Asqar Profile Banner
Asqar Profile
Asqar

@mounwrite

Followers
636
Following
450
Media
105
Statuses
7,219

غلام خانه‌های روشنم.

Joined January 2012
Don't wanna be here? Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Pinned Tweet
@mounwrite
Asqar
1 year
senin Işığını söndürüp karanlığından şikayet edecekler. iyi karanlık.
0
0
27
@mounwrite
Asqar
2 months
ادبیات خوندم، می‌دونم داستان می‌شی.
33
51
6K
@mounwrite
Asqar
3 months
«آدم که نمی‌تواند تا آخر عمر لاشه کسی را به صِرف اینکه روزی دوست بوده‌اند به دوش بکشد. کسی که مرد، مرد دیگر. باید خاکش کرد.»
5
108
1K
@mounwrite
Asqar
4 months
-بوی بارون می‌دی -گریه کرده‌م
0
74
839
@mounwrite
Asqar
4 months
مستند جدید BBC از گلشیری رو دیدم و نمی‌خوام راجع به کثافت ج.ا و بقیه‌ی چیزها حرف بزنم، فقط این جمله‌ی گلشیری وسط تعریف کردن اون‌همه بدبختی منو تابوند که: «خب ما باید زندگی می‌کردیم.»
Tweet media one
Tweet media two
3
10
529
@mounwrite
Asqar
17 days
چون امید آخرین چیزیه که می‌میره.
Tweet media one
Tweet media two
@the_realuday
عُدَی
22 days
پایان خودتو چطوری میبینی؟
214
7
531
0
8
350
@mounwrite
Asqar
7 months
لذت خریدن کتاب با قیمت چاپ قدیم»»»»
2
14
235
@mounwrite
Asqar
4 months
کاش قبل از پروانه‌ها من می‌مردم.
3
20
237
@mounwrite
Asqar
21 days
تو اگر تا صبح هم از تیرگی‌هات بگویی، باز من طوری نگاهت می‌کنم که همچنان ماهی.
1
15
231
@mounwrite
Asqar
4 months
لابد لیاقتش را نداشته‌ام هیچ وقت که کسی برای من چیزی بنویسد.
1
12
186
@mounwrite
Asqar
27 days
و تو را من می‌بینم وقتی که از شدت غم به آسمان می‌نگری. -قرآن
6
5
160
@mounwrite
Asqar
4 months
«اگر چیزی که جدایمان کرده‌ مرگ ن��ست، پس خیلی حیف شده‌ایم.»
0
6
154
@mounwrite
Asqar
4 months
«فروغ در میان انگشتان من بود و حالا نیست… من دیگر هیچ کاری و هیچ آرزویی و هیچ امیدی و هیچ میلی ندارم و از این در رنجم که چگونه از ده ثانیه تا ده سال آینده را در این معلق بودن بگذرانم»
3
7
134
@mounwrite
Asqar
26 days
«کاش من دایناسورت بودم.»
0
6
129
@mounwrite
Asqar
5 months
مگر نگفته‌ام زیر درخت‌ها گریه نکن.
@Butterflless
بحر 🌊
5 months
Tweet media one
5
739
9K
0
1
120
@mounwrite
Asqar
21 days
تو را بلند گریه می‌کنم آنقدر که دریا به خود وحشت می‌کند.
1
6
121
@mounwrite
Asqar
4 months
وقتی لای گریه کردن‌هات می‌خندی، لابد آن وسط‌ها اشک‌ات اینجور می‌ریزد.
@Butterflless
بحر 🌊
4 months
Tweet media one
6
637
11K
1
2
111
@mounwrite
Asqar
20 days
بچه‌ها من دیگه آتئیست نیستم، نمی‌خوام باشم، نیاز دارم یه چیزی رو بپرستم، عجالتاً تا وقتی هم که زنم سرش رو بذاره رو بازوم، فعلا خدارو -شخص شخیصِ الله رو- بپرستیم ببینیم چی میشه
3
0
107
@mounwrite
Asqar
3 months
اکنون می‌خواهم کمی بیشتر بخوابم؛ نام آن را ابدیت بگذارید. -نامه‌ی خودکشی یرژی کوشینسکی
1
2
96
@mounwrite
Asqar
1 year
دانشگاه؟ نه ممنون -پس بیا برو سربازی
@beataatii
beebee
1 year
دانشگاه؟ نه ممنون! تصمیم گرفتم آرزوهامو دنبال کنم.
