صــابر
@sabergrz
Followers
1,589
Following
332
Media
104
Statuses
9,231
"آيا آرزوهای مرا در خواب نی‌لبکی شکسته نديديد..؟"
Joined October 2016
Don't wanna be here?
Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Venezuela
• 1523671 Tweets
Rayssa
• 813562 Tweets
Judô
• 332568 Tweets
#OlympicGames
• 303996 Tweets
Lewis
• 195544 Tweets
#BelgianGP
• 190443 Tweets
Russell
• 162732 Tweets
Japão
• 146211 Tweets
Team USA
• 135556 Tweets
Lebron
• 128122 Tweets
Willian
• 96535 Tweets
Larissa
• 95870 Tweets
阿部一二三
• 87865 Tweets
#Olimpiadas2024
• 72414 Tweets
Kevin Durant
• 61939 Tweets
Serbia
• 55962 Tweets
Tatum
• 52424 Tweets
Curry
• 51639 Tweets
Embiid
• 50225 Tweets
Steph
• 43156 Tweets
スケボー
• 42613 Tweets
ブラジル
• 40739 Tweets
スケートボード
• 25306 Tweets
#なでしこジャパン
• 21611 Tweets
Booker
• 19052 Tweets
Jokic
• 18166 Tweets
ヒロアカ
• 17731 Tweets
一二三くん
• 16903 Tweets
シュート
• 15727 Tweets
女子サッカー
• 15714 Tweets
Lorena
• 15694 Tweets
Steve Kerr
• 12695 Tweets
Armagh
• 11740 Tweets
Derrick White
• 10816 Tweets
吉沢選手
• 10624 Tweets
توی پیک کرونا، توی درمونگاهی که به زور فرستاده بودنم تو سربازی، تک پزشک بودم و توی ۱۳ ساعت ۲۱۰ تا بیمار دیدم. نه ناهار خوردم، نه دستشویی رفتم و نه حتی یه لیوان آب تونستم بخورم. شب ساعت ۱۱ داشتم می‌رفتم تو آبدارخونه یکم شام بخورم. ۱/
139
106
5K
استاد صدا کرد شوهر خانم باردار بیاد تو درمونگاه. بهش گفت “ببین. لگنش یه مقدار تنگه. ولی ما باز صبر می‌کنیم برای زایمان طبیعی ولی احتمال زیاد سزارین بشه.”
شوهر گفت “خانم دکتر من اصرار دارم طبیعی باشه زایمانش!”
استاد هم بهش گفت “خودت بزا خب!” :))
45
52
5K
و فکر می‌کنید برای اون ۱۳ ساعت چقدر بهم دادن؟ صفر ریال!
پولش ذره‌ای اهمیت نداشت و نداره برام. ولی اون موضع که وظیفه‌تونه و تأیید بقیه آدم‌ها خیلی چیزا رو توم شکوند..
51
12
3K
گوش تا گوش بیمار نشسته بود توی سالن انتظار. یکی از بیمارها بهم گفت "کجا؟" گفتم "دارم می‌رم شام بخورم." گفت "ما دو ساعته معطل (!) نشستیم اینجا!" گفتم "۱۱ ساعته هیچی نخوردم. روبات که نیستم." گفت "شما مگه قسم نخوردین؟! می‌خواستین پزشک نشین!" و بقیه هم تأییدش کردن اکثرا..
16
12
3K
گفتن این کلید اتاق پاویون خدمت شما. اومدم پاویون. کلید رو توی قفل چرخوندم. در باز شد و با این صحنه مواجه شدم :)))
باورم نمی‌شه واقعا 😅
81
2
2K
تو اتاق عمل نوروسرجری [نمی‌دونم چرا] رفتم از چیف پرسیدم “ببخشید عمل چیه دکتر جان؟”
یه نگاهی کرد بهم، گفت “عمل مغز” و رفت.. 🙂
22
3
639
آدم‌ها به تاریکی شب فراموش می‌شوند و به نور ماه، باز به جایشان برمی‌گردند..
0
19
442
یکی از بچه‌هایی که الان بخش روانه تعریف می‌کرد؛ که یکی از مریضها یه‌بار بهش گفته که “ما همه‌مون به اندازه‌ی راز‌هایی که داریم بیماریم..”
واقعا عجیبه..
