مرد بی‌کلاه
@mardebikolah
Followers
1,137
Following
164
Media
852
Statuses
13,577
Explore trending content on Musk Viewer
Rogan
• 779455 Tweets
Beyoncé
• 643212 Tweets
Hybe
• 547556 Tweets
Big Winner
• 466034 Tweets
最後の最後
• 461622 Tweets
CWR On ONE BKK Stage
• 237259 Tweets
#PBBGen11BigNight
• 222844 Tweets
Fyang
• 213821 Tweets
SB19 ANIMBERSARY CONCERT
• 205777 Tweets
Halloween with DAOU
• 131235 Tweets
CONSTRUCTIVE DREAMSCAPE 1
• 120464 Tweets
FY RECAP BLANK SS2EP5
• 109703 Tweets
AioonMay Be Together
• 96570 Tweets
国民民主
• 60741 Tweets
#祝NIKKE2周年生放送
• 57397 Tweets
#SixTONESANN
• 47782 Tweets
TXT SANCTUARY PREVIEW
• 46810 Tweets
#UFC308
• 43925 Tweets
シンデレラ
• 37059 Tweets
石丸さん
• 31672 Tweets
石丸伸二
• 31447 Tweets
玉木さん
• 29651 Tweets
Haaland
• 28199 Tweets
ホークス
• 24928 Tweets
早じまい
• 20428 Tweets
経費節減
• 19314 Tweets
Southampton
• 18133 Tweets
Leal
• 13391 Tweets
۱/۲
«حقیقت از چاه می‌آید» یکی از چهار نقاشی معروف «ژان لئون ژرومه»ست که با همین تم و اواخر ۱۸۹۰ و قبل از مرگ کشیده و اشاره‌اش شاید به سخن معروف «دموکریتوس» فیلسوفه که گفته:
«از حقیقت چیزی نمی‌دانیم چرا که حقیقت در چاه است»، به عبارتی حقیقت در اعماقه و عریان. «باستانی پاریزی» هم
27
35
1K
در اشیا هم چیزهایی باقی می‌ماند یک قاب عکس کهنه و قدیمی یا یک زیر سیگار مستعمل یا حتی یک فندک ساده بعضا، آنها دیگر همان اشیا خشک و بی‌روح قبل نیستند، حالا جزیی از یک رفته‌ی دور اند، جزیی از یک کل جدا.
«خاطراتی هست که تنها در اشیا زنده می‌ماند.»
خانه‌ی ادریسی‌ها
غزاله علیزاده
2
12
199
اگر مسائل فلسفی را نمی‌خواهی حل کنی، چرا از پرداختن به آنها دست نمی‌کشی؟ چون حل کردن آنها یعنی تغییر دادن موضع، شیوه‌ی تفکر سابق و اگر این را نمی‌خواهی، باید مسایل را حل ناشده تلقی کنی.
ویتگنشتاین
آخرین نوشته‌ها درباره فلسفه‌ی روانشناسی
0
10
184
یانیس ریتسوس
چرا که سکوت
پر از صدای گلوله‌هایی‌ست
که نمی‌دانیم از کجا شلیک می‌شوند.
2
15
168
۱/۳
از ونه گات یه نقل معروف هست توی «مرد بی‌وطن» که قصد داره از سیگار پالمال شکایت و درخواست غرامت بکنه واسه اینکه بعد از ۸۲ سال زندگی و از ۱۲ سالگی تا الان که پالمال کشیده، بر خلاف شعار روی پاکت،
1
10
156
با این همه
چه قدر این تبر افتاده
یادآور آن سوار برخاسته است.
منوچهر آتشی
2
7
148
هر عکس، خرده روایتی از یک مرگ است.
بارت
عکس:
پدرو لوييس رائوتا
0
4
120
تصویر من از افسردگی خواب آنابل لوسیون فرویده
3
2
120
آدورنو منو بی‌هوا یاد نقاشی معروفی از ونگوگ انداخت و با اینکه ونگوگ از بودار دل خوشی نداشته اما کار زیر رو با یه نقل از بودلر همراه می‌کنم:
«این زندگی بیمارستانی‌ست که در آن هر بیماری آرزوی عوض کردن تخت خود را دارد.»
بودلر
نقاشی جای حرف زیاد داره.
گردش زندانیان/ ۱۸۷۲/ ونگوگ
“غم تا ابد باقی ماند!”
معتقد بود آتشی عظیم در درونش شعله می‌کشد اما هیچکس را توان رویت‌اش نیست تا بایستد و جانش را گرم کند.
و جایی گفته بود “وجودم در آتش است و آنچه دیگران می‌بیندد تنها باریکه‌ای از دود محو شونده در هواست”
-ونسان ونگوگ
8
51
431
3
3
119
به هرحال این اوضاعی است که می‌بینید و تفسیر لازم ندارد. ما هم می‌سوزيم و می‌سازيم. قسمت‌مان اين بوده يا نبوده ديگر اهميت ندارد.
