هر وقت میخوام ببخشمش؛شب تولدمو یادم میاد درست ساعته۲۲:۳۰ بیخبر از همه با یه تیشرت و شلوار،گریه میکردم تا برسم به ساحل صندل و شال رو گذاشتم رو ماسه ها دوییدم به سمت آب خیلی پایین بود هرچی میرفتم نمیرسیدم و هیچکس نبود تقریبا فقط اشک میرختمو جیغ میزدم.منی که فوبیا ساحل دارم:)))