TT🎗️
@TaherehTehrani
Followers
3,125
Following
986
Media
887
Statuses
20,680
Explore trending content on Musk Viewer
#LingOrmFanMeet2geTHer
• 847633 Tweets
DEAR MYLOVE LINGORM
• 795485 Tweets
#Narin
• 126970 Tweets
Edmundo González
• 124409 Tweets
ヘタミュ
• 35555 Tweets
Zapatero
• 29501 Tweets
カンスト
• 25942 Tweets
ALLAH BELANIZI VERSİN
• 22198 Tweets
Oishi Fun Fest x KS
• 21127 Tweets
İdam
• 16656 Tweets
アスコリピチェーノ
• 16464 Tweets
Heavy Live to Life X JamesSu
• 15547 Tweets
GULF X OISHI BDAY
• 14311 Tweets
メンデス
• 12683 Tweets
Diyarbakır'ın Bağlar
• 12418 Tweets
ママコチャ
• 10089 Tweets
به قول یه عزیزی قرار بود صدا و سیما بشه دانشگاه و در زندانها بسته بشه، نمیدونم چرا اوین دانشگاه شد صدا و سیما شد یه چیزی تو مایه های مستراح عمومی بین راهی که آبش هم قطعه!
بزرگوار از همون سالها اعصابش زیر درختان آلبالو گم شده بود.
25
154
2K
برادرها و مادر عزم کردن مرد گنده (و پدر سه بچه قد و نیم قد) را وادار کنند از همسرش جدا شود، چرا؟
چون خانم با خریدن ملکی با پول خودش (ارث پدر و مادری) و به نام شوهر نکردن آن "احترام" لازم و مورد توقع آنها را به شوهرش نگزارده!
جل الخالق!
84
16
2K
این همه چونه زدن و رطب و یابس بافتن برا چیه؟ دختر جوانی رو سالم گرفتن و جنازه تحویل دادن، زبونشون چرا درازه؟ آسمون ریسمون چرا میبافن؟
64
95
2K
عنوان شغلی این یارو چیه؟ تخت چه عنوانی حقوق میگیره؟
میخوام بدونم برا دید زدن سر و لباس خانمها و دخترها چه اسمی میشه گذاشت، غیر از هیزی و چشم‌چرونی؟!
فردی در مقابل ورودی باغ ارم شیراز، از زنان به دلیل رعایت حجاب تشکر میکند و مانع ورود زنان بدون روسری می‌شود.
162
23
273
189
66
1K
خانم خوابیده بوده که دزد میآید، چیزهای ارزشمند را میبرد از جمله حلقه و ساعت و موبایل را از بالای سرش در اتاق خواب. هفته بعد شانسی و به شکل بامزه ای گیر میافتد و اعتراف میکند.
خبر میدهند که بیایید پاسگاه،
دزد نا چشمش میافتد میگوید بله! همین خانم بود، لباس نامناسبی هم تنش بود! 🙄
63
15
1K
میگفت: اینا چرا خوشگلا رو میکشن؟! اون دخترا، این پسر... لابد زشتن، میخوان انتقام زشتی خودشونو از خوشگلا بگیرن؛ والا چطور دلشون میاد اون صورتهای زیبا رو... بغض ساکتش کرد و سری تکون داد.
35
56
1K
برا حاج خانم محجبه همسایه اخطار بدحجابی و توقیف ماشین آمده، جایی خیلی دورتر از مسیر خانه و کارش. رفته دنبالش و اعتراض کرده و مدرک خواسته، اینقدر خرتوخر بوده که پشیمون شده و تهش ازش تعهدگرفتن و ارشادش کردن.
_: دختره بیست سالش نیست نشوندنش منو ارشاد کنه! جوجه امساله...
24
24
1K
روش جدید مزاحمت:
زد به آینه سمت شاگرد، پیچید جلوی ماشین، دنده عقب گرفت زد به سپر جلو، پیاده شد داد و بیداد که وایسا پلیس بیاد، میخوام بهت درس بدم آدم شی!!!
پ.ن: پلیس اومد و مزاحمتش رو صورتجلسه کرد برای شکایت، فقط یادم رفت بپرسم چی میخواست درس بده.
73
11
997
چقدر دهه شصتی و خانواده آقای هاشمی طوره، حتی درختا و ساختمونا.