سگ بريند روی قسمت و همه چيز.
هدایت، نامه به شهید نورایی
2
10
102
آقا من گربه دار شدم.
فردا می‌گمتون داستانشو که چه جوری شد اینجوری شد.
آخه ببین چشاشو، رو دیوار یه چیزی دیده، فک کنم پسر سانازه.
اسم چی پیشنهاد می‌دین 😍
از نظر روحی این دو ماه رو لازم دارم با سگ یا گربه بگذرونم، [حیوون خونگی]، کاش میشد یکی سگ یا گربه شو دو ماه بده من نگه دارم. خیلی بلدم ها!
1
0
10
21
1
105
تو مرگ من بودی
تو که می‌توانستم نگهت دارم
هنگامی که همه از من بریدند.
پل سلان
زاده‌ی اضطراب جهان
محمد مختاری
0
7
102
چون زندگیش پر از رنج بوده، مرگ مادر، پدر و خواهر تا قبل ۲۶ سالگی و پدر مذهبی و متعصب، اونو عصبی و دلزده می‌کنه، عشق‌های نافرجام و بعضا خارج از قاعده اعتماد رو ازش می‌گیره، همه به خودش و هم به دیگران، خودش میگه دو تا چیز رو از خانواده به ارث برده: دیوانگی و ناتوانی در بیان خواسته.
تقریبا هر چیزی از مونک تو توییتر فارسی فیو استار میشه.
واقعا دچار شک شدم در عظمت استاد.
1
0
8
4
3
103
خواب‌هایت را تعریف نکن، شاید فرویدی‌ها قدرت را به دست بگیرند!
استانیسلاو یرژی‌لتس
شاعر و نویسنده لهستانی
4
2
90
محمد مختاری
ای دست
ای زبان
ای چشم
ای گلو
ای خون
ای عصب
ای
نظارگان خیرگی
آیا هنوز
هستید؟
آیا هنوز در جهنم اندام‌ها
دستی
رگی
زبانی
چشمی جرقه می‌زند؟
2
5
90
غزاله علیزاده
خانه ادریسی‌ها
«دانایی آغاز تباهی‌ست؛ تو برای هر شناخت تازه‌ای باید گوشه‌ای از خودت را قربانی کنی!»
0
3
86
زیبا دشوار است.
افلاطون، رساله هیپیاس بزرگ
برای زیبایی هیچ منشأ دیگری جز یک زخم نمی‌توان فرض کرد، زخمی منحصر به فرد، زخمی متفاوت برای هر شخص، زخمی پنهان یا مرئی که هر انسان در خود دارد.
مقالاتی درباره زیبایی شناسی هنر
ژان ژنه
مهتاب بلوکی
2
4
64
0
1
84
نا خورده شراب می‌خروشیم
بنگر چه شود اگر بنوشیم!
عراقی
#نیکا_شاکرمی
1
6
87
فریدا کالو و چابلا بارگاس، خواننده، که به قول پدرو آلمودووار «صدای خشن مهربانی» بود. رابطه عاشقانه این دو هنرمند از اولین روابط هم‌جنس‌خواهانه قرن بیستم بود.
3
3
81
و «گلوله‌ای نهاد نقطه‌وار»
شاملو
«پرونده بسته شد
همان‌طور که می‌گویند:
پرونده بسته شد
و قایق عشق، بر صخره‌ی روزمره‌ی زندگی شکست
با زندگی بی‌حساب شدم.
بی‌جهت دردها را،
فاجعه‌ها را دوره نکنید،
و یا آزارها را.»
ماياكوفسكی
خودکشی با شلیک گلوله به قلب، ۱۹۳۰
و شعری که کتار جسد بود.
1
11
85
۳/۳
نمی‌خواستم نام چنگیز را بدانم
نمی‌خواستم نام نادر را بدانم
نام شاهان را
محمد خواجه و تیمور لنگ
نام خفت‌دهندگان را نمی‌خواستم و
خفت‌چشندگان را.
می‌خواستم نام تو را بدانم.
و تنها نامی را که می‌خواستم
ندانستم.
2
3
85
کسانی که دیوانه خطاب می‌شوند صرفا کسانی اند که به آزادی حقیقی نظر داشتند.
پرواز بر فراز آشیانه فاخته، رندال مک مورفی/ آنتونن آرتو
۴ سپتامبره؛ طبق روال قراره تایملاین رو به شقاوت بکشونم. هر توییتی از «آرتو» ببینم ریتوییت می‌کنم.
