مهاجرت واقعا برای ما بچه فقیرها خوبه. ماهایی که در خانوادهای سنتی چشم به جهان گشودیم و بچگیامون با گِل بازی و نهایتا الک دولک میگذشت اگه چوب پیدا میکردیم. اینجا بلدیم گلیم خودمونو از آب بیرون بکشیم و عادت داریم باباجونی نباشه که ساپورتمون کنه ۱/
دیشب تو مهمونی شرکت زیادی مست شدم، تو یه جمعی بودیم و بقیه گفتن میخوان موهای فر منو دست بزنن و حس کنن. بعد کلا شروع کردیم موهای همدیگه رو حس کنیم. منِ ابله هم صاف دست بردم سمت یکی از مدیرای شرکت که کچله، سرشو مالیدم و گفتم
Wow, I almost felt nothing
فردا چطور توی روش نگاه کنم؟
یه چیزی که تو هلند چشممو گرفته شفافیته، لیترالی ها :))
یعنی تو رنگ ها رو بهتر میبینی، آسمون شفاف تره، مغازه ها رنگی رنگی ان و همه چیز شفافه، نمیدونم چجوری بگم. اصلا برام قابل درک و توضیح نیست چون تو ایران همیشه یه لایه ضخیم خاکستریِ آلودگی جلوی رنگها رو میگیره و من نمت 🫠
برای مصرف گاز خونه قبلیمون یه قبض ۱۹۰۰ یورویی اومده از eneco. ایمیل دادم این چه سمیه بیاین meter reading رو اصلاح کنین من اینقدر مصرف نکردم، جواب دادن الان دیگه برای اعتراض خیلی دیره فاکتور صادر شده.
زنگ زدم پشتیبانی میگه هرچی که Back Office گفته درسته و اگه میخوای شکایت کن. ۱/۲
آدمی که چند سال ایران زندگی مستقل نداشته و دستش تو جیب بابا مامان بوده واقعا اینجا اذیت میشه.
بطور کلی من همین غربت و نبود حمایت و دلتنگی و همه اینارو ایران داشتم، اینجا همونا هست با امکانات بیشتر و پول. بنابراین مهاجرت برای من چیز خوبی بوده، ممکنه برای دیگری نباشه. ۲/
چقدر به خودمون افتخار میکنم
یهو یادم افتاد جفتمون بیکار بودیم وسط غربت پولمون داشت تموم میشد و فقط محصولات تخفیف دار آلبرت هاین رو میخریدیم برای خوردن، تایم بیکاری میرفتیم مدیا مارکت محصولا رو تست میکردیم، گردش رایگان تو جای ��رم. با این حال قدرتمونو حفظ کردیم، کلی مصاحبه دادیم/
دوباره زنگ زدم پشتیبانی، یکی دیگه برداشت و رفت با مدیرش و یه دپارتمان دیگه و صد نفر چک کرد، یه ساعت پشت خط بودم، برگشت گفت ما یه اشتباهی کردیم ببخشید، فاکتورتو درست میکنیم میفرستیم.
پدرسگگگگگ!!! جواب سکته قلبی منو تو میدی؟
۲/۲
به علاوه اگه بخوام یکم پز بدم باید بگم که با پارتنرم مهاجرت کردیم که حمایتش از صدتا بابا مامان بیشتر بوده و باهم همه زندگیمونو ساختیم. امیدوارم همهتون آدم مناسب زندگیتونو پیدا کنین و بهش بچسبین (اگه آلردی پیداش نکردین)
زمانی که از ایران اپلای میکردم یه آفر از آمستردام داشتم و یه آفر از مونیخ، با حقوق یکسان.
در نهایت آمستردام رو انتخاب کردم و این روزا که برای اولین بار سفر رفتم مونیخ از اون تصمیمی که گرفتم خیلی خوشحال شدم.