Tweet media one
Tweet media two
137
53
6K
0
9
86
@mounwrite
Asqar
2 months
بیدار شدم که بنویسم شکاف‌های تنم دارد از هم باز می‌شود، انگار توی خواب عشق توی تنم مانده و باد کرده، انگار که باید قبل خواب چند تا «دوستت دارم» به کسی می‌گفته‌ام و نگفته‌ام. نبوده که بگویم.
0
3
82
@mounwrite
Asqar
4 months
«تمامِ تاریکی در تو می‌گریست و تو زیبا شده بودی در همان یک لکه نور.»
0
7
80
@mounwrite
Asqar
4 months
«گذشته هرگز نمی‌میرد، حتی نمی‌گذرد.»
0
4
76
@mounwrite
Asqar
3 months
در بی‌بغل‌ترین حالت ممکنم.
2
1
75
@mounwrite
Asqar
7 months
زنده‌ام و آن ترسِ استخوان‌شکن هنوز در تکرار است.
0
6
75
@mounwrite
Asqar
24 days
لابد کار من در جهان بعدی گشتن و پیدا کردن توست. تویی که حالا در فغانِ یافتن‌ات خودم را هم گم کرده‌‌ام.
0
6
73
@mounwrite
Asqar
4 months
اردیبهشت /*
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
4
0
69
@mounwrite
Asqar
16 days
همیشه دورم، همیشه دیرم.
0
3
71
@mounwrite
Asqar
4 months
دیالوگ: -مراقب خودت باش، مراقب من هم باش، من خسته‌تر از این‌هام.
0
2
69
@mounwrite
Asqar
11 months
باید گریست بر غمِ تنهاییِ زبان -بیدل
0
5
68
@mounwrite
Asqar
2 months
«من مرده‌ام اما اگر قرار باشد زیاد غمگین شوی بلند می‌شوم.»
1
0
68
@mounwrite
Asqar
4 months
«راه می‌روم و فروغ را کنار خود می‌بینم اما می‌دانم که نیست.»
1
3
63
@mounwrite
Asqar
3 months
چرا سفر کنم؟ من که می‌توانم سرگردان باشم سال‌ها حوالیِ خانه‌ام -بیژن الهی
0
2
62
@mounwrite
Asqar
2 months
عزیزانم، ادبیات نه نان و آب می‌شه، و نه شرابِ زندگانیست، اگر هم باشه، با شکم خالی که شراب نمی‌خورن.
1
3
59
@mounwrite
Asqar
1 month
انگار که تن تو، زمین اجدادی من است.
1
4
57
@mounwrite
Asqar
3 months
متنفرم از افسردگی، متنفرم از این غمِ لزج که هی به من برمی‌گرده.
0
1
54
@mounwrite
Asqar
7 months
سخت این است که انسان نتواند کسی یا چیزی بیابد که خود را وقف آن کند. -کرکگور
1
4
54
@mounwrite
Asqar
4 months
وقتی زن تصمیم می‌گیرد از بال‌هاش استفاده کند، لابد چیزی برای پرواز به سمتش یافته، اما اگر نیافته باشد، اگر بال باز نکند، سنگین می‌شود، بال آزارش می‌دهد.
0
4
54
@mounwrite
Asqar
8 months
آقای کیارستمی! اکنون کجاست؟ چه ‌می‌کند؟ آنکه فراموشم کرده است.
1
2
52
@mounwrite
Asqar
17 days
«میومد خونه‌مون کفشاشو قایم میکردم که نره.» *مامان‌بزرگم
0
0
54
@mounwrite
Asqar
7 months
مهمانِ آن خانه‌ام که راهم نمی‌دهند.
