یه با�� رفتم بیمارستان شیرینی برده بودم اونم خامه ای بعد نمیدونستم رفتم همین طوری پخش کردم خیلیم خوش حال بودم چون همشون با عشق داشتن بر میداشتنو میخوردن
بعد که تموم شد 1 ساعت بعد دیدم همه دارن میدوئن پرستارا همه استرسو جو ریخت به هم
بعدش فهمیدم تو قسمت دیابتی هاد شیرینی پخش کردم