3
22
434
حقیقتا پزشکی برای پول‌دار شدن، از احمقانه‌ترین، طولانی‌ترین و در حال حاضر نامحتمل‌ترین مسیرهای موجوده..
4
10
403
بعد آخرین کشیک اینترنیم که جراحی بود، رفته‌م خونه و خوابیدم. گوشیم هزاربار زنگ خورد. جواب که دادم پرستار بخش با داد و بیداد گفت "کجایین دکتر همه کارای بخش مونده؟!" یه نفس عمیق کشیدم و گفتم "من دیگه هیچوقت اینترن نیستم. خداحافظ." و آلارم و زنگ گوشیمو عوض کردم.
فردا آخرین کشیک اینترنیمه و فقط به این فکر می‌کنم که بعدش زنگ گوشی و آلارممو عوض کنم.
3
0
54
10
0
307
امروز استاد روان می‌گفت که یه بار توی درمونگاه دیدم بچه‌ای که همیشه با مامانش می‌اومد رو مادربزرگش آورده. گفتم پس مامانش کو؟ گفت تو کماس.. واسه کمر درد رفته بود طب سنتی، بهش گفتن مربا تزریق کن تو لگنت :)
تکرار می‌کنم
“مربا”
“تزریق کن”
“تو لگنت”
و خب مثکه فوت هم شدن..
11
22
279
از دوستان طب سنتی (!) ریفامپین (آنتی‌بیوتیکی که یکی از عوارضش تغییر رنگ ادرار به سمت نارنجی هست) و هیدروکلروتیازید (داروی ادرار آور) رو با هم ترکیب می‌کردن و دست خلق‌الله می‌دادن به اسم داروی سم‌زدای کلیه که کثیفیای کلیه رو می‌شوره می‌بره 🙂
همکاران عزیز
اگر تمایل داشتید تجربیاتتون از مواردی که بیماران با درمان های غیر اصولیِ مدعیانِ دروغیِ طب دچار مشکل شده اند را بنویسید(ترجیحا ساده که غیر از کادر درمان هم به راحتی متوجه شوند).
117
30
398
7
15
285
بنده هر مطالعه‌ای که در رابطه با درمان overthinking و درمانش انجام شه رو با کمال میل توش شرکت می‌کنم. هر ترایالی روی دارو یا روش درمانی دیگه‌ای باشه رو هم با آغوش باز پذیرا خواهم بود. فقط تموم شه..
11
8
281
نمی‌دونم چرا انقدر فهمیدنش سخته. پولی که برای ویزیت پزشک پرداخت می‌شه، نه پول "بهبودی" ئه، نه پول "دارو"، نه پول "رفت و آمد" به درمانگاه یا مطب یا بیمارستان نه هیچ چیز دیگه‌ای که بخواین طلبکار باشید بعدش که "خوب نشدم" یا "داروهام فلان" یا "راهم دوره و نزدیکه" یا هر چیز دیگه‌ای/۱
4
2
271
یه شبم رزیدنت بهم گفت “دکتر جان! من ساعت بدنم اجازه نمی‌ده بعد ۱۰ شب مریض ببینم. تا ۱۰ رو من می‌بینم، بعد ۱۰ هرچی اومد رو شما زحمت بکش ببین..” 🙂
6
0
260
یکی از بدترین و سخت‌ترین لحظات این ۷ سالِ پزشکی رو دیشب تو اورژانس امام تجربه کردم.
یه آقایی توی اتوبان چمران بنزین تموم کرده بوده، ماشین رو می‌زنه کنار، میاد بیرون و می‌ایسته کنار ماشین که مگه کسی کمک کنه و بنزین بده بهش. همین حین یه ماشین می‌زنه بهش و فرار می‌کنه/۱
2
1
244
اوضاع #کرونا توی بیمارستان‌ها کاملا شبیه به فروردین و اردیبهشته. با این تفاوت که دیگه نه پزشک‌هامون جون دارن و نه پرستارها و نه حتی ونتیلاتورها..
1
6
208
از بدترین بلاهایی که می‌تونین سر کسی بیارین، از بین بردن اعتماد به نفسشه. عملا همه چیز تموم می‌شه براش..
2
12
205
- بیمارستان تخت خالی ICU واسه کرونا نداره.
