یک روز پدرم بهم گفت مردی که واقعا دوستت داره به کمترین کارها برات راضی نیست. به تو حس ناکافی بودن نمیده و لازم نیست تو قانعش کنی که ارزشمندی. گفت بگذر و بذار بره.
اینو گفت که هیچ صبحی با غم بیدار نشم. بگذر و بذار کسی که لایق هست بیاد سر راهت. بهتون قول میدم این آخرین مرد نیست.