یارِ کســـــــــی💍
مُکالمات من و مَغز نِگرانم/
خود کوت کننده/حاوی توییت های مصور خواندن زبان، سالاد فردا،رژیم،لوازم التحریر و خانه داری از صفر و عشق این پسر❤️
@fuckoff85267472
من ۸ماهه با یه مانتو میرم
و یه جفت کفش واسه سرکار و شاید سال بعدم با همین برم
یه پالتو ساده، یه کیف که سه ساله باهاش میرم سرکار!
جز حلقه چیزی دستم نمیکنم
اگه اشتباهی طلا دستم بمونه، قایمش میکنم
یه جورایی به نظرم خیلی به محیط کار بستگی داره
چون کارم تخممه
کریه ترین قسمت روزم
وامو مزایایی که طی یک سال گذشته از کارم گرفتم ۷۵۰ میلیون بوده که با حقوقام بیشتر از ۹۰۰ میلیون شد.
ازش یه ماشین معمولی، یکم طلا، بخشی از وسایل خونه دراومد و ممنونم ازت دختر واسه اینهمه تلاش و صبر تحملی که ۴ سال داشتی واسه رسیدن به این ثبات.
من جوونیم و روان سالمم رو معامله کردم.
تو ارتفاعات زاگرس با خانواده اون پسری که سرکار از پشت خط تلفن از ادب و احترام و صداش خوشم اومد و نمیدونستم دقیقا کیه و مجرده و یا متاهل ، ولی تصور میکردم صداش چقد قشنگ میشه وقتی به خانمش میگه دوستت دارم!
و حالا هرشب دم گوشم میگه دوستت دارم.
پس زنده باد تقدیر 🤍
دوس پسر خواهرم ۲۲ تومن اشتباهی ریخت به حسابم
فکر کردم شرکت چیزی واریز کرده و خوشحال بودم
رفتم تراکنشا رو چک کردم اسمشو دیدم ولی نفهمیدم کیه
به شوهرم گفتم یکی به این اسم واریز کرده
درجا گفت اونه دیگه
گفتم کیه!؟
گفت بابا دوست پسر خواهرت
مغززززز ندارم
امروز دیرتر رفتم خونه
همکارای آقا اخر تایم گفتن شوهرت نمیاد دنبالت؟
گفتم چرا باید بیاد؟خونست. با ماشینای خود شرکت میرم
بعد شروع کردن مسخره کردن که شوهرت خونست داره غذا درست میکنه بهش بگو ناهار چیه!
میخوام بهتون بگم این جامعه کثافت مطلقه
روز عقدمو به صمیمی ترین دوستم نگفتم و از پستای اینستام فهمید.
دلیل؟ چون واسه نامزدیم از یک ماه قبل مث سگ بهش التماس کرده بودم و نیومد!
من اصلا نمیتونم درک کنم کسی که مثل خواهر ادم باشه دلش نخواد تو همچین روزی کنار تو باشه!
شاید تنها کاری که ارومم کرد نگفتن عقدم بود و پشیمون نیستم
وقتی رابطه دوستی صمیمی بیستساله سر هیچی، کدر شد، با خودم گفتم نهایتش دیگه تا مراسم عقدش این مسخرهبازی طول میکشه. دعوتمون میکنه و دوباره صلح و صفا. امشب خواهرش فیلم مراسم عقدکنونش رو اینستاگرام پست کرد و من فهمیدم رابطه دوستی چندساله، دیگه واقعا تموم شد.
یه دختره اومد تو سالن موهاش تا ساق پاش
واقعا از خراب بودن و پر از موخوره بودن موهاش نفسم داشت بند میومد.
یهو دیدم موهاشو کوتاه کرد تو زیر شونه
چقد قشنگ و مرتب شد
زنده باد موی سالم
قشنگی مو به سالم بودنشه
من و شوهرم اونقدر زیر این پارچه عقد خندیدیم که اصلا اون حس عقدو نگرفتیم
نفهمیدیم چی شد واقعا
من هیچ مراسمیم درست حسابی نشد از لحاظ حس و حال
بابتش غمگینم
بخصوص عقد که از همه چیز خودم راضی بودم.به جز حس و حال و فضای محضر
حیف
داشتم ظرف میشستم برگشتم به این پسر نگاه کردم و بهش گفتم خیلی دوستت دارم نمیدونی
اومدم بغلم کرد و نازنازیم کرد و از عشقش گریه کردم
و بهش گفتم خوشبختم
اون گفت من خوشبختم
اشکامو بوسید و خندیدیم.
