اگه شما محجبه باشين و جايي دعوت شين كه همه كون لختي باشن هيچكي ازتون انتظار نداره كه به"احترام جمع"شمام لخت شين
اما واي بحالتون اگه كون لخت بخواين وارد يه جمع مذهبي بشين
اون موقع ميشين بي حيا ودريده و بي تربيت و جنده
چرا؟
چون از نظر دين فقط من درست ميگم بقيه گه خوردين كه مخالفين
دوستم در صدسالگی واسه اولین بار خونواده رو پیچونده با دوست پسرش رفته شمال
بعد از شدت استرس پریود شده
میگه پسره همش میره تو بالکن میشینه به افق خیره میشه سیگار میکشه:))))))))))
دوست این مرد تقریبا ۶ ساله با دوست دخترش زندگی میکنه رسما
الان که جدی شده و میخوان برن خواستگاری مامان پسره گفته اول برام گواهی بکارت بیارین
پسره م گفته مامان ما خیلی بیشتر از تو و بابا تو این ۴۰ سال بغل هم خوابیدیم فقط تولید محصول نداشتیم که شما ببینی:)))))))
شوهر تراز🤌🏻🤌🏻🤌🏻
گلزار دقيقا نشون داد كه ميتوني خوشگل و خوشتيپ و خوش صدا و سالها بازيگر و مدل باشي ولي درونت همون موجود متحجرِ پوسيده مغز ِسنتي ِ طرفدار تفكر جاي زن در پستوي خانه باشه
مرتيكه از كل عروسيش و عكس و ساقدوش و فلان يه پس كله از زنش نشون داد كه حتي فيلم سر لحظه جواب دادن عروس كراپ ميشه!
يه پسره خيلي خواستگارم بود و خلاصه نشد( به دلايلي مامان بابام مخالف بودن)
امشب تو داروخونه با زنش ديدمش انقدرررررر زنش زيبا بود كه واقعا ميخواستم برم به پسره بگم ابلفضلي پورسانت جواب منفي منو بده برم:))))))
دوستم با خواستگارش رفتن بیرون که بیشتر آشنا بشن
سرظهر یارو پرسیده گشنتون که نیست؟
اینم طبیعتا گفته نه
پسره گفته چه خوب،آخه ما نهار آبگوشت داریم مامانم گفته حتما برگرد خونه 😑😑😑😑
یکم فسنجون تو فریزر داشتیم که مادرشوهرم قبلا داده بود
ظهر گرم کردم و برا اینکه این مرد غر نزنه که مونده س و نمیخورم گفتم مامانم صبح فرستاده
یکم که خورد گفت خیلی خوشمزه ست ها،ولی فسنجون مامانم یه چیز دیگه ست
آخ مرد کاش میشد بهت بگم ریییدی بدم ریدی:)))))))))))
دوران دانشجویی یه دختره تو خوابگاه بود میگفت من دیت اول شرت و سوتین کهنه میپوشم و شیو نمیکنم،چون اگه چیتان پیتان کنم و موقعیت پیش بیاد،جوگیر میشم میدم:))))))))
خویشتن داری ۰
صداقت ۱۰۰/۱۰۰😁
بچه ها افسردگی فقط تو تختخواب افتادن و گریه کردن نیست
آدم میتونه درحالیکه داره برای ده سال آینده زندگیش برنامه ریزی میکنه و سفر و مهمونی و تولد میره و به خودش و زندگیش میرسه در تمام این لحظات آرزوی مرگ کنه
آدم موجود مجبوریه
خیلی مجبور
بارداري اول يه دوقلو دختر مياره،دومين بار بازم بچه شون دختره،سر سومي شوهره ازش رضايت نامه كتبي ميگيره كه اگه دختر شد بره زن بگيره
اند گس وات؟!
