بی‌خود از خود
@they_are_lying
Followers
1,765
Following
1,902
Media
431
Statuses
20,776
Explore trending content on Musk Viewer
Cuba
• 200515 Tweets
Catholic
• 183626 Tweets
Jesus is Lord
• 111092 Tweets
#النصر_الشباب
• 92312 Tweets
Perez
• 80760 Tweets
Peterson
• 68421 Tweets
Franco
• 65449 Tweets
Geoff
• 51520 Tweets
The Mets
• 45158 Tweets
危険運転
• 43390 Tweets
ebony
• 37235 Tweets
Sprint
• 36815 Tweets
gracie
• 33239 Tweets
Duke
• 31635 Tweets
自民党本部
• 29975 Tweets
首相官邸
• 25561 Tweets
Undertaker
• 21194 Tweets
Verstappen
• 19629 Tweets
Florida State
• 16791 Tweets
تاليسكا
• 15774 Tweets
Spider-Man 2
• 14446 Tweets
Pinned Tweet
آن‌ها دروغگویند و می‌دانند که دروغ‌گویانند، و آگاهند که ما آگاهیم که آن‌ها دروغگویند؛ با این همه، به بانگ بلند دروغ می‌گویند.
#نجیب_محفوظ
1
0
9
ما هم‌چنان از وضعیت و محل نگهداری برادرم #عارف_جنتیان بی‌اطلاعیم.
علی‌رغم پیگیری‌ها هیچ‌کجا نام و شماره ملّی‌اش ثبت نشده و طی هفتۀ گذشته هیچ تماسی با خانواده نگرفته است.
عمیقاً نگران سلامتی و وضعیت او هستیم.
صدای ما باشید
#بردیوف
#مهسا_امینی
101
1K
3K
برادرم #عارف_جنتیان پس از ۶۵ روز دوری و بی‌خبری، دیشب (۱۰ بهمن) از زندان تهران بزرگ موقتاً آزاد شد.
روزهای سختی بودند و دیشب از سخت‌ترین‌ها؛ انتظار بود و انتظار تا اینکه جزو آخرین افراد، حدود ساعت ۱۱ شب، توانستیم در آغوش بگیرمش.
#ArefJannatiyan
#مهسا_امینی
67
192
1K
این واژۀ «کیوت» چیه افتاده دهن همه؟!
دلنشین، دلپذیر، ناز، دلکش نمی‌تونند اون معنی رو برسونند؟
45
18
634
#جدی
۹ ماه کلاس آن‌لاین رایگانِ زبان انگلیسیِ مقاطع راهنمایی و دبیرستان برای ۷ دانش‌آموز تنگدست.
یک جلسۀ ۷۰دقیقه‌ای در هفته + رفع اشکال مداوم از راه پیام‌رسان‌ها.
#ريتوييت_لطفا
#ريتويت
#ریت
12
160
503
این توییت مشخصاً از زبان برادر من نیست؛ نه لحن، نه ادبیات، نه نگارش، و نه ترکیب این توییت مطابق نوشتار او نیست.
ما بالغ بر ۵۰ ساعته که از او بی‌خبریم و همۀ وسائل الکترونیکی او ضبط شده و در اختیار کسانی است که ن‌می‌شناسیم.
11
121
394
امروز در تماسی کوتاه از حال او باخبر شدیم.
طبق گفتۀ پیشین، در زندان اوین نگهداری می‌شود و بنا بر صحبت خودش، در صحّت و سلامت جسمی است.
امیدواریم او را به‌زودی در آغوش بکشیم.
سپاس از همۀ دوستان و همراهانی که جویای حال بردیوف و ما بوده‌اند.
#عارف_جنتیان
#ArefJannatiyan
#MahsaAmini
ما هم‌چنان از وضعیت و محل نگهداری برادرم #عارف_جنتیان بی‌اطلاعیم.
