بعد بین راه یک پیرمردی منو دید و هی اصرار که دخترم چی شده؟ (چون چشمام پف کرده بود و درست نمیتونستم راه برم.) بعد گفتم با دوستم دعوام شده و انگار فهمید دوست پسرمه.
گفت گریه نکن من یک پسر دارم،برای تو.:))))))