- بلندگوی بیمارستان اساتید، دستیاران، اینترن‌ها و دانشجوهارو برای شرکت در ژورنال کلاب پاندمی کووید دعوت می‌کنه که “حضور به هم رسانند” 🙂
7
6
202
سیاه‌ترین بخش�� اونجایی بود که همسر و دختر و پسرش رسیدن اورژانس و مدام می‌‌پرسیدن “کجاست..؟”
و اون لحظه‌ای که خبر رو بهشون دادیم برام نه یه لحظه، که چند سال کش اومد..
چند سال با بغض..
4
1
191
زنگ زدیم به پدرش، گفتیم دختر ۲۲ ساله‌تون با کلی قرص خودکشی کرده، الان اورژانس مسمومیت بستریه، لطفا تشریف بیارین. گفت “کار دارم”، فردا میام و قطع کرد..
6
0
186
هفته‌ی پیش توی اتاق عمل شریعتی دیدمش. تازه اینترن شده بود. حرف زدیم. امروز فوتش رو توی گروه‌ها تسلیت گفتن.. 😔
سر کین داری ای چرخ..
7
1
185
یه بارم تو لابی دانشکده نشسته بودیم. یه خانمی اومد پرسید شما پزشکی‌این و ترم چندین و اینا.. سر صحبت که باز شد گفت دنبال دختر درس‌خون و خوشگل می‌گردم برا پسرم!
گفتیم خودش کجاست؟ گفت خونه خوابه.. :)
3
3
183
و ما همچنان
دوره می‌کنیم
شب را
و روز را
هنوز را..
#دکتر_سوسن_سلطانی_محمدی
#سینا_اطهر
2
7
177
هربار خبر فوت کسی رو می‌شنوم، جمله یکی از رفقا میاد تو ذهنم که
“یه نفر تو صف رفتیم جلو..”
1
11
173
آقا جا‌به‌جا فوت می‌کنه. اورژانس تهران که آورده بودش توی بیمارستان می‌گفت وقتی ما رسیدیم ایست قلبی تنفسی بود. ۳۰ دقیقه احیا کردیم و .../۲
1
0
161
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌های عزیزی..
چه جان‌ها...
#اعدام_نکنید
1
38
159
همه‌چی به کنار؛ چادر مشکی روی روپوش سفید تو بیمارستان دیگه واقعا هیچ توجیهی نداره.. :|
4
3
151
این حقیقت که یه چیزایی رو با اینکه خیلی دوسشون داریم، “هیچوقت” بهشون نمی‌رسیم، واقعا عجیب و تلخه..
0
9
152
عجیب‌ترینش یه‌بار بود که تو حیاط بیمارستان امام خمینی وایساده بودم با یکی از بچه‌ها؛ یه بنده‌ی خدایی اومد گفت ببخشید، “بیمارستان” کجاست؟!! 😅
مردم روپوش سفید می‌بینن احساس می‌کنن اگه سؤال نپرسن امتیاز مرحله رو از دست می‌دن.مثلا الان یکی پرسید بخش "روبه‌رو" کدوم می‌شه:)))))
19
29
2K
4
2
149
جدی شب قبل کشیک می‌شینین میوه و آبمیوه و لقمه آماده می‌کنین واسه کشیک فردا؟!
8
0
150
کتابای عزیز نسین و صمد بهرنگی رو اولین بار تو دبستان خوندم :))
می‌خوندم و اوناییش که نمی‌فهمیدم رو تو فرهنگ حییم یا سخن نگاه می‌کردم :))
حالا که «اونا» خوابن بیاین و از اولین تجربه‌های خوندن داستان/شعر اروتیک زندگیتون بگین. برای من:
١. کتاب‌های عزیزنسین که بابام قایم کرده بود و قایمکی می‌خوندم (یازده سالگی)
٢.شاهنامه به روایت قدیمی‌های خراسان (هم‌آغوشی رستم و تهمینه، ٩ سالگی)
٣.کلیدر، مارال و گل‌محمد
۴.بامداد خمار
302
16
866
1
2
142
رفتم آی‌سی‌یو شماره‌م رو بذارم، منشی گفت “پسرجون شماره مال دوردوره! ما کارِت داشتیم پیج می‌کنیم!” 🙂
2
0
142
می‌دونستین اگه یه خانم بخواد تیوبکتومی کنه (لوله‌های فالوپش رو ببنده) که دیگه باردار نشه باید بره خانه بهداشت محلشون (!) درخواست بده، بعد اونا کمیسیون تشکیل بدن تا اجازه بدن ایشون لوله‌هاش رو ببنده..؟ 🙂
12
2
143
انقدر سخته فهمیدن اینکه وقتی واکسنی ۲ تا دوز داره و دوز اولش رو واسه کسی می‌زنین، باید دوز دومش رو هم بذارین کنار؟
4
8
143
یه بار توی اورژانس تنفسی یکی از مریضها بهم گفت “دکتر جان، این کرونا رفتنی نیست. دیگه پزشکی نمی‌صرفه. برو دنبال یه شغل آبرومند..”