0
1
54
@mounwrite
Asqar
24 days
همه چیز را به تعویق می‌اندازم، بیشتر از همه هم این مردن را که حالا دیگر بیات شده.
0
3
52
@mounwrite
Asqar
4 months
بعد از تنهایی افتادم پیِ کسی که نیست، یا اگر هست آسان به دست نمی‌آید، یا اگر آمد مال من نخواهد بود.
0
5
52
@mounwrite
Asqar
2 months
زرشک‌پلو نیستید، نمی‌شود برایتان مرغ.
3
0
50
@mounwrite
Asqar
3 months
آدم را از خودش بیرون می‌کشید؛ بی‌که بدانید نبش قبر معصیت دارد.
0
3
51
@mounwrite
Asqar
7 months
هی از تنها شدن می‌ترسی و هی تنهاتر می‌شوی، کاش از مرگ هم می‌ترسیدم.
0
4
52
@mounwrite
Asqar
8 days
می‌‌دانم کخ نوشتن، بیرون پریدن از صف مردگان است! گرچه من لابد زیر آن همه خاک هم برای تو خواهم نوشت. ‌
0
2
48
@mounwrite
Asqar
3 months
حالا باید بخوابم، فردا باز از نو به تو فکر خواهم کرد، عین شاخه‌ای که به گیلاس‌های رسیده‌اش می‌اندیشد.
2
1
50
@mounwrite
Asqar
1 month
«می‌خواهم قربانی دست‌های تو باشم، قربانی آن میل بیمارگونه تو، چرا که می‌دانم در آغوش تو می‌‌توانم قهرمان نباشم، قوی نباشم، کامل نباشم، بشکنم، آسیب ببینم و هار هار گریه کنم.»
1
3
50
@mounwrite
Asqar
4 months
«ابراهیم در مه»
0
0
48
@mounwrite
Asqar
3 months
«منی که هر شب از خودم پناه می‌برم به تو.»
0
1
47
@mounwrite
Asqar
2 months
بکشید کنار که دنبال بهانه بودم اینو بذارم اینجا.
Tweet media one
1
0
48
@mounwrite
Asqar
6 months
«وقتی می‌کوشد تا نشان دهد که واقعاً عمیق است، سطحی‌بودنِ غیرمعمولش هویدا می‌شود.»
0
2
49
@mounwrite
Asqar
4 months
بیدار می‌شوی و می‌بینی ناامیدی قبل از تو آمده بالای سرت و دارد موهات را می‌بافد، موی های من خیال‌های من‌‌اند که انقدر بلند شده‌‌ند. و ناامیدی خیال‌باف است.
1
2
48
@mounwrite
Asqar
4 months
نه چیزی هست که بنویسم، نه چیزی که با آن بنویسم، نه چیزی که از آن بنویسم، نه توانی برای نوشتن، نه میلی به نوشتن، اما باید بنویسم.
0
1
46
@mounwrite
Asqar
2 months
یعنی می‌فرمایید سی‌سال به بالا دیگه نباید ناز زن‌مون رو بکشیم؟ بابا شما خیلی کسخلید، تا صد سالگی می‌کشیم تا چشتون درآد اه.
0
0
48
@mounwrite
Asqar
26 days
به‌به یه چیز جدید دیگه که ندارم :)
@philocaaalist
أ. مُحبّ للجَمال.
27 days
Tweet media one
70
760
18K
4
1
45
@mounwrite
Asqar
4 months
«عشق سر فرودآوردنِ دو تنهایی است.»
0
0
41
@mounwrite
Asqar
26 days
ننوشته «چیزی نمی‌نویسم.» نوشته «سکوتِ دست‌هام.» :)))))))))
0
0
44
@mounwrite
Asqar
2 months
به من بگو برای رسیدن به ماه، باید چند آسمان بدَوَم؟
1
3
41
@mounwrite
Asqar
4 months
نزدیک شو، گرچه پا نداری، گرچه راه نیست، گرچه من برای نزدیکی به تو زیادی دورم.