علی‌رغم پیگیری‌ها هیچ‌کجا نام و شماره ملّی‌اش ثبت نشده و طی هفتۀ گذشته هیچ تماسی با خانواده نگرفته است.
عمیقاً نگران سلامتی و وضعیت او هستیم.
صدای ما باشید
#بردیوف
#مهسا_امینی
101
1K
3K
13
84
357
شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱، مأموران امنیتی در غیاب پدرم وارد منزل شده و پس از بازرسی خانه و ضبط وسائل الکترونیکی برادرم - #عارف_جنتیان - او را به مکانی نامعلوم منتقل می‌کنند.
او در تماسی که با ما داشت گفته که اکنون در زندان اوین است
#بردیوف مالک کانال پرمخاطب «توییت اسپورت» است
#مهسا_امینی
8
141
324
وقتی پشت تلفن با اون صدای سرماخورده بهم گفتی «یعنی من فراموش شدم؟!»، بغضم رو خوردم و گفتم «تو رو هیچ‌کس فراموش نمی‌کنه.»
همین‌جا بهم ثابت شد که رفیق و نارفیق چه مرز باریکی داره.
#عارف_جنتیان
دلم هوای چشمات رو کرده وقتی می‌خندن داداشم. زودی آزاد می‌شی.
#مهسا_امینی
#ArefJannatiyan
9
83
293
برای #شاهین_نجفی
@shahinnajafi80
#رشتو
۱. با انتشار آهنگ #آخرین_بوسه، امشب همهٔ خاطراتم از روز نخستی که با صدایت آشنا شدم مرور شد. از آن روزی که در یوتیوب با سرعت لاک‌پشتی #ما_مرد_نیستیم را شنیدم، ۱۲ سالی می‌گذرد. از همان ابتدا با شنیدن صدای خش‌دارت، شیفتهٔ نگاهت به هستی شدم. /
7
23
217
دیروز همه چیز عوض شد.
داستانش رو می‌گم اگه همین توییت بیش‌تر از ۲۰۰تا فیو بخوره.
#جدی
10
5
201
@chezareboorgia
بزا = امر فعل زاییدن
بذا = کوتاه‌شدۀ بذار؛ محاورۀ فعل امر بگذار از بن گذاشتن به معنای احازه بده؛ قرار بده؛ منتشر کن
1
4
197
یکی از موقعیت‌هایی که می‌تونید از «می‌زارم» بهره ببرید.
3
5
169
#رشتو
۱. داستان ازدواج و طلاق من یه کمدی-تراژدیه:
۶ سال پیش وقتی از یه رابطهٔ بلندمدت اومدم بیرون، شدید افسرده شدم و طی حدود ۲ هفته ۱۰کیلو اضافه وزن آوردم. همه کارم شده بود: خوردن، خوابیدن، فیس‌بوک.
از اون‌جایی که خلاء عاطفی ژرفی رو تجربه می‌کردم، در پی جایگزین بودم تا مگه /
25
5
162
سال اول دبیرستان توی فهم مبانی فیزیک و فرمول‌ها مثل خر توی گل بودم.
یه روز از دبیرمون پرسیدم: «آقا، معجونی هست بریزیم تو مغزمون که فیزیک رو یاد بگیریم؟»
اون هم، با لهجه اصفهانی، گفت: «هس، امّا فکر نمی‌کونم اِز گچ رد بشد.»
8
6
154
دوستانی که پیگیر احوال برادرم #عارف_جنتیان بوده‌اید، از شما سپاسگزارم.
چند روزی است که از زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شده است و در حال پیگیری روند دادرسی و آزادی او هستیم.
در تماس‌هایش صدایی پرشور دارد و پیگیر حال دیگر دوستانش نیز هست.
#بردیوف
#ArefJannatiyan
#مهسا_امینی
8
32
138
@originalbooard
سوراخ چونت رو ژل بزنه که نمی‌تونی برینی!
اون سوراخ چونه‌اته که نشان خانوادگیتونه.