#اگر_کسی_شریک_عزا_نیست_برود_توی_خانهٔ_خودش_عرق_بخورد
2
0
73
0
4
85
با فیلسوفی در باغ نشسته‌ام، او به درختی در نزدیکی ما اشاره می‌کند و چند بار می‌گوید «می‌دانم که این یک درخت است» یکی از راه می‌رسد و اینها را می‌شنود و من به او می‌گویم: این آقا دیوانه نیست، ما مشغول فلسفه‌ورزی هستیم.
ویتگنشتاین / در باب یقین/ ۴۶۷
کلمیت/ birch in a forest /۱۹۰۳
0
5
83
دلتنگی نام دیگری ندارد. دلتنگیْ مائیم در تمام لحظاتی که زندگی را از دست می‌دهیم.
ایوان کلیما
روح پراگ
خشایار دیهیمی
2
3
78
دخترم ده روزی مهمونم بود، رفت. بردمش.
دیروز خواب بودم و قرار داشتم، دوستم زنگ زد که کجایی؟ هراسون و درهم بیدار شدم، رفتم تو هال و دختر رو صدا زد، همزمان دوستم پشت تلفن گفت دختر رو که پریروز رسوندی. نبود، اما بود.
غم این شکلیه، چیزی که هست و همزمان نیست.
6
0
75
انا آخماتووا
احمد پوری
چرا زهر در آب می‌ریزید
و خاک در نان؟
چرا پس‌مانده‌های آزادی را
در بیغوله‌ی دزدان ریخته‌اید؟
چون به صدای بلند
نفرین نکردم سرنوشت تلخ دوستانم را؟
چون وفادار ماندم
به سرزمین اندوهبارم؟
0
8
74
«هیچ چیز دشوار تر از این نیست که خود را نفریبید.»
در باب یقین
ویتگنشتاین
هیتلر و ویتگنشتاین، ۱۹۰۳، در مدرسه
«اینکه خودت باشی سخت‌ترین کار است. راحت‌تر این بود که کس دیگری باشی، یا اصلا هیچکس نباشی»
- سیلویا پلات (خاطرات ویرایش نشده)
7
82
1K
0
2
73
و هیچکس تحقیق نخواهد کرد
در «نوعی»
که مشتاقانه مصمم است
به انقراض خویش.
زاده‌ی اضطراب جهان
پیتر هوخل
محمد مختاری
بهمن محصص
1
9
75
من زندگی می‌کنم
در مرکز زخمی که تازه است
هنوز.
اکتاویو پاز
0
4
72
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
پرویز شاپور
رقص دور گیوتین
کته اشمیت کلویتس، ۱۹۰۱
#محمد_قبادلو
0
7
74
از میان تمام چیزهای قطعی، قطعی‌ترینشان تردید است
برشت
[از جایی برداشتم]
0
6
71
برای زیبایی هیچ منشأ دیگری جز یک زخم نمی‌توان فرض کرد، زخمی منحصر به فرد، زخمی متفاوت برای هر شخص، زخمی پنهان یا مرئی که هر انسان در خود دارد.
مقالاتی درباره زیبایی شناسی هنر
ژان ژنه
مهتاب بلوکی
2
4
64
+خوبی؟
+خوبم. [ به تو حاصلی ندارد، غم روزگار گفتن]
از توییت‌های قدیمی
1
3
64
۲/۳
نکشته‌اش و دست آخر هم ناراحته که شرکت به قولش عمل نکرده و مجبوره در زمانی زندگی کنه که سه تا سیاست‌مدار بزرگ دنیا اسمشون اینا باشه:
«بوش، دیک و کالین»
این طنز وحشی ونه‌گاته.
یاد یه شعر از شاملو افتادم،
از کتاب «مدایح بی‌صله»
🔽
2
0
67
خیال من قاتل من است.
و الا ممکن نبود من به این زودی‌ها این‌طور از پای درآمده و از دست بروم.
مرا خیال کشت.
از نامه‌ی عارف قزوینی به زندخت شیرازی
0
2
66
شیرکو بیه‌کس
و من می‌بینم:
سر چه‌گوارا
بر تن ناپلئون و
تن بوکاسا
و سر ژان ژاک روسو را.
موبوتو با صدای گاندی سخن می‌گوید
و لورکا و فرانکو باهم می‌رقصند
فرشته و جلاد باهم می‌رقصند
و بو می‌آید
بوی درهم آمیخته جهان می‌آید
و کسی نیست
که آزادی
که آن منزل ناممکن را نشانم دهد.
1
1
61
چندان تنگ خفته‌اید که نیمی از خواب را تو می‌بینی و نیمی را او
بیژن الهی
مال تو ایوان
1
1
62
دوره اینا هم گذشت. عجب.
با چه مرارتی پرینت می‌گرفتم و قاب می‌کردم.
[ اون ترانه معروف متالیکا که «دوره هر چیزی به پایان می‌رسد»]
3
0
60