زنی پس از چهل سالگی.پراز ابهام،مادر🥰کارشناس علوم اجتماعی.شاغل.روزمره نویسی که گاهی سیاسی هم.مینویسه.دایرکتم نیایید لطفا.ممنونم.عرزشی جان فالو نکن(🏳️🌈ضدساس)
سلام دوستانم.
من بعداز ده روز برگشتم
خواستم از همه دوستان عزیزتراز جانم که این مدت پیگیر احوالاتم بودن تشکر کنم و بگم متاسفانه من مجبور شدم نزدیک به ده هزار توییت و منشن رو مخصوصا اونهایی که هشتک داشت حذف کنم.و این مدت به اجبار دی اکتیو کرده بودم.
#مهسا_امینی
#توماج_صالحی
آقا پسر کوچیکمون تشیف برده بود اردو از طرف مدرسه.تو راه برگشتن.
الان دوبار بهش زنگ زدم رد تماس کرده و بهم اسمس داده.
توجه شمارو به پیامهای پراز مهرش جلب میکنم😏😏
گفتم پاشو بابا خسته شدی برو خونه ماهم بریم دیگه
پسرام کمک کردن وسایل آبیاری رو جمع کردیم و پدرم رفت خونه و ماهم رفتیم رستوران.
این عکس رو هم پسر بزرگم شکار کرده و وقتی برام فرستاد کلی لذت بردم.
لطفا رو عکسم زوم نکنید بد افتادم.فقط حسش رو دوست دارم و خواستم باهاتون ب اشتراک بزارم
@alvandi_zohre
دیروز به مادرم میگفتم من شب تا صب چند بار میرم تو اتاق پسرام و نگاهشون میکنم دست میزارم رو پیشانیشون که نکنه تب کرده باشن پتوشونو درست میکنم آخه پسرا بد بخوابن.
وای به حال اون مادر که راه میره تو اون خونه و جای خالی بچشو میبینه.
بچه ها این جریان #فولاد_مبارکه_اصفهان
خیلی منو سوزونده.
خیلیاااا
فک کنید برای ی زندگی خیلی معمولی چ دستو پایی داریم میزنیم و اینا چ راحت دارن همه رو به جیب میزنن و سیر هم نمیشن و البته تموم هم نمیشه.
@zan_naser_2021
روح خواهرت شاد عزیزم.🖤🖤
ولی باید بگم من دستم شکست جراحی شدم و دکتر پین گذاشت
قرار شد ۴۵ روز پین تو دستم بمونه
میدونی چی شد؟
سر ۲۸ روز همسرم عکس خودش و دوست دخترش رو که رفته بودن مسافرت گذاشت پروفایل واتسپش.
فقط شکسته بود دستم قطع نشده بود.
یک داستان واقعی از مزدورهای رژیم و بسیجی ها:
چند شب پیش پسر دختر خالم از جلوی مسجد حزب اللهی ها رد میشده دیده ۳تا پسر نوجوان رو با چشم بند و دستبند نشوندن جلوی درب مسجد و هر کی رد میشده التماس میکرده که آقااا اینارو آزاد کنید.
و بسیجی ها هم با فحاشی مردم رو دور میکردن.که یکی👇
میدونید درد کجاست؟
اونجایی که اون صاحب کار میدونست این بچه محتاج نون شبِ،میدونست مادرش سرطان داره و نیازمند پوله برای درمان،میدونست ی بچه هر شب تو اون خونه چشم به راهه برادر نشسته.
#امیر_حسین_خادمی
هر چی خوندم هیچکی مثل من نبود.
ولی من به حرمت ۱۷ سال زندگی و داشتن دوتا پسرم این کار رو کردم:دو روز بود نمیومد خونه رفتم محل کارش دیدم ماشین نیست به دوستش گفتم فلانی نیومده؟
گفت چرا تو جلسه س.
گفتم بهش بگید من دم درم و رفت.