آبرومند.. 🙂
4
0
140
چطوری هم درس می‌خونین هم ریسرچ می‌کنین هم زبان می‌خونین هم هرچی فیلم و سریال هست دیدین هم پارتی می‌کنین و تا ۳ صبح بیرونین؟؟
ولله بالله تالله نمی‌شه.. 🤕😑
4
4
134
از دردناک‌ترین و تلخ‌ترین پروسیجر‌های پزشکی که دیده‌م awake intubation ای بود که امروز دیدم.. 🤕😔
7
0
133
یه کلیشه‌ی ذهنی هم دارم که رزیدنت بای دیفالت باید آدم بیچاره‌ای باشه..
امروز یه رزیدنت دیدم که آیفون ایکس و اپل واچ و بی‌ام‌و داشت..
همه‌ش یه طوری بودم انگار یه چیزی سر جاش نیست :))
3
2
131
پولی که برای ویزیت پزشک پرداخت می‌شه (که در مقایسه با سایر خرج‌هایی که توی روز انجام می‌شه و قیمت‌های دیگه و مبلغش توی بقیه جاهای دنیا خنده‌داره واقعا) صرفا و صرفا هزینه‌ی "وقت" ای هست که پزشک برای ویزیت بیمار صرف می‌کنه. همین/۲
2
0
126
یه شبم کشیک داخلی تو اورژانس نشسته بودیم. یه رفیق معتادی از در اورژانس اومد تو، در حالی که پاشو رو زمین می‌کشید و عذرخواهی می‌کرد اومد تو بخش. رفت سراغ ترالی و سه‌چهارتا سرنگ ۱۰ برداشت و همون راه رو برگشت در حالی که داشت می‌گفت “دسْ شما درد نکنه..”.
4
1
130
پنالتی آخر که گل شد، حراست اورژانس دویید بغلم کرد :))
چقدر دور بودیم از این شادیا..
نوش جون همه‌مون :)
1
2
120
بهترین رزیدنتی که توی تمامی دوران‌ها داشتم برام یه پک فایل پزشکی فرستاد. نگاه کردم. توش یه آهنگ از Bee Gees بود. گفتم “دکتر جان یه آهنگم اشتباهی اومده!” گفت “اشتباهی نیست. واسه ریتم CPR ئه!” 😌
5
0
120
کتابخونه‌ی شریعتی که می‌رفتم، استاد رو می‌دیدم که میز اول نشستن و مشغول مطالعه‌ن. هر روز..
بخش اورولوژی از بهترین بخش‌های استاجریم بود. فقط به خاطر استاد نادری..
کلیشه شده‌ن حرفام. روز به روز و یکی و یکی دارن می‌رن بهترین‌هامون.و هربار از نو می‌نویسم که “چه جان‌های عزیزی..” 😔🖤
1
1
117
۳ ساعت بعد از تموم شدن اینترنیم، از بخش زنگ زدن که دکتر کلی کار هست بخش و کجایین و اینا! هزارتا جواب اومد تو ذهنم ولی حیف که راضی شدم به صرفا گفتن “من دیگه اینترن نیستم..” 😅
10
0
116
إلهی الی مَن تَکِلُنی..؟
خدایا مرا به که واگذار می‌کنی..؟
#دعای_عرفه
0
10
119
یکی از دوستام دیروز بهم گفت ۱۷ روز دیگه واسه همیشه می‌ره کانادا..
خودم رو گذاشتم جاش. ۱۷ روز واسه دل کندن از همه‌چی..
کاش ته قصه‌هامون یه جور دیگه می‌شد اینجا..
