دوست فیت و خوشهیکلم وقتی داشت بلند میشد تیشرتش رفت بالا و شکمشو دیدم. بهش گفتم وای چقدر شکمت خوشفرم شده. دوست پسرش که کنارمون نشسته بود خیلی با افتخار برگشت گفت: آره خیلی، تازه من چون سابسکرایب کردم میتونم بیشترم ببینم.
کیوت :)))
تولد من هفتهی پیش بود و با دوستام رفته بودیم پیکنیک. از یه دختر وایت که با دوستاش یه کم دورتر نشسته بود خواهش کردیم از ما عکس بگیره، بعدشم برای تشکر ازش( و با احتساب تعداد اکیپشون) بهش یه اسلایس خیلی بزرگ کیک که حداقل برای سه نفر بود، دادم.
دیدیم که همهی کیک رو تنهایی خورد،
بچهها من فکر نمیکردم اون قضیه که فرهنگ غذا تعارف کردن تو اروپاییا وجود نداره انقدر جدی باشه. تو کانتکست کاملا معقول به پسر آلمانیه پیتزا تعارف کردم پرسید for free?
بعد از ۳ بار سفر به اسپانیا دیگه میتونم با قطعیت بگم که مدل زندگی هیچ کدوم از کشورای اروپایی به اندازهی اسپانیا برام قشنگ نیست.
آب و هوای عالی، مردم مهربون، غذای خوب، خرید عااالی، زبان شیرین و نسبتا ساده.
فقط حیف که گویا حقوق دندونپزشک عمومی خیلی خوب نیست اینجا.
بعدش دختره اومد تشکر کنه، بهم گفت
First I wanted to share it with my friends, but then I realised it is too good to be shared.
و ما که پنج نفر ایرانی کلهسیاه بودیم دچار شوک فرهنگی خیلی بدی شدیم :)))
دیروز با دوستام بیرون رفته بودم و بحث ورزش شد. یکیشون پرسید: how do you stay fit?
گفتم ممنونم منو فیت میبینی، هفتهای سه بار ورزش میکنم ولی میخوام یه ده کیلوی دیگه کم کنم.
یکیشون که یه پسر مصریه گفت چرا میخوای کم کنی؟الان خیلی خوبی. من وقتی میرم باشگاه خانومای خیلی عضلانی
@Beziiiiiii
من تصمیم به برگشت به ایران رو ندارم، ولی کاملا متوجه حس و منظور شما هستم، چون خودم هم خیلی وقتا تجربهش میکنم.
خوشحالم که شجاعتشو داشتید، و امبدوارم مسیر هموار و پر از شادی باشه.
@whathowwhenwho
این خیلی مهمه که آرایشگر مو رو به چه پایهای رسونده، مویی که به پایهی خوبی نرسیده باشه رو هر چقدر هم رنگساژ کنی بازم یه بدرنگیای داره تهش.
من بیشتر از یه ساله که موهامو لایت میکنم و واقعا نیاز به رنگساژ نداشته، قیمت این سالن که میرم یه مقدار بالا شاید باشه ولی به نظرم میارزه.
@andyysheh
من دیروز که این توییت رو دیده بودم برام سوال شده بود که اینا که یه عده فن دوآتیشهان چجوری تونستن با هم به تفاهم برسن که دو کلمهی محمدرضا و گلزار دست کیا باشه؟
میشه لطفا شفاف سازی کنی؟💅🏻
@min_08min08
ببین مسئله دقیقا همین تفاوت فرهنگیهست.
ما فرهنگمون جمع محورتره، در کنار اینکه ما یه کانسپتی به نام «تعارف» داریم که اینا اصلا ندارن.
واسه همین با وجود اینکه برام خیلی عجیبه، ولی میفهمم که چرا اینجوریان.
فردا بورد عملی دارم و اگر قبول ��شم، این آخرین امتحان من به عنوان دانشجوی عمومیه. روی مبل نشستم و پشمام ریخته از سرعت گذر زمان.
There we go with another episode of identity crisis.