1
0
129
#رشتو
(ممکنه خوشایند تنگ‌نماها نباشه)
۱. معمولاً آدم‌ها، چه دختر و چه پسر، تصویری رؤیایی از شب یا روزی دارن که بکارتشون رو از دست می‌دن. شمع و شراب و گل و عود و این‌جور قرطی‌بازیا (عموماً ریده میشه توش).
حکایت من از اون‌جایی شروع شد که از وقتی بدنم رو شناختم، همواره حشری بودم /
11
11
120
کاش یه شمبه‌زاده جیبی داشتم این شعر #بیدل_دهلوی رو برام می‌خوند.
مطلعش اینه:
چه فسردگی بلد تو شد که به محفل من و ما بیا
که گشود راه غنودنت که در این فسانه‌سرا بیا
دارم پاره می‌شم و وزنش رو نمی‌تونم حفظ کنم.
@hosseyn1988
5
1
119
عین همون اداره‌‌جاتی‌هایی که میگن: «تلفناً» یا می‌گفتن: «تلگرافاً».
البته شماهایی که گاهی رو می‌گید «گاهاً» دیگه نیایید زیر این کوت بخندید.
2
5
112
بعضی توییت‌ها رو می‌بینم و از جذابیتش یا نغز بودنش به وجد میام و می‌خوام فیو کنم یا حتی ریتوییت، ولی...
ای کاش غلط املایی نداشتند.
8
3
109
آن چشم‌ها که آخر بدمستی من است
آن چشم‌ها که هی همۀ هستی من است.
#عارف_جنتیان
#ArefJannatiyan
#مهسا_امینی
4
35
110
#رشتو
وقتی از شکر خوردن دست برمی‌داریم، ۶ تا چیز برای بدنمون رخ می‌ده:
الف. بدن شرایط خودایمنی رو بهتر سامان می‌ده
ب. پوست بهتر
ج. کاهش ویار و هوس‌های غذایی
د. کاهش وزن
ه. تمام شدن نوسان‌های خلقی مداوم
و. بهبود کنترل درد در بدن
8
10
102
اگه تراپیست خبره سراغ دارید که:
۱. مذهبی نباشه
۲. عقاید فمنیستی/نژادپرستانه/سیاسیِ سوگیرانه نداشته باشه
۳. آن‌لاین هم مشاوره بده
بهم #جدی معرفی کنید. نیاز مبرم دارم.
#ريتويت #ريتوييت_لطفا
18
22
101
#رشتو
۱. چهار سال پیش توی بحران طلاق و دادگاه و پرداخت مهریه بودم.
شب ۲۱ام رمضان بود و توی اون روزهای به شدت دلگیر و دلشکن در تنهاترین وضعیت ممکن بودم. نه کسی بود دستم رو بگیره و نه کسی بود دل به دلم بده.
با این که به هیچی اعتقاد نداشتم (و هنوز هم ندارم)، دعای جوشن کبیر رو /
10
7
98
#روز_معلم رو تبریک می‌گم به خانم صفی‌خانی، معلم کلاس اولم، که از فرط علاقه‌اش به من، ۳دور دور کلاس گوشم رو چرخوند چون یه لحظه خندیدم. و سر امتحان املای ثلث سوم، خط‌کش چوبی‌اش رو پس گردنم خرد کرد چون یه خط عقب افتادم.
12
3
97
هم «گل» داره؛ هم دوتا پسر دست در دست با پس‌زمینۀ «رنگین‌کمان»؛ هم «آسمانی».
تکلیف مشخص نمی‌شه؟
12
3
94
#رشتو
۱. از دیشب و امروز که ویدیوی #حمید_فدایی و #الناز_گلرخ رو دیدم، یاد یه خاطرهٔ عجیب افتادم. آدم‌هایی که با یه ذره انگلیسی خوندن (نه دونستن یا یاد گرفتن) ادعا می‌کنند و گاه شده پا تو کفش معلم‌های انگلیسی (نه اون‌ها که تو مدرسه دیدیم) کرده‌اند.