الان زن دومي بارداره و بچه دختره
واقعا از ابلفضل ممنونم كه به اين زيبايي زد به كمر همچين حيوون بي شعور بي سوادي
کسونه واویلاترین عضو بدن؟
رحم
بقیه اعضای بدن یه عمر ناناستاپ عین بنز کار میکنن،قلب،ریه،کلیه
صداشونم در نمیاد
این عنترخانم ماهی یه هفته با درد و یه هفته با خونریزی گاییده،چرا؟ چون که حالا شااااااااید شاید یه زمانی خواستی بچه بذاری توش نگه داره برات😐
۳:و نشست مث سگ برا دكتري خوند و رتبه ش تك رقمي شد و با خونواده قطع رابطه كرد و تو تنهايي يه تصادف گنده و چندتا درگيري مالي رو جمع و جور كرد و حالا
امروز،استوري گذاشت كه داره ميره آمريكا،با يه موقعيت خيلي عااالي شغلي
من؟
پروانه ها از صبح تو دلم و سرم و همه جونم دارن ميرقصن
۱:یه هم دانشگاهی داشتیم از یه روستای کوچیک که وقتی دانشگاه قبول میشه و با مصیبت خونواده رو راضی میکنه که درس بخونه برا اینکه نکنه زیر سرش بلند شه اول برا پسرعموی لات الدنگ بیکار خانوم بازش عقدش میکنن،این بچه تو کارشناسی پااااره شد از دست این کثافت
میومد میکردش میرفت،حامله شد،سقط
۱: اما هنوزم برای من از هولناکترین و غمانگیزترین همسرکشیهایی که دیدم داستان ساناز نظامیه
ساناز سال۲۰۱۱ با نیما نصیری که متولد و ساکن آمریکاست تو فیسبوک آشنا میشه
رابطهشون خیلی زود جلو میره،ساناز بسیار درسخوان و باهوشه،چندتا زبان بلده وعاشق تحصیل تو دانشگاههای خارج از کشوره
۱:حاضر شدم برم بیرون،دم آسانسور دعوامون شد،چرا؟!چون به نظرش من زیبام،چون فکر میکنه همه توی کوچه و خیابون چشم شدن من رو نگاه کنن،دارم پاره میشم،من به خاطر چیزی که دست خودم نیست،به خاطر چیزی که بابتش انتخابم کرده،به خاطر چیزی که اصلا حتی واقعی نیست چهار ساله اسیرم
اگر بخوام کوتاهترین،مفیدترین و تنها یک توصیه درباره ازدواج بهتون بگم اینه که اگه از خونواده فرهنگی-کارمندی هستین با یه بازاری ازدواج نکنین و برعکس
نه خونواده های همدیگه رو میفهمین،نه دغدغهها نه سبک تربیتی و مدیریت زندگی و نه حتی خاطرات مشترک دارین:)))
۱:هیچ فضیلتی در زود ازدواج کردن نیست،شما شاید یک سری چیزهارو به دست بیارین مثل اختلاف سنی کم با بچه تون،چه میدونم زودتر جمع و جور کردن خونه زندگی،که اولا اینا به شکل کلی فضیلت و امتیاز نیست دوما در مقابل چیزهایی که با زود ازدواج کردن از دست میدین مطلقا به حساب نمیاد،من ۲۶ سالگی
جدا شوهرم هربار و هنوز با حرفا و کاراش شگفت زده م میکنه
صبح زنگ زدم بهش که عزیزم،فکر نمیکنی یه چیزی رو روی کانتر جا گذاشتی( لیوان چاییش)
میپرسه باید میذاشتم تو سینک؟!
