مریض داشتم رفتم خونشون،پیرمردبود وزن و ۳تا دختر بزرگ و دوماد و نوه همه جمع بودن
یه زخم خیلی ساده و سطحی داشت ولی چون دیر بهش رسیده بودن داشت عفونی میشد
وقتی گفتم زخم عفونت سطحی داره،زنش رفت جلو در ورودی رو پله ها نشست اروم اشک ریخت
دیروز فهمیدم هنوز میشه تو این دنیا زیبایی دید.