طراحش کیه؟ در جریانه تو چه سالی هستیم؟
59
9
826
_: کلاسها مجازیه، بعد اینترنت و lms قطعه!
_: امورات رو دادن دست شنگول و منگول و حبه انگور!؟
51
52
812
شنیده بودم ولی تا ندیدم باور نکردم، تو کتابای اول دبستان خیلی شیک و بنیادین غلط دیکته ای ه کسره رو یاد میدن.
پ.ن۱: فرزند نداشته‌ی عزیزم، نمیذارم مدرسه بری.
43
30
791
@tavabin
قبل از اختراع این «تنها حکومت...» تون امیرالمومنین شیعه نداشت؟!
تاریخ تشیع با ج.ا آغاز شده؟!
18
7
693
_: دخترا! زود شوهر کنید.
_: دخترا! مرد کم اومده برید زن پسرای کشورهای دور و بر بشید.
_: دخترا! زود باشید بزایید، زیاد هم بزایید لازم داریم.
_: دخترااااااا...
پ.ن: خلاصه که عمده مشکل مملکت گویا امورات بخش تحتانی بدن دختراست که خودشون هم اختیارشو ندارن و همه باید براش نسخه بپیچن.
20
27
699
خدابیامرز میگفت: اون وقتا یه جوان که می‌مرد، شهر تا کجااااا تعطیل میشد برا تشییعش. می‌گفتن جوان مُرده! دیگه تو انقلاب و بعدش جنگ عادی شد جوان بمیره انگار.
خاک براش خبر ببره که جنگ نیست اما خواندن اینکه «با گلوله جنگی کشته شد» هم داره عادی میشه.
15
56
607
حرمت حجاب را اویی شکسته که دختر را علیرغم خواستش مجبور به داشتن روسری کرده، البته نظر شما هم محترم.
3
45
599
خیابون کارگر به اون پهنی رو با کوچه‌های اطرافش بسته بودن برا مراسم احیاء، سر هر کوچه هم دوتا پسربچه نوسبیل کاشته بودن. بهش میگم اونجوری که آدم حسابیا بهمون یاد دادن شارع مردم رو برا نماز واجبت حق نداری ببندی، این که مستحبه!
میگه: شما ببخشید.
_: من ببخشم کوچه باز میشه؟
58
18
595
@KolahdoozAbbas
این بازی دوطرفه است اخوی، شما و آدمهای نظام مورد نظرتون هم روزی در پیشگاه خدا میایستید و پاسخگوی ظلمهاتون میشین. اگر کسی بهتون گفته مرگ و معاد برا شما و صدر تا ذیل نظامتون نیست گولتون زده!
10
5
547
۱. ۱۵ ساله شوهرش دادن، به مردی نظامی (مثل پدرش) که ۱۲ سال بزرگتر بود و بسیار سختگیر. در همه چیز سختگیر، حتی رنگ ته دیگ! دخترک تمام تلاشش را میکرد که بی عیب و نقص باشد، اما باز گهگاه _حداقل هفته ای یکی دوبار_ مرد داد و بیدادی راه میانداخت و دخترک بدو بدو پنجره ها را میبست که
14
10
545
یه وقت خدای نکرده کسی جایی به وزیر کشور چیزی نگه ها! به وزیر اطلاعات هم. اصلا هیچ سئوال نکنین ازشون... پوستشون حساسه، جوش میزنه.
6
20
534
اون دستی که بخواد علیرغم خواست خودش رو سر خانمی چادر بکشه رو باید از هفت جا شکست!
هر خانمی اختیار پوشش خودشو داره، تمام.
طرف یه پراید 86دور رنگ داره، روزی ۵بار چک میکنه چادر ک کشیده روش جابجا یا روش درنرفته باشه، اونوقت نصبت ب حجاب خانم، دختر خودش ک با پوششون گند زدن ب محل تعصب نداره خفه خون گرفته.
حقا که غرب حجاب از خانم ها نگرفت، غیرت از بعضی مردها گرفت.
#حجاب #بیغیرتی #جهاد_تبیین
1K
16
118
34
18
456
نماز مغرب را خوانده و پدرش را صدا کرده، بغلش کرده و تمام. جوانی که هنوز سی سال را پر نکرده بود.
آه از داغ جوان.