درس خوندن برای ترم بهار همیشه برام سختتر از درس خوندن برای ترم زمستون بوده
تو زمستون هوا کمی گرمتر از قطبه و بیرون سگ پر نمیزنه :)
بهار چی؟هوا مثل بهشته و صدای خندهی آدما از بارها و کافهها میاد
And me?constantly trying not to get defeated by the irresistible urge of going out
دکتر مکری توی یکی از پادکستاش که دربارهی تاثیر میزان تحصیلات روی حس خوشبختی بود گفت که در واقع بیشتر تحصیل کردن باعث نمیشه که ما خوشحالتر بشیم، ولی اینکه اطرافیانمون درس بخونن و ما نخونیم باعث میشه حس بدبختی کنیم؛ و اینگونهست که تحصیلات روی میزان رضایت ما از زندگی موثره.
همیشه برام سوال بود آدمایی که بقیه رو گوست میکنن میدونن که کارشون چقدر نابالغانهست و چقدر میتونه به طرف مقابل آسیب بزنه و همچنان انجامش میدن؟
که متوجه شدم انسان در گول زدن خودش بسیار قوی عمل میکنه، در حدی که میتونه گوست کردن رو «رابطه رو بدون بیاحترامی تموم کردن» تعریف کنه.
من با هیچکی با دعوا و داد و بیداد و بی احترامی ارتباطمو قطع نکردم، من صرفا یهو غیب میشم، دیگه جواب زنگ هاتو نمی دم، دیگه جایی که احتمال بدم باشی نمیرم، و دیگه هیچ اسمی ازت تو هیچ جای زندگیم نمیزارم باشه.
نمیدونم برای اینکه انسان بتونه با افرادی که توی مستاصل ترین حالت خودشون هستن این برخورد رو داشته باشه باید ذات خیلی خرابی داشته باشه،یا از تربیت خیلی نامناسبی بهره برده باشه.
فردا بورد عملی دارم و اگر قبول بشم، این آخرین امتحان من به عنوان دانشجوی عمومیه. روی مبل نشستم و پشمام ریخته از سرعت گذر زمان.
There we go with another episode of identity crisis.
رقتانگیز ترین حالتِ خوب لباس پوشیدن؟
وقتی که داری میری کتابخونه، چون میدونی تا یکی دو ماه قرار نیست برای هیچ جای هیجانانگیزی آرا ویرا کنی و لباس های زیبا بپوشی🤣
با مود خیلی پایین،خودمو به زور از تخت کشیدم بیرون و رفتم نیم ساعت دوییدم.یه آیس لته ای هم به خودم جایزه دادم چون که دختر خوبی بودم.
الان زندگی قابل تحمل تر به نظر میاد.شاید زیبا تر حتی.
ورزش نجات دهندهست.
@haydi35
لحظهای که داشتم مینوشتم به این فکر کردم که اسلایس به فارسی چی میشه، تنها لغتی که به ذهنم رسید «تیکه» بود، که «یه تیکهی بزرگ کیک» به نظرم یه جوری اومد واسه همین ننوشتمش.
کلا آدم زمانی که چند سال ارتباطش با زبان مادریش کمتر میشه، جایگزین پیدا کردن برای یه سری لغتا براش سخت تره💕
یه سری از آدمای اینجا خیلی پرخاشگرن. یعنی انگار حتی یه بحث عادی رو دوست دارن با پرخاش و توهین و پاره کردن هم جلو ببرن. این خیلی ویژگی ترسناکیه برای یه آدم، اینکه اطرافیانت فکر کنن نمیتونن هیچ نظر مخالفی رو باهات در میون بذارن چون به جای گفت و گو صرفا میتونی بیتربیت باشی.
چرا خب؟
جلسهی تراپی امروزم فوقالعاده بود.
دربارهی یأس وجودی و دنبال معنای زندگی گشتن حرف زدم. اینکه بعضاً حسرت میخورم که شغلی ندارم که جان انسانها رو نجات بده چون غایت معناییه که میتونم برای زندگیم متصور شم، اینکه آدمی/آدمهایی میتونن به زندگی ادامه بدن چون من وجود داشتم.