این خاطره موجب خنده غم‌انگیزه /
7
9
88
@Shahii1298
داداش من آزاد شده بود، از من مرتب‌تر و شاداب‌تر بود. اون تو هم فروشگاه دارن، هم پیراشگاه و آرایشگاه. شابد تصورت از زندان سیاه‌چاله است فکر کنم.
اتفاقاً زندانی‌های سیاسی تلاش می‌کنن بیش‌تر به خودشون برسن تا روحیه‌اشون حفظ بشه.
1
1
87
@FarzinSouri
سوسک لای نوار در یخچال خونه نکرده عاشقی یادت بره.
یه مدت خمه‌اش تا در یخچال رو باز می‌کردم، سوسک می‌دیدم و تعجب می‌کردم. چند بار همه درزها رو سم زدم و هنوز بودن.
بالاخره یه روز نوار یخچال رو کنار زدم و صحنه‌ای دیدم مسلمان نشوند، کفار مبیناد!
2
1
88
انفرادی سال ۸۸
ازدواج مجدد مادرم
جدایی از زن سابقم
مهاجرت به تهران
خودکشی
8
2
82
امروز به یه سوتی عجیب دادم که احتمالاً آیندهٔ کاری‌ام رو بدجور به فنا بده.
برام انرژی مثبت بفرستید؛ حالم خیلی گرفته است.
امیدوارم فردا خبر خوب بهم برسه
14
0
82
+ چرا واکسن کرونا به این زودی‌ها قرار نیست به دست ایران برسه؟
- می‌دونی چَرا؟ چون میثل شاه وابستَه نیستیم!
2
4
89
فمنیسم هم عین اسلامه. همه میگن این که می‌بینی واقعی نیست.
2
9
82
عموماً توییت‌های شاخدار بزرگ در همین حالت نوشته میشه...
رشته‌توییت جذابی در راهه...
@hosseyn1988
4
0
79
۱۲. لحظه‌ای زنگار به آیینه‌ش بشینه.
دوست دارم چشممون باز باشه و پذیرای هم باشیم.
من تا پیش از این فقط زنده بوده‌ام، امّا زندگی نکرده‌ام. می‌خوام مزه خوشی رو برای بار نخست بچشم.
کاش بتونم...
4
0
81
#رشتو
۱. ۱۹ سالم بود؛ زمستون بود و برای شروع ترم جدید باید جلسهٔ briefing یا توجیهی می‌رفتیم؛ یه کاری که باعث می‌شد هم همکارها رو یک‌جا ببینیم و هم با مدیر و کادر اداری تعامل داشته باشیم. از اتفاق من درگیر آنفولانزا بودم و بعد از جلسه هم یه کلاس داشتم.
به شدت سردرد داشتم، ولی /
4
7
71
من تنهایی‌هایم روی دوش که بگذارم؟
صدای من در گوش که لالایی بشود؟
1
6
74
فردا ۳۰ سالم میشه و همون حسی رو دارم که جویی روز تولدش داشت؛ فرقمون اینه که اون کنار دوستانش بود و من تنهام. به معنای واقعی کلمه تنهام.
دلم می‌خواست بابام برام همون کیکی رو درست کنه که تولد یک‌سالگی‌ام درست کرد: کیکی با طرح ساعت که عقربه‌هاش زمان تولدمه.
من یه بار ۳۰ساله می‌شم!
13
0
75
هر وقت یکی اسم زن، خواهر، مادر، یا هر مؤنث محرمش رو شرم می‌کنه و نمی‌گه، ازش این رو بپرسید:
اسم دختر پیغمبر چیه؟
اسم همسر پیامبر چیه؟
اسم زن حضرت علی چیه؟
اسم مادر حضرت ولی عصر چیه؟
بعد که گفت، ��توپید بهش:
تو غلط می‌کنی اسم کوچک این خانم‌ها رو صدا می‌کنی.