مرد ما تو ۸ سال گذشته حداقل هزار بار سر همین موضوع همدیگه رو تیکه پاره کردیم لامصب
۱:من موهای زیبایی داشتم و خودم این رو میدونستم،قبل از ازدواجم تا پایین کمرم بود و همیشه رها
آدما ازش تعریف میکردن و من لبخند میزدم
"ببخشد فر موهاتون طبیعیه؟"
"عزیزم برای پرپشتی مو چیز خاصی مصرف میکنین؟"
و من حس میکردم لطیف و قشنگ و دوست داشتنی هستم
ازدواج که کردم یهو افتادم تو
بچه ها شوخی میکنین دیگه
یعنی چی از گارسون رستوران و پیک و کارگر میوه فروشی و پاکبان و ...تشکر نمیکنین چون شغلشونه و پولشو میگیرن
من از هرکسی که داره جلوم خم و راست میشه تشکر میکنم،خیلی هم میکنم،حتی اگه خیلی هم پول بابت کارش بگیره
شعور داشته باشین ناموسا
سحر دولتشاهی رو خوشگل میبینین چون پولداره،خودش،شوهرش
خوب میخوره،خوب میپوشه و خوب به خودش میرسه
همیشه شیک و مرتبه
همین رو بکن یه زن خونه دار پاره از بچه داری با یه دونه حقوق شرکت خصوصی شوهر همیشه سرکار تو یه خونه مستاجری ۵۰ متری صدسال سفر و تفریح نرفته ببینم بازم به نظرتون خوشگله؟
دوستمون دیروز زاییده،حالش بد بوده و ناله میکرده
جاری کسْ گوی دهن مفتش يهو پريده وسط كه وااي چه لوسی،مامان من حامله كه بوده همينجوري راه ميرفته كه يهو من ازش ميافتم پايين
خواهر دوستمم ميگه آها پس سرت ضربه خورده كه همیشه چرت ميگي،از بيشعوريت نيست🤣🤣🤣
كاش من خواهر دوستم بودم
نوشته بخش زيادي از داف بودن ملو و كند بودنه
نه عزيزم
تقريبا تمام داف بودن پولدار بودنه،از جاهاي مشخصي خريد ميكني كه خلوت و آرومه،غذاتو تو رستوراناي مورد علاقه ت ميخوري و دغدغه آشپزي نداري،خونه ت رو يكي تميز ميكنه و تو درحال يوگا و مديتيشني،هميشه ناز و يواشي
ديگه عجله كونت ميمونه؟
كفش عروسي من يه كفش سفيد ساده تخت بود كه تو پنج دقيقه خريدمش
چرا؟ چون تنها بودم و دل دماغ نداشتم
چرا تنها بودم؟ چون اين مرد با باباش رفته بود دنبال يه كار مهمتر كه هيچكدوم يادمون نيست چي بود
اما من بعد از هشت سال هنوز يادمه كه تنها رفتم كفش عروسيم رو خريدم...
برا مشاوره کراتین رفتم یه سالنی،زنه هی ایش و اوش کرد که موهات داغونه و چندجورتراپی میخواد و موادشون بد بوده عزیزم کجا رفتی اینجوری ریده تو موهات؟
گفتم پارسال همینجا اومدم واسم بلوند کردین
زنه کلا محو شد افتاد مُرد تموم شد
من دیگه همسرم رو دوست ندارم اما طلاق نگرفتم،نمیدونم چرا
اما امروز فهمیدم
میترسم
من از مطلقه بودن و یجوری بهم نگاه شدن و آخی طفلکی بودن و زن بیوه تنها نره نیاد و حواست باشه فلان دوستت جدا شده با شوهرت تنها نباشه و واسه ما ادا تنگا درنیار و تو اگه خوب بودی سر زندگیت میموندی میترسم
اونایی که زندگی مشترک خوبی ندارن میدونن چی میگم
اون چند دقیقه ای که رسیدی تو پارکینگ و هنوز نرفتی بالا مث خلسه س
نه انقدر دلت گرمه که با شوق بری
نه بیرون جایی برای همیشه موندن داری که بری
اون چند دقیقه رو هربار آدم از خودش میپرسه کجای این زندگی ام؟!
