چهل تا سگ و تیکه پاره کرده و حتی چهارتا سگ سرابی رو که هیکلشون از خودش درشت تر بوده کشته.
بعد که پیر شده بود با دست شکسته بود آورده بودن چیتگر ولش کرده بودن تا بمیره.
ولی طوفان نمرده بود. سخت جانتر از اونی بود که طعم آزادی رو بچشه و تسلیم مرگ شه. دوباره هیبتش و بدست آورده بود.
۳