25
3
459
میگه: این چند روز چقدر موهای بلند و قشنگ دیدیم، کاش رنگش نکنن این خرمن گیسوی براق رو. خوش رنگ و تابدار و درخشان.
9
24
459
۱. دوسال پیش تو میدون تجریش گشت ارشاد یه مادر را گرفته بود که یک بچه زیر یکسال بغلش بود و دست یک دختر بچه چهارساله دستش، و کلی خرید هم کرده بود.
چرا گرفته بودش؟! چون دیگه دست نداشت برای اینکه روسریشو بکشه جلو. مادر بحث میکرد، نگاه پر از نفرت دخترک به مامورین گشت رو یادم نمیره.
5
28
425
۴. هیس! باشه! ببخشید! خیلی خُب، بیا تو حالا! آبرومون...
انگار تازه فهمیده بود که آبرو وقتی مهمه که هر دو برا حفظش تلاش کنن، و اگر نه هرقدر زن مطیع و بی سر و صدا باشه یه روزی دیگه نمیدوه تا پنجره ها رو ببنده که صداشون بیرون نره.
یه روزی میایسته تو ایوان و جیغ میکشه!
2
2
418
پسرک هنوز ر را ی تلفظ میکند، سر کلاس آنلاین گاهی مینشیند بغل دست پسر عموی کلاس اولیش و با دقت گوش میدهد. معلم داشته ر را درس میداده. با غصه آمده پیش مادرش که:
من یِ یو یاد نَگِیِفتَم.
_: ی؟!
_: نه...یِ! مثل گویِ خَیِ یاه یاه!
پ.ن: دردت به سرم با اون گورِ خرِ راه راهت.
21
3
422
مدیر موزه کارش مراقبت از اشیاء ارزشمند موزه برای بازدید مردمه، نه پاییدن خانمها.
صاحبان کافه و رستوران کارشون پذیرایی از مشتری و ارائه خدمات و غذای با کیفیته، نه پاییدن خانمها.
راننده تاکسی کارش رساندن مسافر و رانندگی صحیحه، نه پاییدن خانمها.
#وظیفه‌شغلی
25
31
398
بالاخره اولین دیکته زندگیشو نوشت و (پنج تا غلط داشت) دو تا داستان از کتابش رو هم تونست تقریباً بی غلط بخوانه و کلی ذوق کرد.
بیست و پنج سالشه و امروز تقریباً میشه با بچه‌های کلاس دوم بشینه سر کلاس.
9
2
379
خدایش بیامرزاد، که اگر بود و میشنید که ما نوه ها داریم با تعجب میگیم: برف؟! الان؟! میگفت:
مُلک خودشه، میخواد بباره.
پ.ن: دنیا همیشه مادرجون کم داره، همیشه...
12
2
333
۲. هیس! باشه! ببخشید آقا! آبرومون رفت! همسایه ها میشنون! ببخشید آقا...
این روال زندگیش شده بود، اطاعت محض و آبروداری یکطرفه. اما زود فهمید همه زندگی ها اینطوری نیست و همه زن و شوهرها این ماجراها را ندارند.
یک روز که طبق روال مرد شروع به داد زدن کرده بود و انتظار داشت او
1
2
319
۳. بدوبدو برود در و پنجره ها را ببندد که صدا توی کوچه نرود، دید که زن جوان دوید و پنجره ها را باز کرد و توی ایوان ایستاد و بنا کرد جیغ کشیدن که آهای! بگو! بلندتر بگو! بذار همه بدونن نمک غذامون امروز کم شده!
حالا مرد میدوید و پنجره ها را میبست، میدوید و التماس میکرد...
1
1
318
۱. چند سال پیش یک زوج مسن در راه فشم توسط گشت برای ایست بازرسی متوقف میشن، حاج آقا هفتاد و چند ساله و حاج خانم هم همین حدود. پسرک میپرسه: نسبت تون؟
_: دوست دخترمه!
با تعجب بیسیمش رو در میاره.
_: سریع پیاده شین!
_: نمیشه!
_: یعنی چی؟ باید ماشینو بگردیم، میگم پیاده شین!
10
5
304
کله صبح تنها مغازه ای که باز بود عطاری بود، آب و جارو کرده و تمیز. گفتم اسفند بخرم، آقاهه خیلی محترم بسته اسفند رو گذاشت روی چوب پیشخوان مانندِ در مغازه و پول نو رو گرفت، بعد چوب رو برداشت گفت میشه بیایین تو؟
_: بیام تو؟!