به مامانم زنگ زدم گفتم اویشو لباس زیراشو حراج زده بود، کلی خرید کردم ازش.
گفت حتی قیمت حراجشم بازم زیاده به نسبت قیمتای ایران، چرا صبر نکردی بیای همینجا بخری؟ گفتم آخه اینا جنسشون خوبه خیلی.
یه کم نگام کرد گفت: پس چرا برا من نخریدی؟
تغییر عقیده ۱۰/۱۰
پسرخالهی عزیزم برای برنامهریزی کرده بود که برای جشن فارغالتحصیلیم اینجا باشه و یکی دو ساعته رسیده. مامان و بابا ۲ روز دیگه میرسن. هوا خوبه و بوی گوشت گردنی که برای ناهار داره قلقل میزنه توی خونه پیچیده.
دوباره همون -ابلق-ی شدم که عاشق زندگیه.
یه خانومی توی هواپیما کنارم نشسته که بوی زباله میده. ببینید بوی عرق و لباس نشسته نه ها.
لیترالی بوی زباله. خیلی عجیبه. تا حالا این بو رو از یه انسان استشمام نکرده بودم.
@Thisiszaraaaa
یه خانم دکتر متخصص اندو استادمون بود، الهی زیبایی. باسواد. خوشگل.
یه رزیدنت پریویی هم داشتیم که اصلا الله الله، دهنمون وا میموند از تو بخش رد میشد :)))
پس خبر خوب اینکه امکانپذیره جونم، پول میخواد که ایشالا میرسیم بهش🤲🏻
به من گفتن که عموم داره از کانادا پا میشه به مدت چهار روز میاد اروپا صرفا به خاطر جشن فارغالتحصیلی من. خانواده یه مقدار دکتر شدن من رو دارن به دیل بزرگی تبدیل میکنن.
منشیش ایمیل زد گفت «دکتر کارش طول کشیده به اینترویوی امروز نمیرسه، یه تایم دیگه هماهنگ کنیم؟» که ابلق جون خیلی مودبانه دیسمیسشون کرد.
الان ازینکه این میتینگ با یه خانم دکتر به این خوبی کنسل شد کی ضرر کرد؟ من یا اونا؟😒
آراسته و پیراسته بیست دیقهست که نشستم وسط آنلاین میتینگ مایکروسافت تیمز، هنوز این رییس کمپانیشون که اینترویوعر هم هست نیومده.
Negative first impression at its best.
اینکه شما از این جماعت نانازی هم ایراد میگیرین به من نشون میده که از هییییچ توهینی در توییتر فارسی ناراحت نشم.
ماشالا خانومیا همهشون( به غیر یکی دوتاشون) خیلی خوشگل و جوجو و خوشقد و بالان🤌🏻
کراش دوستم بهش دایرکت داده توی توییتر و دوستم خوشحال شده. داشت برام تعریف میکرد از کراشش، گفت یه چند وقتی بود هم رو «لایک بیقاعده» میکردیم.
لایک بی قاعده :)))))
کسی در خطهی بابل بابلسر فریدونکنار دوست نداره امروز بیاد دریاکنار آفتاب بگیریم؟ یه خورشید خیلی زیبایی وسط آسمون داره میدرخشه که میدونم رنگ خیلی زیبایی در پیاش میاد😌
با مامان بابام داشتم ویدیوکال میکردم، به بابام گفتم تو بانمک ترین آدمی هستی که تو کل زندگیم دیدم.گفت تو هم خوشگل ترین آدمی هستی که من دیدم🥹🥹🥹البته بعدش یه کم مکث کرد گفت بعد مامانت🤣♥️
تمام یه ساعت قطار برگشت از محل کار به خونه رو به این فکر میکنم که وقتی رسیدم چی بخورم.
خوش به حال اونایی که به جای اینکه عاشق غذا باشن، صرفا به چشم وسیلهای برای بقا بهش نگاه میکنن.
سال بالاییم زنگ زد گفت من دو هفتهی دیگه دارم چند روز میرم سفر، جای من میری کلینیک؟
گفتم آره ولی دلم آشوب شد.