اگر برگردم به ۱۰ سال پیش دوباره با این مرد ازدواج میکنم؟
قطعا خیر
اما حتما به عنوان یکی از بهترین آدمهایی که تو زندگیم میشناسم باهاش دوست میموندم
��مسر خوب بودن یه مهارته که بسیار بسیار با آدم خوب بودن متفاوته
سرجدتون تا وقتی توانایی تشخیص این دوتا ازهمدیگه رو ندارین ازدواج نکنین
۱:دیروز عروسی دختر بیل گیتس بوده،همه خبرگزاری ها از سادگی و بی زرق و برق بودن مراسم نوشتن،و البته لابلای تعریف تمجید از سادگی مراسم باید درنظر داشت که مراسم تو مزرعه ۱۶ میلیون دلاری عروس خانوم برگزار شده که ۳سال پیش باباش واسه فارغ التحصیلی بهش هدیه داده و هزینه سکیوریتی و بقیه
گمونم love language این مرد نون خریدنه
وقتی قهریم بیصدا میره چند مدل نون در حجم زیاد میگیره بعد شروع میکنه یهو عادی حرف زدن و رفتار کردن
آخه مگه میخوایم لشگر گشنه یزید رو غذا بدیم مرد🤣🤣🤣
دختر فامیل بابام چند ساله مهاجرت کرده کانادا،با یه پوزیشن شغلی خیلی خفن،تو اینستاگرامش مدام درحال سفر و مهمونی اینا با دوست پسرشه
بعد عمه ش میگه چه فایده؟ چهلش شده هنوز بوی مرد بهش نخورده
از اینجا تا حاملگی مریم مقدس پرانتز:))))))))))))))))))
مامانم داشت نرم نرم نصیحتم میکرد که باید با شوهرت مهربون باشی حالا چیزی هم بود تو کوتاه بیا مهم نیست بخدا, مردا همه اینجوری ن و فلان
همون لحظه بابام کلیدشو گذاشت رو کابینت مامانم پااااااره ش کرد:))))))))))))
دوست اين مرد رفته خواستگاري دوست دخترش قبل از عيد،خانواده دختره گفتن چون دختر ما در خانواده اي سنتي مذهبي چشم به جهان گشوده و ما خيلي چيزيم،جواب رو بعد از ماه مبارك ميديم كه الان فقط به عبادت بپردازيم و اينا
بعد دخترشون الان با پسره تركيه ست:)))))
بعد از ۱۶سال هنوز و هرماه پشمام از اول درباره فلسفه پریود میریزه
فکر کن مثل سر بریده خونریزی داری،اعصابت بگای سگ رفته،اعضا و جوارحت داره از هم میپاشه بعد پامیشی میری سرکار،مهمونی،با مردم چونه میزنی،غذا میپزی،خرید میکنی و عادی به زندگیت میرسی،اونم فاکینگ هرماه یک هفته!!!!
۱: حالا که پشمای هممون از قتل و آدمکشی اخیر ریخته بیاین ماجرای یکی از باهوشترین قاتلهای سریالی ایران رو براتون تعریف کنم که اتفاقا زن هم هست
مهین ۱۴ ساله رو به زور شوهر میدن به فامیل معتادشون چون پدرش فوت کرده و مادرش نون خور اضافه نمیخواسته
از اون ازدواج داغون برای مهین
۱:ابلفضلی جاج ماج نکنین
من یه دوست پسر داشتم،خیلیییییی دوستش داشتم،اصلا این آدم واسم خدای همه چیز بود
اولین لحظه ای که دیدمش "خالی"ابی پخش میشد،سرش رو تکیه داده بود به پشتی صندلی سیگار میکشید،و من محو حالت چونه و لبها و دستهاش بودم اونجوري كه پك ميزد و من حس ميكردم دارم آب ميشم
پسری که بهش بگی خودت باید کارای شخصیتو بکنی لیوان چاییتو بذاری تو سینک کونش کج میشه کسونه واویلا بازی درمیاره میخواد برا من بره هلند زن بگیره🤣🤣🤣🤣
برو عزیزم برو
دافای بلوند ۱۸۰ سانتی واسه ت صف کشیدن تااازه مهریه هم نمیخوان فقط قد و بالای تو رعنا:))))))))))
۲:کرد،از شدت فشار و فقر غذایی و دردسرای پسره همه موهاش ریخت و شد پوست و استخون،معدل الف بود و درس خون،لیسانس که گرفت گفت برنمیگردم،همونجا موند و هزار جور کار مختلف کرد و ارشد خوند و از پسره با تهدید و کتک و دعوا جدا شد و بعد از ۸ سال دربدری این خوابگاه اون خوابگاه خونه گرفت
كاپ ضايع بازي اول ازدواج تعلق ميگيره به فاميل ما
اينا بعد عروسي ميرن ماه عسل شمال خونه فاميلشون
تا ميرسن و ميرن مثلا استراحت كنن فاز فيلم سوپر برميدارن كه تو دستشويي سكس كنن