خاک هلندو میبوسم واقعا
و به جای اینکه دست و پامونو گم کنیم و تسلیم بشیم، اتفاقا با اعتماد بنفس و جدیت بیشتری مصاحبه دادیم.
الان که جفتمون سر کار میریم و وضعیتمون زمین تا آسمون فرق کرده، یهو یادم اومد چقدر پتانسیلِ جا زدن و تسلیم شدن وجود داشت ولی ما چقدر خفن بودیم.
دممون گرم
تراماتایز، یعنی وسط جشن و پارتی آمستردام یه لیزر سبز میبینی که داره همراه با لیزرها و نورهای دیگه میرقصه، ولی یهو یادت میاد که اون بیپدر لیزر سبز میانداخت روی مردم و بیپدر بعدی شلیک میکرد…
من هفته پیش مالزی بودم، این هفته ایتالیا، و کاملاً اهمیت حفظ بافت تاریخی و فرهنگی شهرهای بزرگ رو فهمیدم.
مالزی پر از برج و ساختمونای بلند و زرق و برقه، خیلی زیباست ولی خالیه، وقتی توی رُم راه میری کاملا حس میکنی که داری پا جای پای تاریخِ دو سه هزار ساله میذاری
بعد از تجربه امشب رستوران «Taste of Persia» توی دنهاخ میتونم بگم بهترین رستوران ایرانی هلند رو بعد از سالها و بعد از تست کردن کلی رستوران ایرانی، پیدا کردم.
کیفیت ۱۰/۱۰ قیمت یک کمی گرونتر از همهی رستورانایرانیها.
@sahemsat
متأسفم بابت شرایط سختی که دارید، اما اگه کسی مهاجرت نکنه همه همین مشکلا رو خواهد داشت به علاوه بی پولی و ناامیدی و نداشتن آینده روشن.
پیشنهاد من به همه مهاجرت واقع بینانهست. بدونید مشکلات هست، باید تلاش کنید و کلی از comfort zone خارج بشید و بجنگید، اما باز ارزش داره.
کنار رودخانه راین تو دوسلدورف راه میریم میبینیم کنار رود یه نفر چادر زده با خانواده نشسته، داد میزنیم مخلصیم، صدایی جواب میده چاکریم!
کی میتونه باشه جز هموطن؟ :))
یه رفیقی دارم که خیلی راحت برنامههامو باهاش کنسل میکنم، خیلی خوشحالم که نیاز نیست براش توضیح بدم چرا حال ندارم/وقت ندارم که برنامه رو برم. همیشه درک میکنه و ناراحت نمیشه.
رفیقِ این مدلی باشید :)
هیچ روزی در تاریخ کاری من نبوده که شرکت بگه حتما حضوری بیاید آفیس برای یه کاری، امروز اولین باره که گفتن حضوری بیاید، اونم حتما قبل ساعت ۱۰.
حالا امروز چه روزیه؟ آفرین، روز اعتصاب قطارای هلند
تو ایستگاه قطار، پسره با عصبانیت و وحشیگری رفت طرف یکی و صداش کرد، به داچ گفت چرا بهم تنه زدی و رد شدی؟ طرف جواب داد ببخشید ندیدمت، یکم صحبت کردن و تموم شد.
من نشستم فکر میکنم اگه این اتفاق برای من بیوفته چقدر خنده داره که باید بگم اکسکیوز می، دو یو اسپیک اینگلیش؟
انقدر فحشای قشنگی این زیر دادن که چیزی برا اضافه کردن ندارم. تهدید کردن کسی با سو استفاده از فیلمای شخصیش واسه یه قرن پیش بود. الان نهایتا بتونی فیلمارو همراه با نامه دیپورتت بکنی تو کونت
@abdolah_abdi
چقدر کثافتی عبدی!
