از اسلامشهر میاومد مرزداران سرکار، زمستون و تابستونم یه مانتو و کفش میپوشید چون حقوقشو جمع میکرد واسه خونه خریدن، شوهر ۶۰سالهش قدرت بدنی کار کردن نداشت و همه چیز پای خودش بود.
بعضی وقتا حتی اگه شعورت برسه و دلت بخوادم نمی تونی خوشپوش و خوشبو باشی.
اینا صداشون از جای گرم درمیاد