نتيجه؟
روشويي كنده ميشه ميافته روپاي خانوم،خانوم ميافته رو آقا،آقا ميخوره زمين جفتشون چندجاشون ميشكنه :)))
به نظر من هیچ موجودی ترسناکتر،پستتر و ویرانگر تر از انسان وجود نداره
شوهر آشنامون خیلی میخواستش،یعنی خودشو کشت تا این دختر رو بهش دادن و زنش شد
حالا،کمتر از سه سال بعد مرده با دخترعموی خودش که از بچگی باهم بزرگ شدن،همدیگه رو دیدن و همیشه در دسترسش بوده به زنش خیانت کرده
از يه خانومي رب گوجه اينا ميخريم،چندسال شوهرش زندان بود
اين بدبخت با ٤ تا بچه پاره شد تا بدهياشو داد آوردش بيرون يه پرايد هم براش خريد كار كنه
چي شد؟
نره خر حيوون چندماه بعد رفت يكي همسن دخترش رو صيغه كرد آورد خونه😐
رو قبرم بنويسيد مرد ولي نفهميد چرا هرچيز خيلي طلايي خيلي گنده رو لاكچري ميدونن
اعظم جان،قشنگم، ريدي تو حدود ٥٠٠ ميليون تومن
(تو كامنتا گفته بود جهازم حدود٥٠٠ شده)
مراسم ختم واقعا پدیده عجیبیه،تو خاکسپاری مامان بزرگم عمه م درحالی که داشت خودش رو میزد و جیغ میکشید و شیون میکرد یهو سرش رو آروم آورد دم گوشم گفت نگاه کن فلانی گریه میکنه شکمش چطوری تکون میخوره
و زیر چادر غششش کرد از خنده
مادرشوهرم درحاليكه يك ساعت بود داشت غيبت كل فاميل و آشنا رو ميكرد وقتی گفتم فردا نوبت ترمیم ناخون دارم چشاشو گرد کرد که وااای نه بنداز اون هفته،فردا شهادته معصیت داره:))))))))))
۱:تو مطب دکتر زنان یه دختر حدود ۲۰ساله و مامانش اومده بودن،تا خودش نگفت اصلا معلوم نبود ۶ماهه حامله ست،ندار به نظر نمیومدن اما خیلی لاغر و ضعیف بود،هی به منشی التماس میکرد تروخدا بذار یه دقه برم تو،آخرش گفت حالا بشین خلوت شه
از معاشرت های اینجوری خوشم میاد،پرسیدم بچه چیه؟
پسرشون داره زن میگیره
مامان عروس جدا شده تو بچگیش
مامان داماد گفته من جای مادرت،
نه تنها تمام حق و حقوق دختره رو محضری از پسرش گرفته
بلکه مجبورش کرده نصف خونه مشترکشونم به نامش بزنه چون داره جهاز میاره
درد و بلاش؟
تو سر مادرشوهر عقده ای من
مادرشوهرم ميگه زنا ميرن ليزر خطرناكه چون وقتي چشمات بسته ست ازت عكس ميگيرن پخش كنن :)))))
خلاصه اگه يه لُپ كون ديدين كه روش خط خطي شده اون مال منه،زيارتتون قبول😂😂😂😂
دوستم با هم دانشگاهيش ازدواج كرد كه وضع ماليش خوب نبود،با هم كار ميكنن،يه خونه ٥٥ متري يه جاي متوسط اجاره كردن،خونه شون قشنگه و پر گل و گياه،با ماشين باباي پسره كلي سفر كوتاه اطراف شهرشون ميرن و يه عالمه عكس رنگي قشنگ دوتايي تو اينستاشونه
خوشبختن؟خيلي
دلم ميخواست جاش باشم؟بله
معتاد و لات و بیکار و دعواییه
مامان و خاله ش نشستن فکر کردن که آها نسترن رو براش بگیریم سرراه بیاد
نسترن کیه؟ همسایه بالاییشون که خوشگل و خانوم و تحصیل کرده و مدیر مدرسه س
چرا نسترن باید زنش بشه؟ چون طلاق گرفته و به هرحال ازدواج دومش میشه🙂
آره بچه ها زن بودن تو ایران اینجوریاس
زیباست چون قدرتمنده
زیباست چون موفقه
زیباست چون علیه محدودیتهاش جنگیده
زیباست چون شجاعه
آدمای عاقل و بالغ معیار زیباییشون از ممه قلمبه و دماغ قلمی و چشم رنگی خیییلی وقته فراتر رفته اینا مال احمقاییه که هنوز برا تحقیر آدما از ویژگیهای ظاهری استفاده میکنن😘
اگر سرش رو نچرخونه باورتون نمیشه ایشون یکی از خوشگلترین،خوشهیکل ترین و سکسیترین زنهای دنیاست
مارگو رابی
بله عزیزانم،حاملگی اینجوریه،بدن طبیعیه زن اینجوریه،انسان عادی و نرمال اینجوریه
وای چرا پهلو داری،چرا ترک داری،چرا شُلي
بريزين دور كسشراي زرقی برقی فیلم و پورن وموارد خاص رو!