۱- مقصر اصلی سیستم اقتصادی و قضایی کشوره
۲- مقصر دوم مدیر بیشرف کوروش کمپانیه
۳- مقصر سوم سیستم آموزشیه که به مردم اقتصاد درست یاد ندادن
اگه صد تا مقصر بشمرم صادق بوقی هیچ جای این لیست نیست. حتی با این حال عذرخواهی هم کرد، باز تو میگی چرا استو��ی کرد پست نکرد؟
بچهها اگه یه روزی مذهبی بودید و الان نیستید، اگه به آخوند باور داشتید و الان ندارید، پیشنهاد میکنم به این فکر کنید که اگه الان به فمینیسم باور ندارید، شاید یه روز باور پیدا کنید. اگه فکر میکنید طبیعت مرد و زن رو برای هم ساخته، شاید یه روز با همجنسگرایی هم کنار بیاید. اگه ۱/
قبل مهاجرت هرروز از گوگل مپ آمستردام رو نگاه میکردم، قبل هر مصاحبه میرفتم street view ی لوکیشن اون شرکت رو میدیدم. ساعتها وسط Dam square گم میشدم و تک تک خیابونای سنتروم رو میشناختم /۱
خیلی ترسناکه که از چندین و چند نفر از دوستای قدیمم شنیدم که «داری آرزوهای منو زندگی میکنی»
حس میکنم حالا که این فرصت رو داشتم نکنه دارم حیفش میکنم، اصلا لیاقتشو داشتم؟
اوایل مهاجرت اصلا به حجم سنگین گاسیپ، زیرابزنی و پدرسوختهبازیِ بعضی از همکارام آشنا نبودم، فکر میکردم اینا چون خارجیان و لبخند میزنن لابد آدمای خوبیان. خوشبختانه نذاشتم خیلی بد شه و دو سه تا جلسه سنگین و موفق داشتم و نجات پیدا کردم.
امروز خواستم ایرانیای مهاجر رو دوباره تست کنم، دوتا جوون ایرانی که تو سوپرمارکت راه میرفتن رو دیدم، لبخند زدم و سلام کردم، با اخم حرفشونو قطع کردن و بی جواب رفتن.
دفعه بعد نگید چرا ایرانی دیدی به روی خودت نیاوردی
بی پدر! نگاه کن!
آرمان داشتن اینجوریه که جلوی نیروهای جنایتکار ج.ا. اینجوری میایستی، جایی که به عنوان متهم حق و حقوقی که نداری هیچ، بهت تجاوز هم میشه و تهش هم راحت جونت رو میگیرن، جایی که کسی برای جونت پاسخگو نیست
@ans_ashkan
اونقدر عصبانی شدم موقع دیدن این توییتت که اومدم بی ادبی کنم، خیلی جلوی خودمو گرفتم واقعا.
من ۷ سال ایران کار کردم، کار حسابی هم کردم، شبانه روز به معنای واقعی، شبا تو شرکت خوابیدم، شب یاد گرفتم صبح پیاده کردم، کار استارتاپی کردم، با کمترین حقوق صورتمو با سیلی سرخ نگه داشتم/
امیدوارم با دیدن نتیجهی نسبتاً نهاییِ این عزیز دل، تا یه مدتی از اپیلاسیون بی نیاز بشید
چند تا گلدون دیگه باید بسازم و دوتا صندلی برای اون میز جلوی کافه، دیگه تمومه …
ازین گلدونای ریحون تا حالا خریدین؟ میخری €1.99 و هر زمان لازم شد تازه تازه میچینی میذاری تو غذات. تهشم یا دوباره در میاد یا میریزی دور یکی دیگه میخری، قشنگم هست
پارتنرم از زارا یه لباس سفارش داده که گم شده. حالا بعد از کلی پیگیری مدیر مرکز پست زنگ زده گفته پستچی خیلی اشتباه کرده و من حتما باهاش برخورد میکنم و اینا. پارتنرمم دلش برا پستچی سوخته گفته حالا چیز مهمی نبود حتما همسایه ها برداشتن فدای سرش :))))
این ویدیو رو دیدم یاد یکی دیگه از صحنههای افتخار آفرینیم افتادم. رفته بودیم هانوفر برای بار اول اسکوتر برقی سوار شدم. همینجوری داشتیم میرفتیم یه جا سر تقاطع یه ماشینی برای ما زد رو ترمز. منم گفتم دمش گرم یه دست براش تکون بدم تشکر کنم، اونایی که اسکوتر سوار شدن میدونن ۱/
مطابق این عکس من نیتجه گرفتم توییتر فارسی نهایتا ۱۰۰ هزار کاربر واقعی و غیرسایبری داره
مگه میشه ایرانی باشی، سایبری نباشی، تو توییتر باشی ولی شنبه زاده رو فالو نداشته باشی؟
@hosseyn1988
دیروز اینجا پکیجهای گمشده آمازون رو آورده بودن دونهای ۲.۷۹ یورو میفروختن. تو نمیدونی چی داخلشه میری از لای پکیجها چندتا بر میداری و دونهای ۲.۷۹ میخری!
