Baran
@Spring_Storiess
Followers
1,956
Following
1,767
Media
116
Statuses
13,371
I'm a story box, narrativs are the most interesting things in the world.
Joined September 2022
Don't wanna be here?
Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
#السعوديه_البحرين
• 168125 Tweets
England
• 159485 Tweets
Bloomberg
• 139709 Tweets
سالم
• 107947 Tweets
Tuchel
• 90070 Tweets
Ronaldo
• 66450 Tweets
Fields
• 64757 Tweets
مانشيني
• 54542 Tweets
Jimmy Carter
• 54000 Tweets
Portugal
• 53949 Tweets
Browns
• 44082 Tweets
Amari Cooper
• 41010 Tweets
Krypto
• 39578 Tweets
Córdoba
• 34771 Tweets
كاس العالم
• 33019 Tweets
المنتخب السعودي
• 30377 Tweets
James Rodríguez
• 26154 Tweets
علي المنتخب
• 26119 Tweets
#GHLímite6
• 26111 Tweets
Tapia
• 25124 Tweets
#TemptationIsland
• 23614 Tweets
#فزعه_الشعب_السعودي
• 23030 Tweets
LISA VSFS PERFORMER
• 20442 Tweets
Russ
• 19273 Tweets
Elsa
• 17950 Tweets
EU TE TRATO MAL
• 16108 Tweets
Durán
• 15631 Tweets
Dávila
• 14212 Tweets
Lucho
• 12021 Tweets
Pinned Tweet
و یقین دارم
که پس از مرگم
از قبرم
آوای
آوازها
و
داستان‌ها
برخواهد خاست ...
#باران_نگار
25
51
467
اگه قرار باشه یکی از عادت‌های رایج در جامعه رو حذف کنید؛
چی رو حذف می‌کنید؟
125
6
252
آمد شرابِ آتشین؛
ای دیوِ غم
کُنجی
نشین ...
ای جانِ مرگ‌اندیش رُو؛
ای ساقیِ باقی درآ ...
#مولانا
1
3
148
گمان مبر که به پایان رسید کارِ مغان؛
هزار بادهٔ ناخورده
در رگِ
تاک
است ...
#اقبال_لاهوری
3
8
147
«بودن» یا «نبودن»؛
نه
نه؛
«چگونه بودن» ... !
مسأله این است ...
2
9
143
شرابِ تلخ می‌خواهم؛
که مردافکن بُوَد زورش ...
که تا یک دَم بیاسایم؛
ز دنیا و شر و شورش ...
#حافظ
0
8
144
دیگر بُریده‌ام؛
به همان راهی می‌روم
که جهان می‌بَرَدَم ...
#باران_نگار
6
10
141
هنوز با همه دردم امید درمان‌ست؛
که آخری بود آخر
شبان یلدا را ...
#سعدی
2
9
141
هرچه در فهم تو آید،
آن بُوَد
مفهوم تو؛
کِی بُوَد مفهوم تو،
او کو از آن عالی‌تر است ... !
#عطار
1
6
140
دگر من از شب تاریک هیچ غم نخورم؛
که هر شبی را
روزی مقدرست
انجام ...
#سعدی
2
8
138
اگر شعر نبود؛
چطور هزار بار می‌مُردم و باز برمی‌خاستم … !
#باران_نگار
3
11
134
ز انقلاب زمانه عجب مدار
که چرخ
از این فسانه هزاران هزار دارد یاد ...
#حافظ
5
9
134
جسم ما پنهان شود در بحر باد اوصاف خویش
رو نماید کشتی آن نوح بس پنهان ما
#مولانا
4
4
135
در آب فکن ساقی؛
بط‌زادهٔ آبی را ...
بشتاب و شتاب اولی،
مستان شبابی را ...
#مولانا
3
8
132
دیده را فایده آنست که دلبر بیند؛
ور نبیند،
چه بود فایده بینایی را ... !؟
#سعدی
2
6
136
آدم‌هایی که به زمان احترام می‌ذارن، آدم‌های بسیار محترمی هستند 🩷.
3
6
131
مشتاقِ تو را کِی بُوَد آرام و صبوری!
هرگز نشنیدم
که کسی
صبر ز جان کرد ...
#سعدی
2
5
130
من از این طالع شوریده برنجم ور نی؛
بهره‌مند از سر کویت
دگری
نیست
که
نیست
#حافظ
4
9
129
چه بی‌تابانه می‌خواهمت
ای دوری‌ات آزمون تلخ زنده به گوری ...
#شاملو
3
9
126
ای خِرَدَم شکار تو،
تیرزدن شعار تو،
شست دلم به دست کن،
جان مرا نشانه کن
#مولانا
4
6
129
ای صاحب فتوا ز تو پُرکارتریم
با این همه مستی ز تو هُشیارتریم
تو خون کسان خوری و
ما خون رزان
انصاف بده،
کدام خون‌خوارتریم ... !!!
#خیام
2
7
125
مرغان ز قفس،
قفس ز مرغان،
خالی؛
تو مرغ کجائی که چنین خوشحالی ... !
