Exo's Eri♪ || 𝔅𝔩𝔞𝔠𝔨 𝔬𝔲𝔱 ★
1 year
چانیول همونطور که با اون لباس ساتن مشکی روی پارکت های قهوه ای عمارت مثل یک اشراف زاده راه میرفت روبه زیردستش گفت
-ببرش اتاق استراحت و مطمئن شو تا تبش بیاد پایین و به زخماش رسیدگی شه.
+چشم قربان
پیرمرد که از این درخواست عجیب مرد روبه روش شوک زده شده بود با کمی مکث پاسخ داد
ادامه~