_: دشتِ اول امروزه، قدم بذارین تو مغازه برکت داره.
7
3
298
این دوتا تصویر رو باید نگه‌داشت، تجسم و ترکیب حماقت و اسراف، نشناختن و و ندانستن، ظاهرسازی و سطحی‌نگری، قلدری و خودبزرگ‌بینی و... از همه مهمتر با صدای بلند جارزدن همه اینها.
9
33
296
دوش گرفته و اصلاح کرده، لباس نو پوشیده، عصا زنان تا دم در اومده، با سختی دمپایی پوشیده و صاف ایستاده دم آسانسور. میگم کجا میرین؟ میگه وقتی میاد من باید اینجا بایستم ببینمش!
پ.ن: حاج خانم مرخص شده و تو راه خونه بود. 💖
18
0
292
دزد آمده بود و کل طلاهای حاج خانم رو برده بود. تو راه کلانتری یکسره میگفت: اگر گرسنه بوده و برده برا زن و بچه اش نوش جانش، حلالش باشه. حاج خانم کفری شد: چی حلالش باشه؟!
گفت: اگر حلال نکنم بچه‌هاش حروم خور میشن، فردا اونا هم از دیوار دیگه بالامیرن. حلالشون کردم که عاقبت بخیر شن.
9
19
283
سر ماجرای سپنتا نیکنام، لهجه یزدی رئیس شورای شهر را یادم نمی رود که میگفت "من چطور این حرف را بزنم؟ استعفا میدهم نفر بعد که رئیس شد رویش شد بگوید" و ایستاد روی حرفش
چه حیف، گویا مدیر روزنامه ایران رویش شده.
@IranNewspaper
1
22
282
یه بار حراست تذکر داد که دیگه زیر چادر جلو بسته شومیز و شلوار سفید نپوشم، از اون بدتر اینکه کفش و روسری سرمه ای با خط سفید رو با اونا ست نکنم!
خلاصه که برید استغفار کنید دختر خانوم‌های چادری، اینقدر خون به دل شیخ نکنین!
دختر خانوم های چادری!
چرا روسری با رنگ #متفاوت رو از زیر چادر میدید بیرون؟
[⚠️جواب نمیخواد بدین، فقط به جوابش فکر کنین]
1K
19
278
25
3
261
قبلاً هم تو ماه های حرام احکام اعدام اجرا میشد یا خلاقیت جدیده؟
15
18
264
پنیرترین پنیر جهان با اختلاف زیاد، خیلی زیاااااد، خیلی خیلی زیااااااااد... پنیر تبریزه.
67
5
250
۴. با صدای نسبتاً بلند که پسرک ها بشنوند: خوب شد چار قدم راه رفتیم پامون باز شد. حالا شما که بزرگتری عقلت میرسه، به اینام بگو دوست دختر بگیرن بهتره تا جلو خلق الله رو بگیرن! جایزه شون با من.
1
1
248
برگ درختان مو در نظر خانه دار
هر ورقش دلمه ای ست معرفت کردگار!
#سعدى گرسنه در آشپزخانه 😋
18
7
247
در روستاها و شهرهای کوچک که به صورت سنتی حجاب دارن خانمها، در شهرهای مذهبی مثل قم و مشهد و... خانمها برای اعتراض حجاب شونو برداشتن. عقلت کجاست؟ همینو میخواستی؟ خدا قوت آقای ج.ا.
10
10
234
@Mothrofkittens
در اتفاق مشابه خانم خونه گریه کنان میگفت نوش جانش هرچی برده، گرسنه بوده که فقط گوشت و مرغ برده و دست به هیچی نزده.
2
0
212
خدا رو شکر
خدا رو شکر
خدا رو شکر
بابا مرخص شد. ❤
پ.ن: هنوز چشم به راه مامانیم،
به امید خدا که زود برگرده.
33
0
214
حسن آقا، با سلام.
ان شا الله دفعه بعد که با دوستان دور هم جمع شدین از اون آب و صابونا که میفرمودین بقیه روشونو بشورن بیارین دست و روی خوداتونو بشورین دور هم، با این وضعی که درست کردین.
باز هر جور صلاحه.
5
11
213
@Money90094727
@mhmazidi
یعنی با اسلحه گرم و سرد میایستن بالا سرش:
_: دِ بکش اون خط چشمو!