#مولانا
#رباعیات
1
3
128
ما از برونِ در،
شده
مغرورِ صد فریب؛
تا خود، درونِ پرده چه تدبیر می‌کنند ...
#حافظ
3
6
125
حال من بهتر است
وقتی که حرف می‌زنم
و می‌شنوی ...
#باران_نگار
1
8
126
تقدیر
می‌فریبد
تدبیر را
که بَرجَه؛
مکرش گلیم بُرده
از صدهزار چون ما ...
#مولانا
2
6
127
شراب آنِ گل است و
خمار حصهٔ خار؛
شناسد او همه را و
سزا دهد به سزا
#مولانا
2
5
126
عیب درویش و توان‌گر به کم و بیش بد است؛
کار بد،
مصلحت آن است
که مطلق نکنیم ...
#حافظ
2
5
124
هر آن کو
خاطرِ مجموع و
یارِ نازنین دارد؛
سعادت همدم او گشت و
دولت هم‌نشین دارد ...
#حافظ
0
3
126
کفر زلفش
ره دین می‌زد و
آن سنگین‌دل؛
در رهش
مشعله از چهره
برافروخته بود ...
#حافظ
2
10
124
گره ز دل بگشا،
و از سپهر یاد مکن؛
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد ...
#حافظ
3
7
123
من این حروف چنان نوشتم
که غیر ندانست؛
تو هم ز روی کرامت،
چنان بخوان
که تو دانی ...
#حافظ
2
7
120
ای مدعی کجایی ... !
تا مُلک ما ببینی ...
کز هرچه بود در ما،
برداشت یار،
ما را ...
#عطار
1
11
124
اگر هفت کشور به شاهی تو راست ....
چرا
رنج و سختی
همه بهر ماست ... !؟
#شاهنامه
3
5
122
گفت که سرمست نِه‌ای
رُو که از این دست نِه‌ای
رفتم و سرمست شدم
وز طرب آکنده شدم
#مولانا
3
5
124
عجب ابری،
عجب آبی،
عجب ماهی زیبایی؛
عجب نوری،
عجب دشتی،
عجب حال خوش نابی ...
#باران_نگار
صبح‌تون به مهر
روزتون قشنگ 🌱
3
4
123
نظر آوردم و بُردم
که «وجودی» به «تو» ماند؛
همه اسم‌اند و تو جسمی،
همه جسم‌اند و تو «جانی» ...
#سعدی
4
8
123
جنگیدم
فتحت کردم
که حسرت نشوی ...
جانِ دلم
باقی بمان
که خمارت نشوم ...
#باران_نگار
3
2
122
آدم‌هایی که تنهاشون می‌ذارین،
زندگی بدون شما رو یاد می‌گیرن ...
3
5
121
شراب خورده ساقی
ز جام صافی وصل؛
ضرورت‌ست که درد سر خمار کشم ...
#سعدی
0
6
122
ما که قراره پروانه شیم؛
بذا دنیا تا می‌خواد پیله کنه ...
#شایع
2
8
119
گر چشم تو بربست او
چون مهره‌ای در دست او
گاهی بغلطاند چنین
گاهی ببازد در هوا
#مولانا
2
8
121
یا رب
این بوی خوش از روضهٔ جان می‌آید ... !
یا نسیمی‌ست
کز آن سوی جهان می‌آید ... !
#مولانا
3
5
119
مکن به نامه‌سیاهی ملامتِ منِ مست ...
که آگه است
که تقدیر
بر سرش
چه نوشت ... !
#حافظ
1
5
121
جهان ماهی
عدم دریا
درون ماهی این غوغا ...
کنم صیدش اگر گم شد؛
که من صیاد بی‌شستم ...
#مولانا
1
7
117
آمده‌ای در قمار ... !
کیسه پُر زر بیار؛
ور نه برو از کنار،
غصه و زحمت ببر ...
#مولانا
5
5
118
ای یار ما
عیّار ما
دامِ دلِ خمّارِ ما
پا وامکش از کارِ ما
بستان گرو دستار ما ...
#مولانا
6
4
120
هر دَم به یاد آن لبِ مِی‌گون و چشمِ مست
از خلوتم
به خانهٔ خَمّار
می‌کِشی
#حافظ
3
5
119
غلط رفت،
غلط رفت،
که این نقش نه ماییم
که تن شاخ درختی است و
ما باد نسیمیم
#مولانا
1
12
116
شرابِ صرفِ سلطانی بریزیم؛
بخوابانیم
عقل ذوفنون را ...
#مولانا
1
3
118
رفقای قشنگم؛
در سخت‌ترین لحظه‌های سال ۱۴۰۲ شما کنارم بودین،
خیلی عزیزین، بمونین برام♥️
26
4
116
ساقیا ... !
مِی ده؛
که با حکم ازل تدبیر نیست ...
قابل تغییر نَبوَد آنچه تعیین کرده‌اند ...