خودش می‌فهمه ایشالا
یه چیز دیگه از این اصطلاحات محلی که خیلی رو اعصابه، این آقایونی هستن که به همسرشون میگن "بچه‌هام". اوایل ازدواجم یکی از اقوام ازم پرسید: بچه‌هات خوبن؟ فکر کردن داره طعنه می‌زنه چرا بچه‌دار نمیشین . بعد فهمیدم داره احوال عیال رو می‌پرسه.👇
56
4
2K
1
1
74
مخلوط بوی گل و عود و سیگار و صدای خنده زوج طبقهٔ بالایی
مخلوط بوی خون و صدای هق‌هق تنهایی میان این چهاردیواری
2
4
72
طرف اسم خودش رو گذاشته معلّـم (تیچر) ولی هنوز اشکال #هکسره و #واوضمه داره.
تو کمیت زبان مادری‌ات هنوز لنگه، بعد ادعا می‌کنی می‌تونی یه زبان دیگه رو درس بدی؟
#هوایی
@DorostNevisi
6
4
75
وقتی معلم دبستان اصول نگارش بلد نیست و هنوز نمی‌دونه کجا ه بذاره و کجا کسره، کجا واو بذاره و کجا ضمه، دیگه چه انتظاری داریم از بچه‌ها که یاد بگیرن «بگذار» رو در محاوره «بذار» بنویسند، نه «بزار» که معنی‌ش متفاوته (زار بزن)؟
5
2
71
وقتی از این بساطی‌های ۵۰٪ تخفیف کتاب می‌خری و فکر می‌کنی انتهای کتاب‌خونی...
15
1
65
۴. پیش خودمون فکر می‌کردیم اگه فاصله‌ها تموم بشه، اختلاف‌ها هم سایه‌اش رو از سرمون کم می‌کنند. امّا بهتر که نشد، بدتر هم شد. من هرگز شکاک نبود و گیر نمی‌دادم، ولی تبدیل شده بودم به کسی که GPSسرخوده و باید همه‌ش گزارش بده کجاست و چه می‌کنه. این برای منِ سرکشِ آزاد خود جهنم بود. /
1
0
69
شما شاخ‌ها و پرهوادارها که زرت و زرت فیواستار می‌شید چی کار می‌کنید؟!
در طول حیات توئیتری‌ام این بار پنجمه (۴بار در اکانت خدابیامرزم) فیواستار می‌شم و همین یه بار نموده شدم بابت پاسخ به ابراز محبت‌هاتون.
ببخشید دیر جواب می‌دم؛ ما معمولیا عادت نداریم.
😉😁🐝
4
0
70
۵. با اینکه همیشه حلقه دستم بود و با هیچ‌کس ذره‌ای لاس نمی‌زدم، همیشه زیر ذره‌بین بودم و همواره در حال توضیح.
خب؛ کار من جوریه که شاگرد دختر زیاد دارم و طبعاً شماره من رو صدها نفر دارند. همین قضیه رو بدتر می‌کرد. داشتن دوست‌های مؤنث هم مزید شک بود.
بیش‌تر از اینی که خوش باشیم، /
1
0
68
۶. دعوا و جدل داشتیم. بدتر این که ریگی به کفشم نبود، ولی همواره در مظان بودم و زیر فشار عصبی. اعتمادبه‌نفس نداشته‌ام چسبیده بود به کف و شادی باهام غریبه بود. همه‌ش حس می‌کردم یه بدبختم که عرضه هیچی نداره، بس که سرکوفت می‌شنیدم و خرد می‌شدم.
(به من چه که دوست‌پسر سابق خائن بود) /
1
0
68
۷. تصمیم سرآسیمه برای ازدواج و تلاش برای پرکردن جای خالی نفر قبلی (rebound mistake) فاجعه‌بار شد.
