Sara
@Sarakhaniii
Followers
299
Following
301
Media
33
Statuses
1,021
Explore trending content on Musk Viewer
TEDDYTINT X CHARLOTTE
• 478498 Tweets
STUNNING SHOT WITH REBECCA
• 440617 Tweets
台風の影響
• 191149 Tweets
デコピン
• 95698 Tweets
Fireboy
• 72827 Tweets
焼肉の日
• 64011 Tweets
東海道新幹線
• 45179 Tweets
安全第一
• 35671 Tweets
ابو شجاع
• 34517 Tweets
Immortal
• 33181 Tweets
運転見合わせ
• 30711 Tweets
線状降水帯
• 26457 Tweets
VisiPRABOWO BangunBANGSA
• 22141 Tweets
臨時休業
• 21976 Tweets
MENUJUbangsa MAJUsejahtera
• 21486 Tweets
アニサマ
• 20225 Tweets
台風のせい
• 19790 Tweets
クマサン
• 19344 Tweets
コロッケ
• 13489 Tweets
Live Forever
• 12833 Tweets
運転取りやめ
• 12565 Tweets
Daniel Sancho
• 11322 Tweets
伊東純也
• 11026 Tweets
TEDDYTINT X FORT
• 10809 Tweets
#初星温泉
• 10523 Tweets
بعضیا خودشون نمی‌فهمن ولی دائماً با آدمای اطرافشون توی رقابت‌ان.
هرکی زودتر،هرکی بیشتر،هرکی بهتر.
0
1
38
ساعت ۹:۳۰ صبح جمعه رفتم سوپر،آقاهه میگه از دیشب که بارون اومده مصرف سیگار دوبرابر شده:)))
0
0
26
این برنامه‌ای که سیکل ماهیانه‌م رو بهم میگه هرروز یه نوتیف میده که ممکنه امروز چه حس هایی رو تجربه کنم و پشمام از میزان وابسته بودن یک انسان به هورمون هاش🫂
1
0
27
بعد جلسه ی مشاوره فقط باید نیم ساعت بشینی هضم کنی بعد راه بیوفتی
نمی‌شد زندگی راحت تر بود؟
1
0
24
اگه کسی خودش کار پرفورنس انجام میده یا کسی رو می‌شناسه برای این کار،بهم بگین✌🏻
ریتوییت هم کنین ممنون میشم.
0
2
23
دیشب از شوهر دختر خاله‌م تشکر کردم
چرا؟
چون دیدم دخترش توی سن ۱۸ سالگی اونم توی وضعیت خانوادگی ما خیلی راحت تر از هممون داره خودشو کشف میکنه و پیدا میکنه.
0
0
22
موقعی که چندشب پشت هم از شدت بد بودن خواب هایی که دیدم،ساعت ۴صبح میشینم لبه ی تخت و خودمو بغل میکنم گریه میکنم میفهمم یه چیزی اون ته مغزم خراب شده که باید درست شه.
1
0
21
باورم نمیشه از فردا به عنوان یک عدد آدم با ساعت کاری مشخص قراره زندگی کنم.
1
0
21
زنگ زده با صدای ذوق کرده میگه:هوارو داری؟داره شر شر بارون میاد^_^
اطلاع رسانی از این قشنگ تر؟
0
1
22
این بده که حتی الان که کارام واسه سالانه ی دانشگاه قبول شده بازم اینا می‌آد تو مغزم:
حتماً کم کار فرستاده بودن آدما،
شاید گفتن کار منم باشه واسه تنوع،
یعنی واقعاً کار منو قبول کردن؟امکان نداره،
داوری ها شاید یه جریانی داشته،
امکان نداره من هم خوب باشم.
خلاصه که...
آره
1
0
20
+میدونی چیه؟حس میکنم چون فک میکنیم ادمای نزدیک بهمون برای همیشه هستن،
بیشترین ضربه هارو به اونا میزنیم نه؟
ولی بدیش اینه نمیفهمیم ریز ریز دور میشن
یه روز بیدار میشی میبینی دیگه نیستن.
یا اونجوری که میخوای«باشن»نیستن.