ده دقیقه بعد دیدم ی تویوتا دو کابین از در پارکینگ اومد👇
دوسه سال قبل یه توییتی فیو استار شد که تجربه خانما بود لحظه ای که دیگه بریدن و تصمیم گرفتن طلاق بگیرن
منشنا پر از لحظات عجیبی بود وکلا فاز توییت چه چیز عجیب و متفاوتی بود
یکی از منشنا نوشته بود برنجو خیس کردم برای نهار ولی دیگه دیدم نمیتونم ادامه بدم همونجور برنجو/
@accmazaheri1
@MAZDA_ZD
کاملا درسته فرمایشتون
ولی توییتتون یادآور خاطره تلخ عملیات مرصاد شد برام
و یادم افتاد تو اون تاریخ ما و خیلی های دیگه داغدار بودن
همون وقتم زیاد خوشحال نبودیم نه به خاطر پایان جنگ ها نه،
بلکه حسرت و آه و افسوس میخوردیم که چرا زودتر تموم نشد
چرا ۶۱ تموم نشد.
سوارماشینش شد و رفت.
همونجا به پدرم گفتم دیگه فایده نداره
همین امروز میرم پیش وکیل.و رفتم.
فکر میکرد خانومی که باهاش بهم خیانت کرد میمونه براش ولی بعداز دوماه برگشت و گفتم منتظر ابلاغیه طلاق باش.هر چی دستوپا زد، گفتم دیگه فایده نداره.
بچه ها الان دارم میرم جایی تو ۱۷ کیلومتری شهرم خیلی پر مخاطره هست این کارم
از شدت استرس فشارم افتاده
هر طوری که دوست دارید برام طلب خیر کنید لطفا
ممنونم ازتون.
بیرون و دوتا سرنشین ی نگاهی بمن کردن و ی نیشخندی زدن و رفتن
من همینطور تو ماشین نشسته بودم بعد از حدود نیم ساعت پیاده شدم به همون رفیقش گفتم جلسه تموم نشد؟گفت خیلی وقته که فلانیم رفت.
من تازه فهمیدم پشت اون ماشین خوابیده بوده و رفیقاش برده بودنش کنار ماشین پیاده ش کرده بودن.و👇
گرفتید چی میخوام بگم دوستان؟
حالا ممکنه این ویدئوهایی که امثال سدپویان میفرستن برای خالی کردن دل ماها و ایجاد رعبووحشت باشه.
ولی اولین قدم برای مبارزات خیابانی امنیت و حفظ جونمون هست.
پس خیلی مراقب خودتون باشید.
#مهسا_امینی
#کیان_پیرفلک
#حمیدرضا_روحی
از بسیجی ها همکلاس دوران دبیرستان این بچه درمیاد و چون شمارش رو داشته زنگ میزنه بهش و میگه فلانی اینا چی کردن؟گناه دارن تو سرما نشوندید ولشون کنید.
بسیجیه خندیده گفته بابا اینا از خودمونن برای اینکه مردم رو بترسونیم این کاررو کردیم.
اینم هر چی از دهنش اومده گفته و قطع کرده.👇
صبح روز شنبه،۱۱ شهریور ۱۳۸۵.در حالی که چشام هیچی نمیدید و فقط گوشام میشنید،شنیدم که پرستار به خواهرم میگفت بچه رو بزار رو سینه مادرش.و وقتی گذاشتنش رو سینم...
اون حس رو نه هرگز تجربه کرده بودم و نه دیگه تجربه خواهم کرد،احساسی غیر قابل وصف که فقط یک مادر میتونه درک کنه،بفهمه.👇
@hnevsl
چیه؟از کربلا برگشتی؟دلارهارو چنج کردی؟
حالا وطن وطن میکنی ؟
هار شدی؟
با پرچمت رو صحنه تو عراق حاضر میشدی؟
خب بشو بدن خودته.
ولی لطفا فضولی کشور مارو نکن.
دختر نکاح.
مامانی که ۶ صب بیدار شده رفته نون تازه با حلیم و نمک😅 خریده و الانم داره از خونه میزنه بیرون بهتون سلام میکنه.
سلام صبحتون بخیر😍😍
الاهی امروز دلتون از عشق بلرزه❤💜
@HAMID_GOURDIAN
چ چهره معصومی داره
قطعا این بچه توجیه نشده بود ه و نمیدونسته که این کار یکی از واحدهای حوزوی هست که باید پاس بشه.