0
1
42
@mounwrite
Asqar
3 months
روی تن تو دست می‌کشم، انگار که تو زمین منی، انگار که بلاد منی. پناه منی.
0
3
40
@mounwrite
Asqar
9 months
من قوی نیستم، من با یک اسم به گریه می‌افتم.
0
2
41
@mounwrite
Asqar
1 year
@IIGNATIUS_JR دیگه شوپنهاور هم وسط سکس تفکر نقاد رو می‌ذاشته کنار. چته مرد :)))
1
0
44
@mounwrite
Asqar
3 months
«او مرده بود و مرده یعنی دست نیافتنی، حتی اگر بر سر گورش ایستاده باشی.»
1
1
43
@mounwrite
Asqar
8 months
از زندگی با مردم، از حرف زدن، عاجزم. کاملاً در خود فرو رفته‌ام، به خودم فکر می‌کنم. چیزی ندارم به کسی بگویم - هرگز، به هیچ کس.
0
1
41
@mounwrite
Asqar
8 months
وقتی چیزی دیگر به تو تعلق ندارد بی‌مقدارش می‌کنی تا کمبودش را بهتر تحمل کنیم، من اما ارج داده‌ام، خدای خراشیدن زخمم که هی تاب بردارد و شبیه چیزی ببینم‌اش، عین ابرها که در عین بی‌قوارگی شبیه هرچیزند، چه زخم‌هایی دارم، قنّاس و کج عینهو قدِ خودم.
1
5
37
@mounwrite
Asqar
2 months
دراز می‌کشم و شکمم را صاف می‌اندازم روی سرامیکِ خنک. خاک هم سرد است، جنازه بودن را تمرین می‌کنم. آدم باید روی چیزی دراز بکشد. تن تو از خاک است، چه خاک سردی داری. آدم توی گور خودش، خودش را فراموش می‌کند.
0
2
43
@mounwrite
Asqar
8 days
آن‌جا مردی را دیدم که پسرش را برده بودند جنگ، هفتاد کیلو پسر. و دو هفته پیش از اینکه من برسم، هفت کیلو استخوان داده بودند دست‌اش، هفت کیلو پسر. آن وقت مانده بودم منگ که این آدم فراموشی گرفتن‌اش مرض است یا شفا. —از رمانِ در دست احداثم
2
3
42
@mounwrite
Asqar
2 months
می‌دانستم پا ندارم و دویدم.
0
0
41
@mounwrite
Asqar
2 months
حالا کاغذ سفید را برمی‌دارم، و روش برای تو، از تو، چیزی می‌نویسم، و کاغذ را همینطور رها می‌کنم تا برای خودش خوشبخت باشد.
2
0
42
@mounwrite
Asqar
4 months
حرف زدم و زنده شدم.
1
0
38
@mounwrite
Asqar
26 days
این زر رو هم بزنم و بعدش دیگه سکوت سکوت سکوت.
1
0
41
@mounwrite
Asqar
1 month
نیاز دارم آنِ تو باشم و مرا به من باز ندهی.
0
0
41
@mounwrite
Asqar
4 months
«قبول کن که رسولی بدون معجزه هستی.»
@niayeshrjbi
nia
4 months
قبول کن آدم خوبی نیستی
0
0
16
0
0
41
@mounwrite
Asqar
18 days
از آینه بپرس نام بگا دهنده‌ات را.
1
0
41
@mounwrite
Asqar
8 months
گفتم این آغاز پایان ندارد. نگفتم؟
1
3
39
@mounwrite
Asqar
2 months
ابری زیر ماه خط کشیده است، و این یعنی فراموشت نخواهم کرد. و شب بخیر
0
2
40
@mounwrite
Asqar
3 months
توی پارک مادر افغان به بچه‌‌ش گفت: «تشویش نکن. دلت جمع باشد مادرجان.»