4
1
119
سر هر CPR ای که بوده‌م به این فکر کرده‌م که کی و کیا قراره منو CPR کنن روی تخت بیمارستان. و جدیدا هر اعلامیه‌ای که می‌بینم هم باز فکرش رهام نمی‌کنه..
چیه این مرگ..؟
3
1
109
اون نون‌هایی که با سوپشون می‌خوردن همیشه به نظرم خوشمزه‌ترین نون دنیا بود.
1
3
110
تو صف واکسن بودیم. همراه بیمار رد شد گفت: “نگاشون کن! همه‌ی واکسنارو برداشتن واسه خودشون!”
این همه دشمنی از کجا میاد واقعا..؟ 😔
6
0
112
سخته گفتنش. ولی تقریبا تو تشخیص تمام دوستی‌های “صمیمی”م اشتباه کردم..
5
3
107
قدر اون چراغِ سبزِ پایین عکس رو بدونین.
قدر اون استتوس آنلاین رو. قدر is typing رو..
یه روزی همینا براتون می‌شن آرزو..
3
13
110
و در عین حال هم متقابلا پزشک با ماکسیمم توانایی و سواد و امکاناتش سعی در حل مشکل شما داره.
و البته که همیشه هم این رو باید در نظر داشت که اون چیزی که در جا و در لحظه نتیجه می‌ده اسمش "معجزه"ست./۳
0
0
105
تو خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
خیلی دوری
.
.
.
1
3
105
خدا می‌داند که من نخواسته بودم عاشق او بشوم. من نخواسته بودم عاشق هیچکس بشوم. ولی خدا می‌داند که شده بودم..
#همینگوی
#وداع_با_اسلحه
0
5
107
“بعدا فهمیدم آدما باید زندگی خودشون رو بکنن؛ و اگه شد و دوست داشتن، گاهی کنارم باشن..”
1
4
105
یکم دیگه همین روند ادامه پیدا کنه تقریبا دیگه از کادر درمان بیمارستان‌ها چیزی نمی‌مونه. روز به روز تعداد استعلاجی‌ها و مثبت شده‌ها بیشتر می‌شه..
3
2
104
مریض ازم تشکر کرد. و گفت “دکتر جان. هر جور اسلحه خواستی بگو بهم. سبک. سنگین. هرجور خواستی، هرچی خواستی ارزونیت می‌کنم!!” :))
7
0
103
الان یکی از دوستان خبر نامزدیش رو بهم داد. و انقدر خوشحال شدم که خودش گفت بهم. همه‌ی این سال‌ها به یهو عکس دیدن عادت کرده بودیم حتی توی نزدیک‌ترین‌ها..
سلامتی و دل خوش :)
3
0
102
گفتم همیشه انقدر شله؟
با خنده جواب داد آره بچه‌م خودشو لوس می‌کنه همه‌ش..
پرسیدم ینی [بچه ۹ ماهه] بلندش می‌کنی گردن نمی‌گیره؟ می‌ذاریش رو زمین نمی‌شینه؟
باز خندید گفت نه قربونش برم. همه‌ش دراز می‌کشه..
🙂
6
0
96
اون لحظه‌ای که مریض گریه می‌کنه و تو همه سعیت رو می‌کنی که گریه‌ت نگیره و نمی‌شه؛ از سیاه‌ترین بخش‌های پزشکیه..
4
2
94
تو اورژانس وسط شرح‌حال از مادر بچه پرسیدم “با باباش فامیلین..؟”
گفت “نه. صد پشت غریبه‌ایم..”
2
0
100
أحببتك بطريقة تمنيت ان يحبني بها احد..
چنان دوستت دارم
که کاش
کسی این‌گونه مرا دوست می‌داشت..
#محمود_درویش
1
7
94
می‌دونستین خیلی بامزه و کولین وقتی بالا سر مریضی که با ۲۰ تا آلپرازولام خودکشی کرده می‌گین “لااقل یه چیز درست حسابی می‌خوردی!” و می‌خندین..؟
1
0
96
دو هفته پیش بیهوشی شریعتی بودم. استاد #سلطان‌پور بعد کلاس تو اتاق عمل لاگ‌بوکامون رو مهر کرد. آخرین باری بود که مهر استاد و خودشون رو می‌دیدم..
چیه این زندگی جز سیاهی و پستی..؟
6
0
94