.

@LaadthePS مایل هستم

وقتی غروب پر بزنه..

RT @TakMesra: آنکه چشمانت را در حالی ‌که غمگین بودند رها کرد و رفت، آیا شایستگی دارد که منتظر بازگشتش باشی؟

من دیگه سعی نمی‌کنم تورو به دست بیارم، دیگه هیچ‌وقت. خیلی طول کشید تا اینو بفهمم، ولی دیگه قول میدم انقد احمق نباشم.

من یادمه دو تا جمله از مامانم شنیده‌م که از نوجوونی میخواستم باهاشون رو به رو نشم. اولیش اینه که نباید انتظار داشته باشی که دوستات همیشه باشن. دومیش‌ هم در مورد عشقه. نرسیدن، عشق‌ رو تعریف‌ میکنه. شاید تلاش من برای اینکه این دو تا جمله رو زندگیم تاثیر نذار��، برعکس جواب داده.

ولی هر چی بیشتر جدی بگیری‌، ضربه سهمگین‌تر میشه.

مرا خود با تو چیزی در میان هست و گر نه روی زیبا در جهان هست وجودی دارم از مهرت گدازان وجودم رفت و مهرت همچنان هست

You don’t get to choose if you get hurt in this world.. but you do have some say in who hurts you.

هر روز هیجان و شوقم براش بیشتره ولی ترسم ۱۰ برابر میشه. ترس از خودم، اون، زندگی.

آدمای کوچیک توی موقعیت هایی که براشون زیادیه خیلی عجیب رفتار می‌کنن. یعنی حتی لحن صحبت کردنشون هم عوض میشه.

تمامی دينم به دنيای فانی شراره عشقی که شد زندگانی به ياد ياری خوشا قطره اشکی به سوز عشقی خوشا زندگانی

آنچه را که عاشقانه دوست داری، بیاب. و بگذار که تو را بکشد.

بُردِ من وقتیه که به تو می‌بازم

توی فرندز یه جا راس به ریچل میگه که “تو به یکی احتیاج داری که قدرتو بدونه، بدونه چقدر جالب و دوست‌داشتنی و جذابی. کسی که وقتی هرروز صبح بیدار میشه، بگه خدای من! من با ریچلم. کسی که باعث شه حس خوبی داشته باشی” به نظرم این قشنگ‌ترین حسیه که میشه به یه نفر داشت.

تاریکم. بسیار تاریک.

بگذار در دل ما نقطه‌ی نور، شعله شود

اگه همون موقع که آلمانی میخوندم مهاجرت کرده بودم، تا الان جا افتاده بودم.

@sepidnz به نظرم حتی از الان شنبه‌ست.