_: ماتیکت کو؟!
_: ریمل رو پر تر بزن، دوباره...
4
0
213
_: از شیر داغ سوختن، به دوغ فوت میکنن!
اون که دختر مردم رو زنده گرفت و جنازه تحویل داد، هرکسی بود خبرنگار نبود. حبس طولانی هم بدین باز یه جا دیگه میسوزین، حالا هر جور راحتین.
6
13
213
@naeemehmovahed
@mimyarahmadi
متأسفانه درصد بسیار زیادی از ما این تجربه رو داریم، و اساساً ربطی به حجاب داشتن/نداشتن و لباس تحریک‌آمیز/ساده نداره. گاهی با دخالت دیگران و گاهی با مقابله شخصی و دعوا یا فرار از دستشون راحت میشیم، با احساس ترس و ناامنی زیاد.
والله اون روزی که بعضی از آقایان اینو متوجه بشن عیده!
2
0
207
@faridehabt
@EhsanAzaddokht
تو روز بارونی سر چهارراه یه نیسان چراغ قرمز رو رد کرد. پلیس تو بلند گو داد زد: نیساااان کجا میری؟
نیسان در حال دور شدن تو بلندگوی خودش گفت:
خانه مان!
2
4
201
یکی از اقوام به رحمت خدا رفت، مثل همه اموات این روزها بی تشییع و خیلی سریع به خاک سپرده شد.
امروز هم ختمش هست، روضه خوان و سخنران و... هرکدام در خانه خودشان صحبت کرده و روضه خوانده و فیلم ها رو فرستادن، پشت سر هم پخش میشه. خانواده ها موبایل به دست و گریان.
ختم به صورت مجازی.
14
1
197
نام نبرده چندان اعتقادی به تولید برگ نداشته و تمام تلاش خویش را صرف شکوفایی نموده است.
7
0
196
میگه: فلان نقشه رو برام نفرستادی.
_: نمیشد ایمیل کرد، تلگرام اینام کار نمیکنه. با درود به روح و روان و آبا اجداد همه بستگان اناث و ذکور فیلترچی و اونی که نشسته رو سیم اینترنت، یه روز پا شم بیام از رو کامپیوتر بریزم رو هارد یا فلش و برگردم زودتر به دستت میرسه!
15
5
187
از دیروز که باز شدن، هر بادی از ایوان می‌وزه یه حجم متراکم عطر رو میریزه تو اتاق...
5
1
196
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد...
3
10
167
به خاطر شرایط زندگی و آزارهای همسرش یک چشمش بینایی نداره و اون یکی هم کم بیناست. از وسایل الکترونیکی یه موبایل داره فقط که بچه‌هاش هم با همون تو کلاسهای مدرسه شرکت میکردن. با این وضعیت تمام ترم تو کلاسها حضور داشت و گوش میداد و... تحقیقاشو هم با همون گوشی انجام میداد و دستنویس /
4
11
180
۳. _: کجا میرین؟
_: خونه.
_: از کجا اومدین؟
_: خونه.
_: کجا آشنا شدین؟
_: خونه باباش.
_: کی؟
پیرمرد کمی فکر میکند و بلند داد میزند : دخترحاجی، کی بود آقات بالاخره رامون داد؟
در همین حین بزرگترشان میرسه و زوج سرخوش را راهی میکنه. دم سوار شدن حاجی بزرگترشان را کنار میکشد:
1
0
171
همبازی و شبیه هم بودیم، درست یکسال کوچکتر از من بود. سال اول دانشگاه بودم، او سال آخر مدرسه. روم نمیشد برم برا مراسمش؛ مبادا دایی جان منو ببینه بیقراری کنه؟
بالاخره رفتم تو، همه ساکت بودن. طولانی نگام کرد، بعد پا شد و بغلم کرد. تو گوشم گفت:
هرچی او خوابیده تو زندگی کن...
6
2
168
تلویزیون قدیمیا لااقل خاموش شون می کردی می شد روشون یه گلدون گذاشت. این نازکا به این درد هم نمیخورن!
2
12
168
۲.
_: سریع نمیشه! (خانم ریز ریز زیر چادر میخندد)
_: پامون درد میکنه پسر.
