غروب بود و تو زمین بازی تنها بودیم. کله جاج و پرنسس داشتن دنبال هم سرسره بازی میکردن و جیغ میزدن، منم مولی رو گذاشته بودم روی تاب و قربون خنده هاش میرفتم.
بزرگ آقا کنار ی پیرمرد رو نیمکت نشسته بودن که پیرمرد میپرسه حاجی عروس و نوه های شما هستن؟؟؟
پ.ن: این توییت لایق پینِ🥹
ویبراتورم سیمش خراب شد و بزرگ آقا تعمیرش کردن، منم داشتم سوپ میپختم که گفتن بمون تا امتحانش کنم.
چشمام و محکم بسته بودم و فرو رفتم تو سینه ی بزرگ آقا که یهو بچه با صدا وارد شد.
چیزی ندید (آشپزخونه دیوار داره) اما قلبم پکید.
هشدک بی دی اس ام و بچه داری
BDSM 24/7
وقتی گرگِ سیاه تو جنگل داد میزد اینجا کسی ندیده یک پیرزن؟ همون وقت من تو کدوتنبل قایم شدم و قل خوردم و رفتم. حالا هم که جنگل خالی شده باز قل خوردم و برگشتم.....
هشدک سبک زندگی بی دی اس ام👀
بعد سکس گرسنه م شد،خیلی اتفاقی بین میوه ها خیار رو انتخاب کردم.
نمک زدم بعد با سر انگشت هام نمک رو به بدنه ی خیار رسوندم که یک دست نمکی باشه.
یکم بعد موهام توی دست های بزرگ آقا بود و به عقب کشیده میشد.
اگه ما تو دشت سبزی بودیم،من اسب بدون زین بودم که سوارش یالش و گرفته که نیفته.
تو پخت نان آزمایش هایی هست که یکیشون معروفه به پوک تست.
اینجور که شما با نوک انگشت فشار آروم به خمیر میدین و با واکنش خمیر میفهمید ور آمده یا نه؟
بزرگ آقا چند ثانیه بعد اورگاسم من پوستم رو لمس میکنن و اگه ناخودآگاه رعشه(مدلشو نمیشه فیک کرد)بیفتم یعنی فیک اورگاسم نبوده.
BDSM 24/7
یک کلیپ بود خانمی به پیشخدمت شکایت داشت که سیب زمینی سرخ شده ای که سفارش دادم توی بشقابم نیست. معلوم شد که چون سینه هاش بزرگه نتونسته ببینه.
منم هر بار از فر آسیب سوختگی میبینم دست هام نیست، سینه هامه...
@hanieh35
پسرم گفت وقتی ابجی بزرگ بشه دست و پاهاش بزرگ بشه چشماش هم در میاد؟ گفتم نه آدمی که چشم ندازه هیچ وقت چشمش در نمیاد. گفتم اما دست داره میتونه لمس کنه گوش داره ک بشنوه و وقت گفتن اینا غمگین نبودم
کم کم بعد سال ها سکس برای من رنگ متفاوت گرفت.
حالا دیگه با دستور تبدیل میشم به سوراخی آماده و این بیشتر از عشق بازی مرطوبم میکنه.
من نمیدونم کی قراره اون دستور رو بشنوم و این من رو شبیه به سربازی که با پوتین میخوابه چون معلوم نیست کی صدای فرمانده رو میشنوه میکنه.
BDSM 24/7
آخرین ضربه به پوست باسنم که خورد، سرم رو آوردم بالا زنجیر گردنبندم گیر کرده بود به پیرسینگ لبم و موهام توی آشفته ترین حالت ممکن بود.
فرو رفتم توی آغوش بزرگ آقا و دست هایی رو بوسیدم که دردم دادن.
BDSM 24/7
ی فیلم دیدیم که دختره رفت تیز بازی در بیاره برید.
خونه تنها شدم ویبراتورو روشن کردم و یکم دعا و ثنا کردم که ایشالله قبول باشه،بعد رفتم آثار جرم رو پاک کنم تبدیل ویبراتور رو پریز جا موند. داشتم سیب زمینی خورد میکردم که بزرگ آقا تو گوشم زمزمه کردن آثار جرم رو پاک نکردی.
BDSM 24/7
زندگی هلن کلر رو تو پادکست رخ گوش دادم و اشک ریختم.گوینده گفت اگه هلن امکانات نداشت امروز هیچ کس نمیشناختش، این که معلولین نیاز به امکان سازی دارن در جهانی که برای غیر معلولین ساخته شده، روشنه چون وقتی مولی رو تحویلم دادن گفتن این دختر فلج مغزیه، چون دو سالی تو تخت رها شده بود.
سریال زخم کاری رو دوست دارم.