واقعا متاسف شدم براش و دلم سوخت.
بچه ها اگه دیدین به جای ر،ز نوشتم یا به جای از لز نوشتم به جای دال ذال نوشتم،به جای ف،ق نوشتم و به جای ب،ی نوشتم...
بدونید که جایی هستم و عینکم همراهم نیست.
#پیرچشمی
بچه ها ما راه افتادیم.
فقط امیدوارم اونجایی که مد نظر هممونه جلومو نگیرن.
عکسو پسر کوچبکم گرفت برای اینکه میخواستم توییت بزنم😬
رد شدم به خیری بهتون خبر میدم.
سلام بچه ها.میخوام تجربه سال قبلم رو در اختیارتون بزارم.
من هر سال کلی سیر میکوبیدم و تو فریزر نگهداری میکردم ولی پارسال سیرهارو حبه کردم با پوست تو شیشه در فلزی داخل یخچال نگهداری کردم هم همیشه سیر تازه داشتم هم یخچال فریزرم بو نگرفت.
البته امسال هم همینکار رو کردم.
این عکس مربوط به ۶ صبح امروز هست.
و این فقط یک روز منه.
تمام تلاشم برای موفقیت پسرم تو این خراب شده س.
کشوری که زندگی و آینده ای نه برای خودم دیدم و نه فرزندانم.
من یک مادرم با تمام آرزوهای دست نیافتنی برای فرزندم
چون میدونم اینجا ایرانه.
@iaaraash
@hediekimiaee
یعنی داری از یک متجاوز دفاع میکنی خاکبرسر؟
تو بی شک یک حرامزاده ای که اصل رو رها کردی و به فرعیات چسبیدی
من هم همیشه میگم فردوسِ مشهد
چون همه ما اینجوری تو ذهنمون مونده
@mohsenam5060
@firfiribash
سنش کم نبست
خودش تشخیص میده چجوری از جوانیش استفاده کنه
منم ۱۷ سالم بود اولین بار عاشق شدم.
نیازی نیست جوانی یک دختر رو سیاه کنی
مثل ناظمهای مدرسه نباش.
سلام بر ظهر عاشورا!!
بر دست شکسته #مجیدرضا_رهنورد
بر فرق شکافته #سارینا_اسماعیل_زاده
بر تنهایی و غربت #محمد_حسینی
سلام بربدن بی جان کودک دوساله در آغوش مادر
بر فریادهای دادخواهانه مادرسیاوش
سلام بر غربت و اسارت و شکنجه #فاطمه_سپهرى
سلام بر لب تشنه #خدانور_لجهای
#مهسا_امینی
من برای امروزی که تو را ندارم
ناراحت نیستم!
ناراحتم برای آینده ام،
آنجا که به بهانه یک شعر،
یک آهنگ،به یادت می افتم؛
و به فرزندانم لبخند میزنم...
من برای آن لبخند که درد دارد ناراحتم...
@ityusf
@jomjomee
خب من ایشون رو نمیشناسم و توییتشون به واسطه ریپلی دوستی اومد تایملاینم.
ولی همین که حرفهای بین دوستانمون
با دوست پسرامون
عکسهای نود
روابط سکسیمون و خرداد و مرداد تو بغل آقایی عکس نمیزاریم
اکثرمون ۴ تا کتاب خوندیم تحصیلات داریم (متولدین ۸۰ به بالا حتی درسشون رو تموم نکردن) و...
هر توییت سطحی که نویسنده هدفی جز درآوردن فیو نداره رو فیو نکنید میاد تو تایملاینمون نظرمون راجع شخصیتتون ، افکارتون و مَنشتون عوض میشه و از این که بهتون بک دادیم سخت پشیمون میشیم.
گشاد و بزرگ بود.