تو اتاق گریه میکردم که این مرد اومد،پرسید چته
دیگه براش فروپاشی روانی و اینکه دارم پاره میشم و اختلالات اضطرابی و فلان رو توضیح دادم و با دقت گوش میداد،حرفام که تموم شد با یه نگاه عمیق فلسفی یهو گفت برات بستنی بیارم؟
از اینجا تا یخچال خونه فروید اینا:))))))))))))))))))
۲:چندسال گذشته،آدمهای دیگه ای اومدن و رفتن من فراموشش کردم،آدم ديگه اي رو دوست داشتم،ازدواج كردم،اما هنوز،هرجا
خالي ابي پخش شه من اون جزئيات رو كامل يادم مياد انگار كه زنده و جاريه جلوي روم
چيه اين آدميزاد
اومدیم خونه مامانم نهار
کباب خوردیم تا تو چشمامون،این مرد رفت و من تو اتاق مجردیم تا گردن چپیدم زیر پتو و کم کم دارم میرم تو کما،بابام صدا میکنه چایی دم کردم رو گازه پاشدی بخور،میدونم بیدار شم بوی پرتغال و خیار پوست کنده از بغل تخت بلنده
کاش میشد به امروز تافت زد همینجوری بمونه.
مادرشوهرم میگه فلانی باوجود اینکه گرین کارت داره و ۴۰ ساله آمریکاست تلفنی به این گفته دیگه بریدم،خسته شدم میخوام برگردم،آخه اینجا هندونه رو مجبوریم یه قاچ یه قاچ بخریم گرونه :)))))))))))))))))))
از آدمايي لوزري كه تو سن بالا اجازه همه چيشون دست خونواده و بقيه ست متنفرم
دختره يهو سركار متوجه ميشه يكي از ارباب رجوع ها داره يواشكي ازش عكس ميگيره،كار به حراست و فلان ميكشه
معلوم ميشه آقا ميخواسته عكس رو به ننه ش نشون بده اگه تاييد كرد تازه بياد پيشنهاد بده
متولد چنده؟
١٣٥٦😐
۴:دیگه خونه راهش نده و با به بچه دختر که میمونه رو دستش!!! چیکار کنه
این یکی از غمگین ترین چیزهایی بود که تاحالا دیدم،نه حتی برای زنی که انقدر آب از سرش گذشته که غرق شده
برای دختر معصومی که هنوز به این لجنزار پا نذاشته هیچ کس نمیخوادش،برای سیاهی و تباهی همه روز و شبای پیش روش.
دوستم آدم بسيار موفقيه،از١٦ سالگي كار كرده،درس خونده،دكتري گرفته و حالا در آستانه ٣٤ سالگي كه ميخواد ازدواج كنه شازده فرموده شرط من براي اجازه كار بعد از ازدواج اينه كه مديريت درآمد شما با من باشه😑😑😑😑
كسكش چه ادبياتي ام واسه من داره
مديريت درآمد
١:من به خاطر اخلاق مزخرف شوهرم كه تو خيابون يكي تو گوشِتم بزنه ميگه حتما تو يه كاري كردي وآبروريزي نكن و زن فلان،معمولا از متلك و آزار خيابوني تو سكوت رد ميشم،امروز ولي تنها بودم و عصباني،رفتم سبزي بخرم چون ماشين رو بدجا پارك كرده بودم از دم مغازه چشمم بهش بود،يه خانومي بعد از من
۱:میدونم همه تون بلدینا،اما اگه حوصله نداشتین سه ساعت سر گاز وایسین و هزارتا ظرف کثیف کنین یه دقه به حرفم گوش بدین
مرغ (ترجیحا سینه)رو با زعفران و پیاز خلالی و نمک مزه دار کنین
ته یه قابلمه یکم روغن بریزین مرغا رو بچینین و با حرارت خیلی کم بذارین یه طرفش سرخ بشه،همزمان تو یه ظرف
تو مطب دکتر،تازه مامان متولد ۸۴ بهم گفت اشتباه میکنی که بچه نمیاری،مردا با بچه بهت وابسته میشن،اصلا انگار علاقه شون یهو چندبرابر میشه
شوهر ریقوی بیست و دو ساله ش؟ تمام مدت با نگاه داشت قورتم میداد
دودول طلاي تربيت شده در خانواده نرپرست ديكتاتور زن ستيز اينجوريه كه لنگاش رو ميندازه رو هم شكم رو ول ميده سرش تو گوشيه و وقتي همه كارهات رو كردي و خونه دسته گله و حاضر شدي مهمون برسه،سر بلند ميكنه كه فكر نميكني يقه لباست زيادي بازه؟!