دوباره شروع شد و دقیقا لحظه های حساسش رو من از گوشه چشم، زیر حجم انبوح موهای فرفریم در حال اسپنک شدن و درد کشیدن دیدم.
والله تمرکزم هم بالاست چیزی رو از دست ندادم.
BDSM 24/7
بزرگ آقا به دامیننتِ بِستی گفتن هر کدوم از دوستای زرشک با پاتنرش اومد خونه ما مهمونی بار بعدیش زن و شوهر شدن.
اون موقع همه خندیدیم اما گِس وات؟ بِستی عروس شد😍😍😍
پدرم بعد یک ماه زنگ زد و گفت بچه سالمه؟ گفتم نه نابیناست. گفت افرین خدا بهت برای کار خیرت پاداش میده.
بزرگ آقا صدام زدن کنار پنجره و گفتن آسمون رو نگاه کن پری کوچک غمگین من ....ماه منم و اون ستاره کوچیک تویی، همیشه کنارتم قدر نفهمیدن همه ی آدم هایی که قلبت رو شکستن کنارتم...
پرنسس خیلی کوچیکه برای روشن خاموش کردن چراغ لازمه دمپایی برداره، تازه باز موفق نمیشه.
کله جاج پشتش وامیسه با دست میزنه رو دمپایی که پرنسس فک کنه خودش انجامش داده بعد مدت ها براش دست میزنه و بار حرارت تشویقش میکنه که ذوق کنه.
صبح زود با چشم های پف آلود و موهای بهم ریخته دم در ایستادم تا بزرگ آقا رو قبل رفتن ببوسم. دم گوشم گفتن دیشب ازت راضی بودم. زرشک تو سگ خوب و حرف گوش کنی برام هستی.
BDSM 24/7
ی عکس رندوم از باسن سیاه و کبود شده ی یک خانوم ناشناس نشان بزرگ آقا دادم، که ببینین چه باحال شده.
بزرگوار آلبالو یخ رو در دهان مبارک انداختن و گفتن واقعا کبود میشن یا فتوشاپه؟
پ.ن: وقتی زرشک زعفران خودت با تریلی از روش رد بشی کبود نمیشه و زرشک زعفران ملت با ی پِخ سیاه
BDSM 24/7
زیاد اهل فحش دادن نیستم اما وقتی دادم خیال کردم دل شیر دارم.
وقتی داشتم ظرف میشستم فکر کردم کاش یک فحش کم حروف تر داده بودم، که هجی کردنش همزمان با هر ضربه اسپنک آسون تر میبود.
BDSM 24/7
رسیدم خونه به بزرگ آقا میگم ببینین چی خریدم.
قاشق چوبی😍
فرمودن خوبه اما باهاش بزنمت صدا داره بچه ها بیدار میشن.
البته که من تمام راه خونه دقیقا به همین فکر کردم اما اینو برای تغذیه نیدی( خمیر ترش) خریده بودم.
هشدک: نگاه خراب اس امی ها به اجسام
BDSM 24/7
فردا میان بازدید منزل برای فرزندخواندگی. دفعه قبلی، اخر بازدید پرسید خب خانم هنر خاصی دارین؟ منم هول شدم و چون هیچ هنری به نظرم نیومد گفتم قهوه درست میکنم ارت میزنم. خدا رحم کنه این بار هول نکنم بگم اوج هنر خانم پاپسیکل با ته مونده هندوانه س🥲
هشدک هنرمند متواضع
در وصف دائم الحشر بودنم، در کتب مختلف این طور ذکر شده است.
که نشستیم با بزرگ آقا همبرگرد بخوریم یکم سس رو دستشون ریخته بود.
دستشونو آوردن جلو صورتم من لیسش زدم.
انقدر سرخ و سفید نشدم؟ و خنده خنده نکردم؟ که نزدیک بود غش کنم.
اونجا بود که ندا اومد زرشک؟ یکم سس بود فقط، بپا نگوزی.
بزرگی گفت نمیشه بی دی اس ام سبک زندگی باشه. چون ما نباید زندگی رو بر اساس تمایلات جنسیمون پیش ببریم. آفرین استاد فقط سوال پیش میاد که چجوری ادم های همه ی کره خاکی بر اساس تمایل جنسی خانواده هم تشکیل میدن؟
وقتی کسی لایف استایل bdsm رو نمیپسنده من درک میکنم اما این همه خشم؟؟؟
بزرگ آقا رو قانع کردم برن حموم. احساس عجیبی بود وقتی توی آب نمک دریا و اسانس قهوه و روغن نارگیل میریختم.گوشیشون و آب یخم گذاشتم،خودشیرینی کردم و ایس امریکانو هم بردم.فقط بعدش در رو نیم لا گذاشتم هر وقت وسط ریلکسشن چشاشون باز میشد من با نیش باز زل زدم،صحنه جالبی نبود😈. BDSM 24/7
صدای در انگار از پارکینگ اومد، زود رفتم دم در ببینم بزرگ آقاس یا ن. یهو دوتا کله ی صاف و فرفری زیر دستم از در بیرون زد. کله جاج نگاه به صورتم میکنه میگه داری واقعا میخندی؟ خوشحالی بابا میاد؟ ای بابا عب نداره صدا الکی بود حالا میاد خونه غصه نخور...
