داشتم پیاده میرفتم رسیدم به این خونه
به پیرمرده تو بالکن نشسته بود با خودم گفتم چقد خونش خوشگله بعد گفتم بزار به خودش بگم بهش گفتم خیلی خونه خوشگلی گفت مرسییی بعدش گفت وایستایهو اومد پایین با یه جعبه گفت اینم برای حس خوبت تولیدی خودمونه خدارشکر این دفعه ذوقم و جای خوبی خرج کردم