پکیجهای غیر از آمازون هم بود که دونهای ۱.۹۹ بودن
کلی هم صف بود ولی احتمالا میارزه :))
از وقتی از اسپانیا برگشتم سرما خوردم و از خونه بیرون نرفتم، یعنی عملا هنوز سرمای هلند رو بیرون از خونه نچشیدم، ولی از پشت پنجره ترسناک به نظر میاد 🥲
گود لاک برای ۹ ماه آینده بچهها
نظر نامحبوب: تا به یه سطحی از رفاه نرسیدین حتی فکر به سلامت روان هم خیلی معنی نداره. ماها که فقیر به دنیا میایم باید اول تلاش کنیم و پول در بیاریم بعد خرج تراپیست کنیم. «از لحظه لذت ببر» و اینا وقتی که استرسِ اجاره خونه و قسط و قرض داری معنا نمیده.
کار کردن تو شرکت ما اینجوریه که میری سر کار میگی گود مورنینگ، میگن:
Does your poop stick?
و میفهمی یه نفر رفته دستشویی ولی با فرچه تمیز نکرده، دارن دنبال مجرم میگردن
همکارم یه زن پنجاه ساله هلندیه که تازگیا یاد گرفته با ChatGPT کار کنه. رفته سفر ایرلند و عکسای سفرشو با کپشن های ChatGPT پست میکنه تو فیسبوک:
Exploring stunning views in the charming city of Howth
خب پس فهمیدیم بنفشه با اینکه داره لبخند میزنه ولی عمیقا ناراحته (شاید خودش ندونه، ما که میدونیم) چون الان مادر نیست و یه دختربچه نداره، اینم به دلیل اینکه اشتباه کرد و تا ۲۵ سالگیش به هرکی از راه رسید بله رو نگفت و نرفت سر خونه زندگیش.
آبراهام، حیف هوای هلند که تو تنفس میکنی!
از وقتی از تایلند برگشتیم پاییز ما رو بدجوری خونه نشین کرده بود. دیروز بالاخره با دوچرخه رفتیم یه دوری زدیم تا با پاییز آشتی کنیم. انصافا قشنگ و رنگی رنگی بود.
روزی هزار بار فکر میکنم اگه ایران حکومت درست حسابی داشت چه کشوری میتونستیم باشیم، چقدر ایران قشنگه، جاذبه داره، تاریخ و فرهنگ داره، کوه و دشت و دریا و جنگل داره، مردم خوبی داره، نفت و سرمایه داره…
یعنی میتونستیم جهان رو بترکونیم
@ayyarom
وقتی عقایدتو برای خودت نگه داشتی و دهن بقیه رو باهاش سرویس نکردی بقیه هم به عقاید «شخصی»ات احترام میذارن. تا وقتی عقایدت به اتاق خصوصی مردم تجاوز میکنه قابل احترام نیست