شب اول که داشتیم میرفتیم اورژانس مدت زیادی طول کشید تا بتونیم با کمک گربه
@00_ll_0
مامان رو از طبقهی سوم برسونیم به همکف.
تقریبا از ۹ شب تا ۲ صبح.
همهش نگران بودم که الان بریم فیروزگر و پذیرش نکنن یا بگن اورژانسی نیست و برگردین.
تا رسیدیم رفتم تو تریاژ و ماجرا رو توضیح دادم/۱