#حافظ
2
10
119
همچون «حریر» نرم شود سنگلاخ راه
چون او بود قلاووز
آن راه و پیشوا
#مولانا
4
5
116
آفتابا!
راه‌زن راه‌َت نَزَد؛
چون زَنَد ... !؟
داند که این ره،
آنِ کی‌ست ...
#مولانا
1
7
118
به کمال عجز گفتم که
به لب رسید جانم؛
ز غرور ناز گفتی که
مگر هنوز هستی ... !
#فروغی_بسطامی
2
7
117
صد حلقه نگر،
شیدا؛
زان بادهٔ
ناپیدا،
کاسد کند این صهبا،
صد خمر لعابی را ...
#مولانا
1
5
115
آدم نابغه اشتباه نمی‌کند، خطاهایش عمدی است و دروازه‌های کشف.
#یولیسز
#جیمز_جویس
3
6
117
ای سمر
بیهوده چرا می‌جنگی ... !؟
از چه می‌ترسی تو ؟
رسوایی ... !
ساز جنگ کوک بکن،
پس مَنِشین؛
این خرابه
سبب کوتاهی‌ست ...
#باران_نگار
5
8
118
امروز تو را دسترس فردا نیست
و اندیشه فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
#خیام
2
3
116
بس تجربه کردیم در این دِیرِ مکافات
با دردکشان
هر که
درافتاد
برافتاد
#حافظ
1
6
118
منزلگهِ ما خاک نی
گر تن بریزد باک نی
اندیشه‌ام افلاک نی
ای وصلِ تو
کیوانِ من ...
#مولانا
2
9
116
آیا در روزگارِ سیاهی نیز
کسی آواز خواهد خواند!؟
آری، آواز خواهند خواند
در بابِ روزگارِ سیاهی!
#برتولت_برشت
1
6
116
گیرم که خارم،
خارِ بَد؛
خار از پی گُل می‌زَهَد ...
صرافِ زر هم می‌نهد جو بر سر مثقال‌ها؛
#مولانا
0
9
114
دَردِه ز رحیق خویش یک جام؛
بگشا سر خُنب را دگربار؛
مخمور رَهَد
ز قیل و
از قال ...
#مولانا
3
6
116
یک لحظه داغم می‌کشی
یک دم به باغم می‌کشی
پیشِ چراغم می‌کشی؛
تا وا شود چشمانِ من ...
#مولانا
2
4
113
گمان مَبَر که به پایان رسید کارِ مُغان؛
هزار بادهٔ ناخورده،
در رگِ تاک است ...
#اقبال_لاهوری
3
4
112
ز اندازه بیرون تشنه‌ام،
ساقی بیار آن آب را ...
اول مرا سیراب کن؛
وان‌گه بده اصحاب را ...
#سعدی
3
7
114
شمع هر جمع مشو
ور نه بسوزی ما را؛
یاد هر قوم مکن
تا نروی از یادم ...
#حافظ
5
8
113
گویند مرا
که دوزخی باشد مست ...
قولی‌ست خلاف،
دل در آن نتوان بست؛
گر عاشق و می‌خواره به دوزخ باشند،
فردا بینی بهشت همچون کف دست ...
#خیام
2
9
111
گفت که تو شمع شدی
قبله این جمع شدی
جمع نِیَم
شمع نِیَم
دود پراکنده شدم ...
#مولانا
0
5
115
و قلب‌هایی با ضربان عشق
که لبخندشان بر هر قیافه‌ای بازی می‌کند
با آکندگی از درستی ...
#دُن_هوزه
2
6
112
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم؛
او به ما مشتاق بود ...
#حافظ
1
8
111
برگشت یار سرکشم
بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم
کز سر دخانم می‌رود
#سعدی
2
6
111
غرقهٔ جوی کرمم،
بنده آن صبحدمم،
کان گل خوش بوی کشد،
جانب گلزار مرا ...
#مولانا
4
4
108
وصفی چنان که لایق حسنت نمی‌رود؛
آشفته‌حال را
نَبُوَد
معتبر
سخن ...
#سعدی
1
5
109
من از بازوی خود دارم بسی شکر؛
که
زورِ مردم‌آزاری
ندارم ...
#حافظ
6
4
111
همیشه طفلی خونین در هواست.
آن را غروب نام می‌کنم.
#سیلویا_پلات
0
3
109
راه را بر ما چو بستان کن لطیف
منزل ما خود تو باشی ای شریف
#مولانا
1
9
110
دلم گرفته؛
کاش یک پدربزرگ خردمند داشتم ...🥀
می‌فهمید غم دلمو ... 💔
11
6
111
میان بود و نبود ایستاده‌ای
و لحظهٔ فرجامت آغاز دیگری‌ست.
#محمد_مختاری
1
6
111
اندکی از گرفتنِ پروانه
چسبیده است بر انگشتانم
اندکی پرواز
اندکی غبار رویا
#سینا_جهاندیده
#اکنون_ابدی
1
4
111
هر صباحی غمی از دور زمان پیش آید
گویم این نیز نهم بر سر غم‌های دگر
#سعدی
4
3
106