افسردگیم برگشت و آستانهٔ تحملم هم به شدت کاهش پیدا کرده بود. (یه بار وایت‌برد اتاقم رو توی سرم خرد کردم، تا جایی که ۱ ماه سر و صورت و گردنم زخم بود.)
محل آرامش هم که نبودیم، هیچ؛ /
1
0
68
درمانی برای اشتهای کاذب نیست؟
#جدی دیگه دارم خل می‌شم از این همه عطش برای خوردن.
#ريتوييت #ريتوييت_لطفا
23
3
68
۲. یه ذره آروم بشم. و خب در حماقت‌آمیزترین گونه دست به دامان سایت‌های همسریابی شدم. حدود ۲ هفته‌ای مشغول بودم و یه قرار هم رفتم که به دلم ننشست تا اینکه با پروفایل همسر سابقم روبه‌رو شدم.
پیام دادم و جواب داد و یه ذره توی خود سایت حرف زدیم و شماره تماس دادیم به هم.
اولش خوب بود /
1
0
68
چه بسیار تخت‌های دونفره که تنهایی دیدند و تخت‌های یک‌نفره‌ای که آغوش
1
7
62
۹. (بماند که چه گذشت بر من)
خل شده بودم و فقط می‌خواستم عذاب پایان بگیره.
هیچ حریم خصوصی‌ای نداشتم و حتی دوست‌هام رو هم حق نداشتم ببینم.
این رو هم بگم: خیانت رو می‌تونم ببخشم، ولی مهارشدن و به یوغ کشیده شدن رو برنمی‌تابم.
خلاصه؛ جدا شدیم و خودم رو آزاد کردم.
چه آزادی!؟ /
1
0
67
۳. و مثل همهٔ رابطه‌ها همه‌چیز رؤیایی در نظر می‌اومد.
اون وقت‌ها هیچ کدوممون گوشی هوشمند نداشتیم و خبر گرفتنمون از هم پیامک و تماس تلفنی بود.
این میون یه اشکالی بود: راه دور؛ من اصفهان و اون قزوین. همین کم‌کم مشکل‌ساز می‌شد، هرچند مرافعه‌هامون زود رفع می‌شد؛ ولی حل نمی‌شدند. /
1
0
67
پی‌نوشت:
از طلاقم تا امروز حدود ۴ سال می‌گذره. ترکش‌هاش هنوز توی روحمه.
خیلی تغییر کرده‌ام. از یه پسر بی‌اعتمادبه‌نفس (با اینکه همه جذاب می‌دیدنش) تبدیل شدم به یه مرد خودساخته.
هرچند پستی و بلندی زیاد بوده، امروز قوی و امیدوارم.
4
0
70
۸. مخل آسایش هم شده بودیم.
همه‌اش با صفاتی مثل: هرزه، لاشی، بی‌عرضه، بی‌غیرت، لاسو، دخترباز خطابم می‌کرد. چیزهایی که هرگز نبودم.
از اون کسی که بودم فرسنگ‌ها دور شده بودم. لبخند هم آرزو بود.
رسیدم به جایی که گفتم مهریه‌اش رو می‌دم و خلاص. وقتی با مأمور اومد و فرستادم بازداشت. /
1
0
67
این چند مدتی که افتخار دارم میزبان شاخدار باشم، از حجم آن‌لاین بودنش دیگه پری و پشمی برام نمونده.
مدام صدای کلیک و تیک‌تیک کی‌بورد میاد و فقط وقتی قطع میشه که یا بره تجدید وضو یا بخوابه:
دیشب صدای کیلیک از سوی او نیامد
شاید به خواب شیرین، شاخدار رفته باشد
@hosseyn1988
4
0
68
۱۱. از هر چمنی گلی چیدم و در هر باغی دمی آسودم.
حالا هم اگه ببینم کسی بیش از اون حدّی که باید داره روم حساس میشه، احساس ناامنی می‌کنم و ترجیح می‌دم فرار کنم.
