اگه ازم بپرسن بهترین تجربه ای که از گذشته داشتی چی بوده؟ میگم راحت تَرک کردن آدما،انقدر راحت آدمارو تَرک میکنم که باورم نمیشه من همون آدمیم که سعی میکردم با چنگ و دندون همه رو کنار خودم نگه دارم.
وقتی کسی بهم میگه تو آدم خوبی هستی یاد تموم وقتایی میوفتم که ناراحت بودم و چیزی نگفتم،عصبانی بودم و ترسیدم حرفی بزنم به جاش تا صبح تو مغزم باهاش دعوا کردم،یاد تموم حرفای نگفته ای میوفتم که هیچ وقت گفته نشد من احمقم ادم خوبی نیستم.
یه بار که خیلی دلم ازش شکسته بود بهش گفتم یه روزی میفهمی هیچکس اندازه من تورو دوست نداره و اون روز من دیگه نیستم. از این حرفم چند سال گذشت، چند وقت پیش پیام داد و گفت : معذرت میخوام که اذیتت کردم هیچکس برام تو نشد.
برای معذرت خواهی خیلی دیر بود…
دلم میخواد اونایی که میگن خواستن توانستن است رو ببینمو ازشون بپرسم خدایی رو چه حسابی این حرفو میزنید؟ ما خودمونو پاره کردیم نه تنها نشد بلکه بدتر به قهقهرا رفتیم.