@imoccu
شاید بی ربط باشه ولی بچه که بودیم یه روز خونه مامان بزرگم بودیم که یه چاه وسط کوچشون بود، یهو یکی از همسایه هااومدمامانمو صداکرد گفت بچت رفته نشسته سرچاهه دسشویی کرده الان منتظره بری بشوریش،صحنه اینجوری بود که ماشینا وسط کوچه توقف کرده بودن تا داداش من برینه و بره بتونن ردشن