تا پیش از بیست و چند روز پیش، عشق رو نچشیده بودم و نمی‌خوام این رابطه که شده نقطه پایان گذشته‌م و سرآغاز زندگی تازه‌م /
1
0
68
یک ماهه هر روز باز ورزش می‌کنم و از ۹۰ کیلو رسیدم به ۸۳ و سایز ۴۸ رسید به ۴۴.
6
0
64
۱۰. باید مهریه می‌دادم و خب هنوز حضورش توی روزگارم جای زخم هرروزه بود. یه زخم عفونی که تا پارسال همراهم بود.
بعد از طی دوره افسردگی، تیدیل شدم به هر چیزی که متهمش شده بودم:
منی که پیش از ازدواج کلاً با دو نفر بودم و هر دو طولانی، تبدیل شدم به کسی که یاد گرفت چه جوری بازی کنه. /
1
0
66
هیچ وقت نشد روز تولدم خوش باشم.
من دلم مهمونی می‌خواسته همیشه، با دوستام و برادرم؛ موزیک، رقص، نوشیدنی و دود؛ با یه هم‌آغوشی داغ بعد از رفتن همه.
معمولاً چی گیرم میاد:
یه خونۀ خلوت با سرجمع ۴ نفر
هدیه‌ای که نمی‌گیرم یا دوستش ندارم
تنهایی
سرگرم کار بودن
13
1
68
هیچ وقت، هیچ وقت فکرش رو نمی‌کردم دست بابام رو بگیرم و بشینم تو مطب دکتری که پر شده از پیرمرد.
بابام هنوز برای من همونه که کیسه‌های سنگین آرد و شکر رو یه تنه جا‌به‌جا می‌کرد و کارگاه قنادی رو یه نفره می‌چرخوند.
4
0
67
ولی اون‌جایی که زینب سلیمانی به باباش میگه: it، نسون می‌ده خودش هم باور داره باباش کتلت شده.
4
2
62
خیلی‌هاتون اگه سکس باکیفیت و منظم می‌داشتید، اینجا این‌قدر به همه چیز گیر نمی‌دادید.
3
3
65
#رشتو
۱. از اول دبیرستان، همیشه معلّم‌های زبان انگلیسی من رو یا از کلاس می‌انداختن بیرون یا باهام چپ بودن چون همیشه یه جورایی بی‌سوادی و اشتباه‌هاشون رو به رخشون می‌کشیدم.
پیش‌دانشگاهی تنها سالی بود که رابطه‌ام با معلّم انگلیسی‌ام خوب بود، ولی دلیل نمی‌شد شیطنت نکنم و کرم نریزم /
5
0
60
بعد از خودکشی نافرجامم، بابام برای اولین بار بعد از روزهای کودکی‌ام بهم کلامی محبت می‌کرد.
شاید باورتون نشه، ولی یک‌ساله که زندگی‌ام رنگش عوض شده و به قول مذهبی‌ها برکت گرفته.
حس می‌کنم بعد از سال‌ها پدرم از ته دلش ازم خوشنوده.
5
0
63
#رشتو
۱. دارم با یه شاعر ایرانی مقیم آمریکا روی ترجمه شعرهاش (از نظر منِ ادبیات‌خوندهٔ شاعرمسلک، خزعبل محض) کار می‌کنم.
یه جورایی دارم براش شعرها رو بازآفرینی می‌کنم که مخاطب انگلیسی‌زبان بتونه بفهمه: تصویرسازی، استعاره و واج‌آرایی؛ عملاً شعر خودمه با الهام از مزخرفات اون. /
1
3
57
۹. امروز حاضر نیست کارم رو به همه چیز به ویژه سلامتی‌ام ارجح بدونم.
امّا همیشه گفته‌ام: «اگه اون‌قدری دیوونه نیستید که از جون بگذرید، هرگز تدریس رو انتخاب نکنید.»