كاش يه تازه عقد كرده ي ٢٠ ساله بودم كه دغدغه م پيدا كردن مانتو و شال ست با كت شلوار همسري واسه ديد و بازديد عيد بود و هر شب خسته و هلاك از گشتن بالا تا پايين بازار جلوي ال ٩٠ صفر آقا مجيد جان مينشستم ميرفتيم كبابي بعدشم ماچ يواشكي دم در خونه آقام و هيچي از تباهي دنيا حاليم نبود
۱:سالها پیش یه داستانی خوندم که کلیاتش یادم مونده اما انقدر برام جالب بود که همیشه تو ذهنمه،داستان آقاییه که کلی بار سوار شترش میکنه،شتر هی تحمل میکنه،آخرین وسیله ای که سوار شتر میکنه یه دونه پَر هستش،زانوهاي حيوون ميلرزه و بوم! زمين ميخوره
مرد با تاسف باخودش فكر ميكنه كه شتر من
تو داروخونه گفتم شياف آنتي هموروئيد دارين؟
خانوم بغل دستيم پرسيد اين كه گفتي واسه چيه؟
جواب دادم كه يبوست داشتم حس ميكنم مقعدم زخم شده
گفت خاك تو سر بي حيات كنن و رفت😑😑
يعني تو اين سن هنوز با سيستم كاركردن كون آشنا نبود؟!
1:مامان بابا هردو کارمند بودن،ما پولدار نبودیم ولی وضعمون بد نبود
اما مامانم زن بلند پروازی بود و خیلی برای خواسته هاش تلاش میکرد
من و خواهر برادرم گرونترین مدرسه شهرمون رو میرفتیم،خونمون،تفریحاتمون،لباس و همه چی عین دوستامون و بقیه فامیل بود که همه بازاری و پولدار بودن
یکی از سخت ترین موقعیتهایی که توش قرار گرفتم؟
وقت لیزر داشتم دیرمم شده بود،دم ساختمان کلینیک با یه دختره سر پارک ماشین از این دعوا سلیطه بازیا کردم
ده دقیقه بعد درحالیکه لخت رو تخت لیزر کف پاهامو به هم چسبونده بودم همون دختره اومد تو اتاق
اوپراتور بود🫠🫠
من همونجا سوختم پر کشیدم
٤:غلط كردن بندازم ولي از سرصدا ترسيدم،اما همين كه سكوت نكردم،همينكه به زنش گفتم،همينكه اينجا نوشتم شايد يه نفر ديگه مثل من شجاعت اعتراض و واكنش پيدا كنه دلم رو خنك كرد،جدا از بي شعوري اين افراد،اينكه عادت كردن بگن و كسي يقه شون رو نگيره وقيح ترشون ميكنه.
۲:ازدواج کردم،ارشدم رو گرفته بودم و عملا فکر میکردم عاقل و بالغم و معیارام دیگه تغییر نخواهد کرد
اما به شکل عجیبی آدم بعد از ۳۰ سالگی انگار تازه میفهمه واقعا از زندگی چی میخواد و با چی نمیتونه کنار بیاد و چی مهم ترین خواسته ش هست،این کسشرای زیستی میستی هم واسه زمانیه که