0
1
20
میزان صمیمیت رابطه‌ای بعد از اینکه توی بغل طرف گریه میکنی ده پله میره بالا،قبول ندارین؟
0
0
20
•شمام وقتی زیادی دلتنگ میشین،از طرف شاکی میشین یا من فقط اینجوری ام؟
2
0
20
از کارات خوشم می‌آد آرت‌یونیتی🪔
پیشنهاد #آرت_یونیتی برای wallpaper هفته:
شرحی مختصر بر نور
اثر یاسمن خالقی
2
4
85
2
0
19
•امروز از اون روزا بود که باید از خودم به خاطر تلاشی که توی این یکسال و نیم کردم و نتیجه داده،تشکر میکردم و رفتم شهرکتاب و به خودم کادو دادم:)
1
0
19
از لذت بخش ترین لحظات زندگیم میتونم به نصفه شب هایی اشاره کنم که منتظر میشینم همه بخوابن،میرم دم پنجره ی اتاقم،با صدای موزیک ملایم به اتاق های خاموش ساختمون ها نگاه میکنم.
0
1
19
بعضی وقتا جوری برگای گلدونامو تمیز میکنم که انگار دارم روح خودمو پاک میکنم.
0
1
17
مدیری که می‌آد میبینه رئیس واحد دیر اومده و به همه ی واحد مرخصی میده.
0
0
17
•همین که میدونه ظهر مصاحبه دارم و استرس دارم،صبح اولین پیامش اینه که میترکونی>>>
0
0
18
وقتی یه آدم جدید میاد توی شرکتی که شمام دارین کار می‌کنین،هواشو داشته باشین
یه کار کوچیک برای اون خیلی معنی میده.
0
0
17
یه حدی این شرایط زندگی عادیه برام که وسط جیغ و دادای خواهرم و مامانم درحالی که داشتم ماسک ذغال میمالیدم به صورتم،از جلوشون رد شدم رفتم اب خوردم برگشتم:))
0
0
16
• یه حالتی ام که دیر از خونه اومدم بیرون و دوستمو دیدم و الان مجبور شد بره و من گوشه خیابون پارک کردم نشستم...چرا؟
چون نمیخوام برم خونه.
0
0
17
•کاش میشد حالِ بعضی لحظه هارو عکس کرد،یعنی خودِ خودشو نه شبیهشو،خود خودشو.
سخته حرف زدن شما بفهمین.
1
0
17
•احساس ناامنی در سراسر خیابان های تهران در همه ی ساعات شبانه روز.
اه.
0
0
17
نمیدونم چرا ولی حتی اگه موضوع سخنرانی هم برام جذاب باشه بازم خوابم میگیره:)
0
0
17
•تاحالا شده کنار یکی بشینین ولی از شدت دلتنگی براش نفستون بند بیاد؟
0
0
17
•نزدیک دو ساعته دارم با داداشم بازی میکنم که سرش گرم باشه و حالش خوب.
پاشو از در گذاشت بیرون صدای گریه اش دراومد.
مرسی واقعا از اعضای خونواده مرسی.
1
0
17
وای از سلیقه‌ی این پسره…
یکی از جذابیت ها می‌تونه واقعاً این باشه که یه پسر به چیدمان و رنگ و کلاً اتاق و خونه‌ش دقت کنه🤌🏻
0
0
15
• موقعی که حالم یه جور ناجوریه سایه ی مشکی رو تا ما تحت پلکم میزنم.
0
0
16
•چرا هیچکدوم از اکس هامو موقع رانندگی تو ماشین بغلی نمیبینم؟
من خیلی تمرین کردم که چه ری اکشنی نشون بدم:)))
0
0
16
•نمیدونم چرا و چگونه در جواب حرف داداش ۵ساله ام بهش گفتم افرین پسرم!...
و دوتاییمون با تعجب همو نگاه کردیم و گفتم اشتباه گفتم...
ولی لبخند عجیبی اومد به لبم...از اون روزی که این لغت بیاد به زبونم...
پسرم...
0
0
16
رفتم جلوی مشاورم نشستم،فقط گفت چقد بغض داری،راحت باش.
و همین باعث شد که دیگه نتونستم بعد اینهمه وقت جلوی خودمو بگیرم.
0
0
16
• امروز از اون روزا بود که میذارمش توی باکس هروقت حالم بد شد درشو باز میکنم یه ذره ازش نفس میکشم و دوباره میبندم.