تصور تنها مریض دیدن، بدون اینکه استادی دور و برم باشه که اگه جایی گیر کردم بهش بگم خیلی میترسونتم.
@LXV_Hadron
@madamromi
یعنی الان ماهایی که همجنسگرا نیستیم و با پارتنر و زن و شوهرمون میریم بیرون مردم حق دارن سرشونو بکنن تو تخت خواب ما چون علنیش کردیم؟
این دیگه چه منطق مزخرفیه 😑
امروز ۲۸ ساله شدم.
چه عدد بزرگی. فکر میکردم توی ۲۸ سالگی چندسال باشه که کار میکنم و استیبیلیتی مالی دارم، فکر میکردم که توی یه رابطهی جدی باشم، و فکر میکردم که تکلیفم با خودم مشخص باشه.
پول و رابطه و بقیهی چیزها که احتمالا بالاخره به دست میان، ولی مشخص بودن تکلیف؟ نمیدونم.
@LXV_Hadron
@madamromi
خب مسئله اینه که حرف شما غیرعلمی و غیر مستند و صرفا بر پایه ی عقاید عصر حجره.همجنس گرایی همیشه وجود داشته در تمامی اعصار.چیز جدیدی نیست.
در ضمن،سال های خیلی زیادیه که همجنس گرایی جزو اختلالات روانی دسته بندی نمیشه.لطفا دانشتون رو به روز کنید قبل از با تحکم حرف زدن.
امروز یه مصاحبهی کاری آنلاین دیگه دارم.
با کلینیکی که حق دندونپزشک توش ۴۵ درصده، ولی صاحباش یه زن و شوهری هستن که هر دوتاشون دندونپزشکن و این به نظرم مهمه.
یه کلینیک دیگه که ۵۰ درصد میداد صاحباش صرفا بیزنسمنان.
تفاوت مالی پنج درصد توی یه سال زیاده خیلی، ولی فکر میکنم پیش اون
@vividwhitedream
به نظرم حتی سختتر از کسب مهرتهای حرفهایه، حداقل توی این عموم چیزها به خودت برمیگرده ولی توی رابطه نصفش به تصمیم گیری و علایق یه آدم دیگه مربوطه که منیج کردن رو سختتر میکنه خیلی.
اینو به همهی دوستا و خانواده و افراد نزدیکم گفتم به شما هم میگم؛ به محض اینکه یه دندونپزشک پولدار تو انگلیس بشم همهتونو بلاک میکنم💅🏻
(البته چون اولش تا یه سه چهار سال خرکاری باید بکنم فعلا این قضیه به تأخیر میوفته)
توی صحبت با تراپیستم متوجه شدم یکی از چیزایی که من رو جذب یه مرد میکنه اونجاییه که میبینم توی دوران سخت زندگیشم وقتی برای یه مدتی از ریل خارج شده، بعدش میتونه دوباره به مسیر برگرده و رو به پیشرفت باشه. این «ادامه دادن» رو که میبینم اینجوری میشم که
I guess I can lean on this guy.
HR یکی از این کمپانیای انگلیسی زنگ زد و یک ساعت نان استاپ حرف زد. باباااا من عادت به این لحجهی غلیظ انگلیسیا ندارم، اول صحبتش پاشدم رفتم توی اتاق تاریک، چشمامو بستم و اونیکی دستمو گذاشتم روی یه گوشم و با تمرکز کامل با گوش دیگهم به حرفاش گوش دادم که بفهمم چی میگه.
ناختکار ارزانم بعد ازینکه بهش گفتم یکشنبه جشن فارغالتحصیلیمه روی ناخنام سنگ تموم گذاشت و متوجه شدم که اگه تا حالا ناخونام عالی نبوده به خاطر این نبوده که کارش خیلی خوب نیست، بلکه به خاطر این بوده که دل به کار نمیداده.
عکس این پروفایل فعلی رو توی زمان عجیبی از زندگیم گرفتم و از اون موقع زندگیم خیلی تغییر کرده، دوست دارم عوضش کنم ولی نمیدونم.
آیا شما با یکی از این عکسا به عنوان پروفایل جدید من ارتباط برقرار میکنین؟🗿