من بی وقفه به معنای واقعی کلمه نگران همه چیز هستم انگار که قرار نیست این حس تموم بشه و همش بزرگ تر میشه.
کاری هم ازم برنمیادا معمولا و به نگران بودنم ادامه میدم.
" گریه نکن خواهرم . در خانه ات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت . و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید : در راه که می آمدی سحر را ندیدی !"
بند آخر سووشون. سیمین دانشور
توماج ما سربلند آمد.
فریاد قلم از کف خیابان، صدای به ستم کشتهشدگان در خیابانهای ایران به تاريخ ۱۴۰۱، صدای مردمان بیصدا و در خون غلتیدگان، آمد. آزادی توماج صالحی روزنه امیدی در این روزهای تلخ و سیاه است. روزهای که مردم در رنجی و سختیاند و بسیاری از معترضان در زندانها و برخی