1
0
16
داشتم با داداش کوچیکم حرف می‌زدم که بچه که بودم شیطونی کردم و پام شیکست
بعد به زانوم اشاره کرد گفت آره جاش هنوز هست منم خندیدم و گفتم این جای شکستگی نیست،این یه سری خطه که روی زانومه.بعد شروع کردم توضیح دادن براش که آدما وقتی چاق و لاغر میشن اینا روی بدنشون به وجود میاد ...
2
0
16
•یکی از بدترین اتفاقایی که برام این ترم افتاده اینه که همه ی کلاسای عمومیم افتاده با ترم اولی ها و عجیب رو نرو ان،
جوری که کلاس شروع میشه تا اخر کلاس پیامای گروه به +۹۹۹ میرسه و همش هم قربون صدقه اس:|
2
0
16
مشکی پوشیدم اومدم یه کافه نشستم و نگاه آدما داره منو یاد زمانی میندازه که روسریم جلو بود
و چقدر حس جاج شدن بهم میداد این نگاه ها توی بعضی موقعیت ها:)
1
0
15
گیلتی پلژر جدیدم ۲،۳تا اهنگ زرده که اگه پولم بهم بدین اسماشونو نمیگم:))
1
0
14
•برای اینکه داداشم یاد بگیره چجوری موهارو با کش ببنده دارم نصف موهامو از دست میدم
0
0
15
در پایان وقت کاری چهارشنبه،زمانی که فهمیدم قراره کل اخر هفته کار کنم و به فنا بروم و از پوستم ناراضی‌ام و چیزهای دیگر،زیر میز کار خود را خالی کرده و به اونجا پناه برده‌ام.
0
0
15
• دوست پسر خواهرم واقعا بیشعووور و تاکسیک به تمام معناس و من هیچ کاری از دستم برنمیاد و فقط دارم حرص میخورم.
اه اه اه.
1
0
14
•اون عوضی ای که هنوز پول ۷ماه کارکردن منو نداده و بعد از قول و قراراش دیگه جواب تلفن و پیام نمیده،ولی همیشه جز ۵نفر اولیه که استوری هامو میبینه رو دقیقا باید چیکار کرد؟
2
0
14
رفتم خونه مامانم میگه لباساتو انداختم ماشین،پهن کن خشک شه،رفتم پهن کنم میبینم از کل محتویات ماشین فقط دوتا لنگ جوراب مختلف مال منه:|
وِل پلِید مادر من:)))
0
0
14
•بعضی شبا ادم سخت خوابش میبره
امشب از اون شباس که بالشتو محکم بغل میکنم و خیره میشم به دیوار تا خوابم ببره.
0
0
14
نگام میکنه بهم میگه هیچوقت فکر می‌کردی اینقد بی معرفت بشه؟
با بغض سرمو تکون دادم.
0
0
13
دارم یه تصمیم سخت میگیرم و موهایی که از بچگی بلند بلند بوده رو امروز کوتاه میکنم و واقعاً برام استرس مسخره ای داره:)
0
0
13
دارم عصبانیتی که امروز دارم رو تبدیل به لباسای قشنگ میکنم و تنهای تنهام
این یعنی هیشکی هم قرار نیست جلومو بگیره😌
1
0
14
یه قانونی باید بذارم برای کسایی که شب پیشم می‌خوابن
هر ساعتی از شب/صبح خوابیدیم دیگه قبل ۱۲بیدار باش چون خوشم نمی‌آد منتظر بشینم تا بیدار شی.
0
0
14
•آقا بفهمین از کی ناراحت و عصبانی هستین و چرا.
شیلنگو اشتباهی رو کس دیگه نگیرین.
انقدر سخته؟
0
1
14
از تنهایی توی خونه لذت میبرم تا زمانی که زورم نمیرسه در یدونه فاکینگ بطری رو باز کنم.
1
0
14
• جرأتی که الان توی حرف زدن با کارفرماها پیدا کردم قابل مقایسه با روزای اول کارکردنم نیست:)
0
0
14
•وقتی میبینم بابام هرروز صبحِ زود و نصفه شب سرکلاس انلاینه و با ذوق داره برای رشته ای که تخصص اش ۲ساله تو ایران اومده،درس م��خونه
حقیقتاً براش رقیق میشم.
