یبارم داشتیم سناتور شرابی میکشیدیم، رفیق مذهبیمون گفت چه خوش بوعه، یه نخ هم به ما بده.
اینم یه دل سیر کشید، بعد پرسید اسمش چیه؟ گفتیم فلان!
آقا این شروع کرد زمین و آسمون رو به هم دوختن: که آی نامردا، شما اعتقاد منو به سخره گرفتید!
یه نیم ساعتی هم تلو تلو میخورد که ینی مثلا مستم.