از اون روز ۱۷ سال گذشته و امروز پسرم،شیرمردم،شریک زندگیم در همه لحظات؛ برای خودش جوان تنومندی شده که وقتی کنارش می ایستم و منو تو بغلش میگیره اینقدر در مقابلش کوچک هستم که گاهی خودم با تعجب میگم یعنی این همون بچه ۲/۸۰۰ی هست؟
تولدت مبارک ستون قلبم❤
@ShelerHaghani
میخوان مارو از حضور داعش تو کشور بترسونن؟
نمیدونن که خودشون صدبرابر وحشی تر از داعش خودساخته هستن.؟
ولی بدونن که اگر داعش تا تو خونه هامونم بیان ما دست از مبارزه برنمیداریم.
شاید باورتون نشه ولی این باقلوارو ما کیلویی یک میلیون هشتصد میخریم.
اگه از مواد داخلش بی خبرید نگید گرونه.
سفارشیش و درجه یکش این قیمته
۵۰_۵۰
۳۰_۷۰
از ۸۵۰ شروع میشه تا
مرغوبترینش که ۷۰_۳۰ هست.
(درصد بادام و شکر رو گفتم)
همیشه از چشام که خیلی معمولی و پفالو هست تعریف میکنن ولی من فکر میکنم دارن مسخرم میکنن.
همسر سابق هم میگفت زیبا جذاب سکسی.
عکس چشامو میزارم خودتون ببینید
فک کنم شاید چون چیز زیبایی ندارم چشام به نظرشون میاد 😂😂
ببینید چی دیدم الان
رفته بودم جلوی پنجره آشپزخونه سیگار قبل از خواب رو بکشم که دیدم صدای حرف میاد
سرم رو گرفتم بیرون دیدم این مرد جوان تو این سرما نشسته وبا تماس تصویری داره صحبت میکنه
صدای خنده های خانم منو شاد کرد
خودم دیدم خواستم با این همه اخبار بد شمام یکم زیبایی ببینید.
امروز رفتم دانشگاه پیام نور شهرمون برای ادامه تحصیل(ارشد)
گفتن رشته ای که میخوام شهر من نداره و باید برم فلان شهر که فاصله اش یک ساعت و ده دقیقه هست
نمیدونم میتونم با این همه کار و دغدغه؟
امشب بعد از رفتن خانومی که بهم کمک میکنه تو کارای خونه و بعد از خونه تکونی.
و البته بعد از یک سالو نیم که پدر بچه هام مارو ترک کرده
عکسای مشترکمون رواز رو درودیوار و اتاق خواب برداشتم.
تلخه،خیلی تلخه که تمام خاطرات ۱۷سال زندگی مشترک رو جمع کردم.
پسرم رو وقتی میخواستم بخوابونم،زیر گوشش میخوندم:تو که ماه بلند،ماه بلند،ماه بلند آسمونیییی...
منم ستاره میشم،ستاره میشم دورت میگردم....
اینقدر این آهنگِ دلنشین و زیبایی داشت که با لبخند و آرامش خاطر به خواب میرفت.
الان تو خیابون با دیدن ماه ناخودآگاه شروع به خوندن کردم.
برای اولین بار بعد از ۳سال داریم با بچه هام میریم مسافرت طولانی تنها بدون کمک ی مرد،ی پدر.
به دعوت یکی از دوستان عزیز توییتریم.
بدون ماشین.با کلی وسیله.
استرس تمام وجودم رو گرفته چون تنهام فشارم افتاده😫(تا این حد بگم یعنی)
فقط خدا کنه بتونم از پس این سفر به راحتی بربیام.
با صدای ضعیف همراه با ناله به خواهرم میگفتم پریسا خوشگله؟
وخواهرم با یک ذوق وصف ناشدنی میگفت خوشگله،ماهه.
ازطرفی همسر سابق با بوسه های مکرر از سروصورتم قدردان تولد فرزندم بود
کم کم چشام باز شد بچه به طرز مضحکی خنده داره بود.ی بچه ۲و۸۰۰ گرمی که لباسهاش از هر طرف آویزون بود و بهش👇
@yassfid7750
مادر بزرگم تعریف میکرد ی عروس بینوا اون اتفاق نمیفته براش و داماد پشت انگشت شست پاشو میبره و پارچه گل گلی تحویل حضرات میده
اینقدر سطح آگاهیشون پایین بوده که نمیدونستن تو بعضیا این موضوع طبیعیه.