(این آموزشگاه خیلی برام خاطره ساخت. اگه بخونیدم و حمایت کنید، بهتر و جذاب‌تر می‌نویسم براتون.)
1
0
59
ولی سال دیگه هر چی تنهاست رو دعوت می‌کنیم خونه‌مون تا هیچ‌کدوم غم تکی نشستن رو توی دلشون راه ندن.
فقط قبلش لطفاً #واکسن_بخرید تا سالم و ایمن کنار هم باشیم و دورهمی بگیریم.
2
5
60
اگه همۀ آن چه پس ذهنمه رو بنویسم، حتی یک نفرتون هم دیگه منو فالو نخواهید کرد.
7
1
58
میاد میگه جات رو با این خانم عوض کن. می‌گم نمی‌خوام؛ دوست دارم سر جایی که پول دادم و انتخاب کرده‌م بشینم.
تا می‌گم «نه»، بهش برمی‌خوره.
از فمنیست بودن و حقوق برابر، تضییع حق مردها رو یاد گرفتن و بعد به ما میگن جنسیت‌زده.
#کلیشه_جنسیتی
1
2
57
با صد��ا فیلتر و ادیت و کوفت سلفی گرفتی و بعد دادی به این اپلیکیشن جدیده، که عکس رو شبیه نقاشی چهره می‌کنه، بعد نالانی که وای چه خودت نیستی؟
خب تو اون سلفی هم که وای خودت نیستی!
3
0
58
امشب حالم مساعد نیست؛ فردا اگه خبر خوب بهم رسید میام و دربارهٔ طلاق و حق طلاق و مهریه و اینا که این ۲ روز بحث شده یه #رشته_توئیت بر اساس تجربهٔ شخصی‌ام می‌نویسم.
4
2
53
من هم که تازه داشتم راه درست رو پیدا می‌کردم، بابام گفت: «نماز نمی‌خونی، برکت از زندگی‌مون رفته.»
ولی سال‌هاست که زیرش می‌زنه.
4
0
58
کاش یکی به مادرم بگه این‌قدر کلیپ‌های الهی قمشه‌ای و محمود انوشه رو برام نفرسته.
4
1
50
ایجاد تن‌شرمی فقط از سوی مردها قبیحه و مصداق بارز آزار! اگه مردي واکنش نشون بده، باید منتظر انواع توهین‌ها و استهزا باشه.
من ریدم به اون استاندارد دوگانه‌تون
#قربون‌برم‌خدارو_یه‌بوم‌ودوهوارو
#نه_به_سکسیسم
3
2
54
ایرانسل عزیز
۱۳ سال مشتری‌ات بوده‌ام و از خدماتت بهره گرفتم.
کم‌کم هنگام جدایی فرا رسیده چون چیزی جز سوءاستفاده از اعتماد و جیب من در یک سال اخیر از تو نصیبم نشد.
5
0
57
امسال چون کبیسه است، تولدم به میلادی می‌افته فردا.
��ادکنک‌ها فردا هوا می‌شن
🎈🎈🎈🎈🎈🎈
9
0
54
منجی ما عیسی بود
به صلیبش می‌کشند بر بلندای جلجتا
غافل از آنند
مهدی در راه است.
#پرسپوليس
0
7
52
می‌دونید فرق ماهایی که #اعدام_نکنید رو ترند می‌کنیم با اون‌هایی که اون هشتگ منحوس رو دارن می‌زن چیه؟
ما خانواده داریم، نگران داریم، چشم‌به‌راه داریم، عزیز داریم، دلسوز داریم، سوگوار داریم؛ پس می‌لرزیم حتی اگه بریزیم بیرون. اون‌ها امّا هیچی ندارن و با موتور و قمه میان جلوی ما...
1
8
52
تهوع
دل‌پیچه
افت فشار خون
سرگیجه
دو روزه دارم با این وضعیت به گا می‌رم...
7
0
53