پسرک توی بیسیم حرف میزنه و بقیه صبر میکنن تا زوج پیاده بشن، وسط کوه و کمر هر کدام را میبرن یک طرف تا مثلاً سوال بپرسن و اگر جوابها یکی نبود ثبت بشه برای جریمه و... در این فاصله یکی هم ماشین را میگرده.
1
0
167
@Litttle_dolphin
یک زوج از بستگان هستن تو همین مایه ها، آقا پزشکه. یکبار یک خانمی از بیمارستان تماس میگیره منزل و به خانمش میگه: من زنشم و بگو بیاد تکلیفمو روشن کنه.
_: کدومش؟
_: یعنی چی؟
_: یعنی کدوم زنشی؟ اومد خونه بگم بیاد تکلیف کیو روشن کنه؟ 😂🤦♀️
طرف چند تا فحش میده و گوشی رو میکوبه!
4
1
167
جل الخالق!
یکی رو که گفتن ازش خبر نداریم و نگرفتیمش و نمی‌دونیم کجاست، ناگهان آزاد میکنن.
البته که باز خدا رو شکر، هر جور صلاحه.
4
10
164
ماشینشو امانت گذاشته اینجا تا بره و زود بیاد، از دم در میگه: خاله اشکال نداره باهاش بازی کنی ها!
مخلصتم بچه.
4
0
162
از صدر اسلام تا کنون.
بنظر بنده آقای رئیسی پخته ترین و توانمندترین رئیس جمهور ایران از منظر دیپلماتیک در 34سال اخیره.
1K
15
273
77
0
161
_: فیلمشو دیدی؟!
_: فیلمها را نمیبینم، توضیحات را میخوانم. لازم نیست بیش از این خشم و زجر و نفرت را بریزم توی جانم، نمی‌خوام ناخودآگاه در عمل شبیه اونا بشم وقتی میدونم این خشم و نفرت و کوری ته نداره اگر یه جا کنترلش نکنیم... لازم دارم زنده بمونم و البته «انسان».
7
3
142
تو عید چهارتا دونه تخم لاله عباسی دادم بهشون که بعد از خاکبازی شون بکارن تو گلدون بزرگه...
6
0
144
میکرد، عکس میگرفت. طبعاً با صفحه کوچک و چشم کم بینا احتمال غلط املایی داشت. گاهی دختر دبستانیش کمکش میکنه و براش تایپ میکنه. تو صفحه اول کارش دخترک نام استاد رو اشتباه زده و فرستاده، وقتی متوجه شده یه عالم معذرت خواهی کرده، آخر میپرسه:
مامانم نمره اش کم میشه؟
بگردمت دختر. ❤
7
2
147
توی پیاده رو ایستادم منتظر، یهو صدای موتور آمد از پشت سرم. با ترس برگشتم دیدم یک بچه فسقلی داره با باباش میاد، تو سرازیری ادای موتور درمیاره! باباهه از خنده مرده بود، کیف بچه به دست نمیتونست بره بگیردش. گمونم تا مهدکودکش همونجور با موتور رفت.
1
2
146
امروز ۷۷ ساله شد، و همه اش خواب بود. دیشب روی تخت اورژانس دکتر بیدارش میکرد و می‌پرسید: چند سالته بابا جون؟
_: ۹۵ سال.
انگار به قدر ۹۵ سال بهش گذشته باشه، خسته نباشی بابا جان، زود بیا خونه.
27
0
144
حالا به اینکه نزدیک کدوم قله هستیم کار ندارم، ولی اگر معظم شون ناراحت نشن دیگه اختیار احساسات مون دست خودمون باشه!
پ.ن: ورشکستگی، سختی، گرانی و... همه آزاده، فقط خستگی و ناامیدی ممنوعه. یعنی همه اینا به اضافه وجود خود حضرات رو باید با نشاط و امیدواری کامل متحمل بشیم.
13
6
146
میگه: برا این که مطمئن بشیم مهسا امینی ۲۲ ساله رو نکشتن سارینا و نیکا و حدیث و اسرا و... کیان ۱۰ ساله رو کشتن. تا بچه چند ساله پیش برن واقعاً تا ما مطمئن شیم؟!
پ.ن: زبانشان هم خیلی دراز است، هنوز و متأسفانه.
3
5
134
دو ساعت همگی نشسته بودیم فیلم میدیدیم، تمام که شد داشتیم درباره اش حرف میزدیم که پدرم خیلی خونسرد گفت من اما فیلم بانوی زیبای من رو میدیدم.