مسخره شدن توسط بچه ی خود، آنلاک
دست های خیسم رو درحالی سمت دامنم بردم که یک لبخند گشاد رو لبم بود، سعی میکردم خیلی سوسکی از جلو بزرگ آقا رد بشم.
که یهو بلند گفتن زرشک؟ دستاتو با حوله خشک میکنی نه دامنت، مگه نه؟
از اولم قرار بود با حوله خشک کنم، بلاخره دزد نگرفته پادشاه است.
BDSM 24/7
حجم نفرت به افغان ها انقدر زیاد شده که تو حرفای جدی به این نتیجه رسیدیم باید بپذیریم که پرنسس ممکنه وقتی بزرگ شد هویتش رو انکار کنه.
چون قراره بخاطر ظاهرش هیت بگیره ...گِس وات من ارزو دارم اونجا باشیم و بگیم مهم نیست اهل کجایی مهم اون چیزیه که تو قلبت جاری شده...
مادرفرزندپذیر
+بابا میشه با زرشک حرف بزنی؟
-چرا اخه؟
+چون ناراحته لطفا برو حرف بزن
- خب با من حرف نمیزنه، از دستم دلخوره
+برو بشین پیشش اول ازش بپرس هوا چطوره؟
-اگه باهام حرف نزد چی؟
+نگران نباش برو حرف بزن. کم کم میخنده، باید مشکلو حل کنین.
هشدک کله جاج و مشاوره هایش
برنامه این بود که شب دخترا رو بخوابونیم و با کله جاج انیمه ببینیم.
یهو من و بزرگ آقا حالمون بد شد( مسمومیت خفیف).
نشستیم جلوش و براش توضیح دادیم که حالمون بده اگه ممکنه برنامه بیفته برای شب بعد، گفت درک میکنم اما بهتر بود شما بخوابید و من و انیمه و خوراکی ها تنها شیم.
اولاد🥲😂
خیلی خشن جدی به بزرگ آقا گفتم که مورد بلاک واقع شدید و باید رد خودتون رو از زندگی من گم کنید.
چند دقیقه بعد دیدم نه تنها بزرگ آقا زیر پتوی من هستن بلکه داشتم میگفتم لطفا از پیشم نرید من اونقدرا مریض نیستم که شیر داغ بخوام.
هشدک مادر مریضِ بلاک کن🤭
میدونم اکثرتون برت ستیزید،ولی برت ها خیلی خط فکری ساده ایی دارن به دین صورت که چه کنم اوج اوج خشمش رو ببینم؟این تو ذهن اکثریت میاره پس مطیع نیستی، ولی هر انسان زبان متفاوت داره برای مهرورزی و زبان برت ها این مدلیه
تا فکت پرانی دیگر درود و دو صد بدرود.
پ.ن: واکنش مولی به غذا دهنده
اینستا چیزی سفارش دادم برام بسازن خانوم هنرمند بهم گفت حتما برای مغازه نانوایی تون میخوایدش...
تی تاب تو دست خر اگه آدم بود، من بودم.
پ.ن: انقدر نان تست پختم و خراب شد گفتم این لحظه ی زیبا رو تنهایی کیف نکنم.
پ.ن: نان تست بدون شیر و تخم مرغ و روغن😍
بزرگ آقا خیال میکردن از من قراره زمان یک خانوم متشخص بسازه ولی....
من تکثیر شدم، ب چ شکل؟
گاهی وقت استقبال گروهی از بزرگ آقا، وقتی از سر کار میان خونه، یهو انقدر جیغ میزنیم و ذوق میکنیم.
خونه فاز ساعت تحویل میگیره همه میفتیم به روبوسی، بزرگ آقا میشن مثل کیانوش وسط میدون برره😂
برنج و کباب داغ رو دولپی میخوردم.
پرنسس شاهانه روی پاهای بزرگ آقا نشسته بود و منتظر بودن غذا سرد بشه.
بزرگ آقا داشتن میگفتن دخترم تعجب کردی چرا زرشک دست منو بوسید؟من و زرشک هر وقت یکی مون غذایی بپزه که اون یکی خیلی دوسش داره دستشو میبوسه.
بزرگ شدی غذای خوب پختی منم دستتو میبوسم.
با این که اصلا نباید توضیح بدم اما میدم.