1
0
38
@mounwrite
Asqar
5 months
احمقانه‌ترین چیز دنیا اینه که آدم‌ها بعد از سوگ‌های بزرگ زنده می‌مونند و عذاب می‌کشند، چقدر حیّ و زنده‌ام، چقدر احمقم.
0
1
40
@mounwrite
Asqar
4 months
میرم نامه به پدر کافکا رو بخونم، اصلن کافکا یعنی من، انقد به کسی احساس نزدیکی نکرده‌ام تا حالا، درد مشترک است که حرف مشترک می‌آورد لابد.
1
0
40
@mounwrite
Asqar
7 months
آیا معنای زندگی این بود که آدم شاهدِ رجاله‌ بازی یک دسته مادرقحبه بشود؟ -هدایت
0
4
39
@mounwrite
Asqar
29 days
نباید تلخ شوم، نباید ته‌نشین شوم.
0
2
39
@mounwrite
Asqar
2 months
Tweet media one
3
0
39
@mounwrite
Asqar
8 months
«باید باور کرد که ضروری نبودم! دوست داشتم ضروری باشم. دلم میخواست برای چیزی یا کسی ضروری باشم. نبودم.»
1
1
39
@mounwrite
Asqar
3 months
«وجودم بی‌تو یخ بسته بتاب، سردم، زمستونم.»
2
1
36
@mounwrite
Asqar
5 months
شب به خیر، فردا از نو به تو فکر خواهم کرد، به من فکر کن.
0
1
38
@mounwrite
Asqar
4 months
«امروز خیلی دلم برای تو تنگ شد.»، این را هر روزی که می‌خوانی بخوان.
0
3
38
@mounwrite
Asqar
9 days
کتابم یادم رفت و الان ۵۰ ساعت تو راهم، بدون کتاب.
2
0
37
@mounwrite
Asqar
4 months
همه‌جا نوشته‌اند امروز رنگین کمان را دیده‌اند، برخی حتی عکسش را هم گرفته‌اند، و فقط من می‌دانم لابد امروز خندیده‌ای تو.
1
0
36
@mounwrite
Asqar
9 months
نگذشتن و نرفتنِ گسسته. «درخت بودن»
Tweet media one
@ordii26
فا.
9 months
گذشتن و رفتن پیوسته.
Tweet media one
1
0
51
1
1
35
@mounwrite
Asqar
3 months
«حالا دیگر هیچ‌کس بخاطر معشوقِ غرق‌شده کنار رودخانه نمی‌ایستد تا بید شود، می‌روند و فراموش می‌کنند، معالجه می‌شوند.»
2
2
37
@mounwrite
Asqar
5 months
کاش یک‌جایی قلبم به افتخارم بایستد.
0
6
38
@mounwrite
Asqar
6 months
نیاز به خونه و مأمن برام خیلی عمیق و ضروری شده.
0
4
35
@mounwrite
Asqar
3 months
حالا باید بخوابم، فردا باید از نو به تو فکر کنم، همین، جز دیدن و نوشتن تو کاری ندارم من در جهان.
0
2
34
@mounwrite
Asqar
2 months
ماه رو هرجا می‌بینم خشکم می‌زنه، دیگه عادت شده.
0
2
36
@mounwrite
Asqar
4 months
«من رویاهای شبانه‌ات نیستم.»
1
2
37
@mounwrite
Asqar
2 months
از تیر همین یک پارت رو گلچین کردم. اول لواط بود، بعد لواط‌تر، سپس در جوار عزیزانم(یک نفر غایب) بود و در آخر غروب.
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
4
0
36
@mounwrite
Asqar
7 days
شب بخیر، حالا باید بخوابم، طوری که انگار خواب، مرگِ کوچکِ من است.
0
1
36
@mounwrite
Asqar
1 year
و در هر صورتی تنها خواهی شد، دلت را خواهند شکست، خواهی مرد، فقط وقتی معشوق کسی باشی که مدام تو را می‌نویسد، جاودانه و نامیرا خواهی بود.
1
5
34