_: اسمش این نبود که.
_: اون یه فیلم دیگه است بابا.
_: میدونم، اما مامانت نشسته بود جلوم کلاً تلویزیون رو نمیدیدم!
9
1
137
مادرجون، در باز شد.
أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَاكِرا وَ نَكِيرا حَقٌّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ الْمِيزَانَ حَقٌّ وَ الْحَشْرَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ...
53
0
131
وقتی حراست خواهران رو از دم در دانشگاه برداشتن، کارمندانش رو پخش کردن تو قسمتهای اداری و اونایی که هیچ توانایی و تخصصی نداشتن فرستادن تو یه اتاق که اسمش کانون قرآن و عترت بود (آخرش نفهمیدم کارش چیه این کانون) الان کارمندان گشت ارشاد رو کجا میفرستن؟
10
6
132
وقتی یه همسایه در میزنه و زولبیا بامیه میاره، یه همسایه آش، یکی سمبوسه، یکی نون تازه، یکی دیگه تو ظرف کوفته دست به گردن گل میاره و... به اهمیت زیاد روابط غذایی با همسایگان پی میبریم! 😂
13
0
134
به ندرت پیش میاد، خیلی به ندرت.
دقیقاً دو بار در کل این چهل سال، دیروز برای دومین بار یک نفر رو شستم و پهن کردم و (در کمال تعجب) با خرسندی نشستم و دور شدنش رو نگاه کردم!
15
0
131
تهران عزیز براق زیبا...
درد و بلای خودت و مردمت بخوره تو سر آقا تانکه.
3
2
130
قرار بود کاردستی روز مادر درست کنیم. توی بساط خیاطی مادر یک پارچه گلدار خیلی قشنگ دیدم و نشستم دونه دونه گلهای ارکیده شو بریدم چسبوندم رو مقوای کارت. خیلی هم قشنگ شد، البته وقتی دادم به مادرم بعدش... بگذریم.
خلاصه که چادر وال لطیف سوغاتی مکه بود، منم گلاشو چیده بودم.
2
1
127
کاش یک روزی بفهمم اون "ه" کوچک تنها رو که از تهِ "به" و "که" و "چه" برمیدارن دقیقاً کجا میذارن.
5
4
125
اول انقلاب اموال و دار و ندارشون رو مصادره کردن. با چادر یزدی که همیشه سرش بود نشسته بوده لب پله و مدام میپرسیده: یعنی آخوندی که چشمش به خط قرآن افتاده باشه میتونه اینطور کنه؟!
حالا بعد این همه سال گفتن "ببخشید اشتباه شد. بیایین تحویل بگیرین" و او چندین ساله که از دنیا رفته.
1
8
114
زن و شوهر یزدی، سن و سالشونم زیاد، شش هفت تا هم بچه دارند و یک لشکر عروس و داماد و نوه.
خانم وسط حرفهای زنانه(در راستای حفظ فاصله و حریم زن و شوهر) گفت: این سید آقا ها، یه بارم منو ماچ نکرده!
خانم ساده همسایه یهو پرسید: پس این بچه‌ها رو فرشته ها براتون آوردن؟
16
0
121
از همه تون ممنونم دوستان، عذرخواهی میکنم که تک تک امکانش نیست پاسخ محبت و لطفتون رو بدم.
برای همگی عمر طولانی با سلامتی و شادی و عاقبت به خیری آرزومندم. 🌿🕯️
19
0
121
خدابیامرز میگفت:
اونجا که چشمت میبینه و خودت بی واسطه چیزی رو دیدی و میدونی، استفتاء و تقلید از حکم متفاوت مرجعت جایز نیست. برای تو که دیدی دیگه جایز نیست!
و ما دیدیم، هنوزم داریم میبینیم.
3
5
117
وی به قبر جمیع اجدادش لبخند زد.
آقای وزیر ارتباطات فرموده‌اند اینترنت در حال حاضر غیر از واتسپ و اینستاگرام هیچ محدودیتی ندارد. موافقید؟
7
8
15
5
0
117
به این ترتیب جمع زیادی از ما تو تیم خسر الدنیا و الاخرة طبقه بندی شدیم.
پ.ن: کاش سکوت کنن، هیچی نگن.
48
3
112