زندگی عاشقونه خیلی قشنگه
یادتونه اشپزی بلد نبودم حتی ماکارونی و عدس پلو و اینا هم باید از رو ویدیوها نگاه میکردم حتی بلد نبودم برنج ابکش کنم؟
تو روند رو به رشد هستم الان 🫠عالی نیستم ولی به حد قابل قبول رسیدم
خونه هنوز پرده نداره
میزو از خونه مامانم اینا اوردیم چون هنوز میزم نداریم
گلای ولنتایتو گذاشتم تو همون یه دونه گلدون و تو شیشه شربت نعنا
این پسر نشسته برام عکس گرفته از رقص گل و آفتاب تو خونمون
نمیدونم چی از شوهرم تو دلم مونده که اصلا دلم باهاش صاف نیست
یعنی نمیتونم لبخند بزنم کنارش از ته دل
دو سه روزه اینجورم
رفتارشم خیلی خوبه ها
ولی من یه مرگم هست که به نظرم اون باید کشفش کنه چون خودمم نمیدونم چمه
رل زدن تو دانشگاه به نظرم مناسب ترین و به موقع ترینه
سن و سالت مناسبه
استقلالت مناسبه
هنوز اونقدر درگیر زندگی نشدین
مسئولیتا اونقد سنگین نیست
احساساتت تازه ست
تجربه هاتون باهم دیگه ست
دوستاتون مشترکه
مسیرتون و هدفاتون تا حد زیادی مشترکه و این باعث میشه همو درک کنید
واقعا هرلایف با نوتیفیکیشنای کاربردیش خیلی بهم کمک کرده
دیروز نوتیف داد که احتمالا امروز پریود میشی، نواربهداشتیت همراهت باشه.
واقعا میون این همه کار و گرفتاری اصلا یادم نبود سریع گذاشتم تو کیفم
و امروز سرکار نجاتم داد.
نه همه قراره بچه دار شن و نه قانونه که تو سی و دو سالگی بچشونو بغل کرده باشن
نه قراره عروسی گرفتن کسی به ما ارتباط داشته باشه
دلش میخواد عروسی بگیره
اگر صد سالم صبر کنه
یکی از اقوام مامانم چهار پنج ساله عقد کردن😐چهار پنج ماه نه ….سالللل ، دیگ از پارسال مرداد تصمیم گرفتن مراسم بگیرن برن خونه خودشون ، عروس هم پیگیر سفت و سخت مراسم… نزدیک مراسم پدر بزرگش فوت شد هیچی دیگ همه چی بهم ریخت
پارسال مراسم منتفی شد/۱
رسیدیم به اخرین ماه سال ۱۴۰۲
بالاخره رسمی شدم
کارم تغییر کرد
وضع مالیم بهتر از همیشه شد
باهم ماشین خریدیم
وسایل خونه رو خریدیم
عقد کردیم
داریم باهم زندگی میکنیم
پسر رسیدیم به آخرین ماه ۱۴۰۲
تو سالی که گذشت کارمو عوض کردم
باهم سربازی رو تموم کردیم🤣
دوباره باهم برگشتیم تو یه خونه
ازدواج کردیم
همون قدر که سال سختی بود سال مهم و تاثیر گذاری بود تو زندگی ما
قشنگ بود امیدوارم ماه آخرش هم قشنگ بگذره
@fuckoff85267472
تخم شپش به شدت چسبندست
به ساقه مو میچسبه و جداکردنش خیلی سخته!
برا همین اکثرا بهترین راه بخصوص وقتی شپش زیاد شده باشه کوتاه کردن موعه
و شامپوهایی که دکتر تجویز میکنه.