0
0
14
• اینکه ویتر کافه میاد بهم میگه شما چرا امروز مثه همیشه نیستین؟
برام نشونه اینه که شاید بالاخره به خودم فشار نمیارم که خودمو احساساتمو مخفی و سرکوب کنم.
0
0
14
یه جایی هست تو قلبم که مخصوص به یه درد خاصیه
از بچگی بوده جاش
امشب یه قسمت زیادی ازش سیاه شد.
0
0
14
اونی که امروز منو با این اخلاق سگ تحمل کرد و با حال خوب روانه‌ی خونه کرد،ده هیچ از بقیه جلوتره.
0
0
14
•هردفعه میرم خونه مامانبزرگم همش به این فک میکنم که یعنی این خونواده چقدر قراره نسبت به کسی که «من» در اینده انتخاب میکنم،پذیرش داشته باشن؟...
1
0
14
داداش ۵سالمو بغل کردم=)))))))))میگم اندازه دنیا دوست دارم=)))))میگه منم همه ی خونواده رو اندازه دنیا دوس دارم،به جز سبا(خواهرم)=))))))میگه اونو اندازه یه خونه دوست دارم=)))))))))))))))))))
وای چقدر خوشحالمممم=))))))))))
1
0
13
امروز کارام رو توی رویدادی به نمایش میذارم، کارامو توی خوشگل ترین اتاق اون خونه چیدم، وقتی داشتم میچیدم‌شون داشتم براشون آب میشدم.
1
0
13
بعد از تجربه ی این چندروز احمق‌ام اگه چندوقت یه دفعه نیام این هاستل یه شب بخوابم.
رقیق ترین‌ام🥺
1
0
12
انقدر خر نباشین!
لباستون رو وقتی تنتونه اتو نکنین
می‌سوزین
بخارش تا زیری ترین لایه گوشتتون میره
از من گفتن بود
(یک عدد غرق در خریت)
0
0
13
• انقدر از حرف زدن با ادما لذت میبردم یه زمانی،از اینکه از نگاهشون برام بگن از درداشون از لذت هاشون...
ولی انقدر ادما گند زدن به روابط که از یه جایی به بعد انتخاب کردم که اینکارو نکنم،
با اینکه میدونم تصمیم درستیه برای من ولی ناراحت میشم گاهی.
0
0
13
اون لحظه‌ای که بعد مدت ها درد و دل میکنی با کسی و می‌فهمی دیوونه نیستی،اونم همین حس هارو داره در مقابل اون آدم تجربه میکنه.
1
0
13
دانشگاه فهمیده سر کارای ترم آخر دهنم داره سرویس میشه خودش خود به خود برام حذف ترم بدون سنوات کرده:))ممنونم ازش:))مرسی:))چقدر با فکر:))
0
1
12
کاش یکی بگه چه بلایی سر بدن من داره میاد
یه چیزی خوب میشه
یه چیز دیگه میاد
تعداد آزمایش هایی که توی این یکی دوماهه دادم از کل این دو سه سال اخیر بیشتر بوده:)
0
0
11
۱/دیروز رفتم یه گالری که توی حیاط‌اش یدونه کافه بود، آدمایی که میومدن گالری توی حیاط وایمیسادن و سیگار میکشیدن، همونجا روی یدونه صندلی نشستم و ناخودآگاه بهشون خیره شدم
با لباسای جالب و عجیبشون
با لباسایی که تازه مد شده
گوشواره هاشون
مدل جمع شدنشون دور هم...
0
0
13
بزرگ ترین لیوان شربت زعفرون رو میخورم قربه الی الله
ایشالا فردا صبح نتیجه‌ش مشخص میشه📿
1
0
13
•ببخشید،واقعا معذرت میخوام
ولی حالم از بعضی روابط دختر پسری در قالب رفیق و اینا بهم میخوره
خصوصا وقتی طرف توی رابطه اس و نمیفهمین حد و حدودتونو
مخصوصا وقتی حد و حدود براتون روشن شده.
0
1
12
•یه مدل بیخوابی هست که تو ۱۱ میخوابی،بعد طرفای ۳،۴بیدار میشی و شروع میکنی موشکافی.
1
0
12