⁷دوموداچی𐤀ʰᵃᵖᵖʸ
4 months
ینی یبار با خانواده نشستم فیلم ببینم، از صدا سیما.
مرده یه مرده ی دیگرو حبس کرده.
نزدیک هم میشن جمله عاشقانه میگن.
به معنای واقعی طوری رفتن تو دهن هم تکرار کردن بدون هم هیچی نیستن که گرخیدم.
بزرگتره کوچیکتررو بلند کرد روی سینک دستشویی نشوند.
دیگه بقیشو خجالت کشیدم اومدم اتاقم.