خب خب خب
هفته دیگه پنجشنبه عقدمونه
و امروز جواب ازمایش رو گرفتیم و کلاسا هم تمام
و همه چی اوکی بود
بریم برا درست کردن لباس و دسته گل و انتخاب ارایشگر و عکاس و لوکیشن
شوهرم فکر میکنه باید از این محله ای که توش زندگی میکنیم خوشم بیاد
واقعا نمیدونم چه علاقه ای باید داشته باشم؟
مثلا چیش خیلی خاصه یا افتخار آمیز یا باحاله؟
محله ست دیگه چهارتا ساختمون و مغازه و فروشگاه.
من سکوت و خیابونای خلوت و عریض و جو سمت خونه پدری خودمو خیلی بیشتر میپسندم
باورتون میشه من با یکی از پسرای ترم بالاییمون همکار شدیم تقریبا ۱۰ سال بعد از فارغ التحصیلی بازم میون حرفاش اشاره کرد به اینکه فلان دختر تو دانشگاه یادته؟ با همه بوده.فلانی گفته فلانش کردم بهمانی گفته بهمان.
بعد اون دختر دوست صمیمی من بود و دقیقااا عین ۴ سال سینگل بود تو اون شهر!
یه چیزی بگم پشماتون بریزه.
۵ سال از فارغالتحصیلی من از بهشتی گذشته.
پسرای سرزمینم هنوز که هنوزه هرجا میشینن، پشتم میگن که آتنا با همهی پسرا میپلکید و دنبالشون بوده.
ریدم تو مغزتون
ما هیچوقت نزاشتیم هیچ خواستگار سنتی بیاد تو خونه
خواستگاری و خونه واسه ما یعنی بله گفتن قطعی!
مامانم همیشه میگفت برید بیرون حرف بزنید بچرخید چندماه بشناسیدش.
همیشه میگفت پسر خودش باید دخترو ببینه خوشش بیاد انتخابش کنه.
میگفت جوری ازدواج کنید که ذوق داشته باشید
واقعا خواستگار سنتی میذارید بیاد خونتون و تو جلسه شرکت هم میکنید؟ بعد اون به کنار، با اون کسی که به شیوه صد سال پیش اومده خواستگاری دیت هم میکنید؟
واقعا عقل نداری راحتی
به نظرم بازوی باریک واقعا زیبا و مهمه تو خوشتیپی و جذابیت.
زیباترین چیزی که به نظرم میتونه وجود داشته باشه ظرافت بالاتنه ست
بازو و ساعد و دستای کشیده شونه ظریف
سینه کوچیک
کمر باریک
موهامو کوتاه کردم
مثل اول دوستیمون.
همه چی داره برمیگرده به اولای دوستیمون
موهامو همون مدل کردم
ابروهامو گذاشتم دربیاد و پر شدن
فقط مونده یه ۷ کیلو لاغر کنم تا بشم همون دوست دختر سابق شوهرم
شما اگه پارتنرتون از ی ویژگی ظاهریتون خوشش نیاد بخواد تغییرش بدید مثلا دماغ تونو عمل کنید، لب تونو پرتز کنید یا لاغر کنید اینکارو انجام میدید یا طرف مقابل میذارید کنار
نمیدونم ولی تا اینجای کار یعنی حدود یک سال و نیم دوستی و نامزدی، منم همین حسو به شوهرم دارم.
حتی وقتایی که رو اعصابم راه میره، صداش برام قشنگه هنوز
وقتایی که کار اشتباهی میکنه بازم برام جذابه رفتارش
وقتایی که میبینمش تپش قلب میگیرم براش
یه جور سیر نشدنی
یه حس وصف نشدنی و متفاوت
من بعد از ۶۷ دیقه مشاوره،۴۰۰ هزارتومن ویزیت و خداحافظی با کلمه رژیم، واسه تغییر سبک زندگی و بهبود اوضاع خورد و خوراکم رفتم زیر نظر بهترین و مهربون ترین کارشناس تغذیه ای که میشناسم.
به اون دختره که محل کارش اون ساختمونه و ماهی یکی دوبار میرم پیشش و خیلی ارتباطی نداریم باهم گفتم: تو که تو شرکت ناهار نداری، دوس داری بیای بامن ناهارمو هرروز نصف نصف کنیم بخوریم که هم غذامو نریخته باشم و هم همشو نخورم که چاق نشم؟
خیلی ذوق کرد و استقبال قشنگگگگ :)