من یک مادر آزارگرم که از ترس شوهرش دو ساله مادرش رو ندیده و روابط جنسی آزاد جلو بچه هامم دارم. گو فاک یورسلف
پ.ن:همیشه دوست داشتم اینو ی جا بگم🤭.
پ.ن: ساقی موتوری ها تو پارک فعال شدن دیگه؟ جنستون خوب ناخالصی کم نداره ها😂🙄
BDSM 24/7
پستچی کادو بزرگ آقا رو آورد و بزرگ آقا در حالی که فکر میکردن من برای هزارمین بار ماگ سفارش دادم، کادو رو گشاییدن.
اگه ابری تو چشم هامون خونه کرده بود وقت رو برای بارندگی به جا دید و بارید و بارید.
کله جاج با گیجی به کادو نگاه میکرد و مدام میپرسید چرا گریه میکنین؟
دیت سمی ...دیدین مد شده؟ گذاشتم تبش بخوابه بعد شاهکار رو رو کنم. من قلیون به دست زدم تو پهلو اکسم( وانیلا) بلکه عصبی بشه دادی بزنه، خشمی بروز بده کتک که هیچ ی داد بزنه حداقل..در این حد تو کف دامینتت بودما...قشنگ تو کف. مدت ها بعد گفت اون روز دنده م شکست نگفتم یک وقت ناراحتت نکنم.
زندگی سلطه گر این مدلیه که ی شب عادی نشسته رو مبل گوشیش رو چک کنه.
یکی از پاهاش هم روی زمین آویزونه، یهو یک گلوله ی بزرگ پتویی پاهاشو توی خودش میبلعه و سلطه گر قصه ی ما دیگه پاشو حس نمیکنه.
BDSM 24/7
زرشک این پنجمین چیز خوشمزه اییه که داری میپزی....نه نه اصلا نمیگم که بده خیلی هم خوشمزه ان همه شون، اما این حجم زیاد از چیزای خوشمزه یعنی تو داری اضطراب هات رو میذاری تو فر در میاری.
بیا اینجا یکم با من حرف بزن حتی اگه همه ش رو یک میلیار بارگفتی باز دوباره بگو.
اسکار عجیب ترین تماس تلفنی هم میرسه به اون تماس من و همکارِ رفیقم که بعد سلام علیک یک آموزش کامل و جامع داشتیم راجع به انواع سکس توی ها، تفاوت ها و اولویت خریدشون.
دیگه بهم گفت فلان چیزو خودتم داری!!؟ گفتم نه تنها خودم دارم بلکه بعد بلوغ دخترم یکی هم براش کادو میخرم.
بوی برنج و فسنجان با آرامش سکوت و تاریکی شب تو رقابت سنگین بودن. من پورن میدیم، دختری که با کتاب اسپنک میشد.
در اتاق بچه ها باز شد و بت سیمین فام جلوم ظاهر شدن، من با خجالت دستم و از شلوارم بیرون کشیدم.
یکم بعد فاصله بین هر ضربه ترکه ها حس حبس کردن نفس زیر آب داشتم.
BDSM 24/7
+چرا این همه راه رفتین برام نون خریدین؟
-تا مزه ش کنی و متوجه بشی، جدای آرد باکیفیت و فر صنعتی که باعث میشه این نون و ظاهرش از مال تو یکم بهتر باشه. اما نونی که تو میپزی با امکانات محدود، کم از مزه ی این نون نداره.
پ.ن: بله ما از وردنه هامون فقط برای تنبیه استفاده نمیکنیم.
از دستشویی برگشتم دیدم که بزرگ آقا عریان خوابیدن و از شدت تحریک شدن نفس عمیق میکشیدم و یکمی لرز بدنی و فلان.بزرگ آقا گفتن چی شده زرشک پی پی دردناکی کردی؟
مظلومانه هیچی نگفتم و خوابیدم.
اینو نوشتم که بگم دروغه اگه بگیم تعلیمات سمیِ زن نیاز جنسی نداره بعدا اثر نمیذاره، بفرما داشت.
داشتم حرف میزدم یهو بزرگ آقا گفتن من فلان چیز که قبلا تعریف کرده بودی رو نفهمیدم. دماغم رو بالا گرفتم و سیس قهر اومدم. گفتن ببین زرشک من اکثر حرف هاتو نمیفهمم چون خیلی چپ و چوله حرف میزنی. این از من بعد این همه سال، اونا که فالوت کردن رو کلا نمیفهمم چرا؟
هشدک پشمام پشماممممم😁
دیشب چینی قلبم از خودپسندی این مرد شکست. بعد رفتم خودمو تو زیر تخت جا دادم و همون جا خوابیدم. حس میکردم تنگی جا و سقف نزدیکش مثل ی آغوش محکم باشه.کی میدونه شاید زرشک تو بچگی هاش هم کم از غصه، زیر تخت و داخل کمد ها پناه نبرده و با اشک همونجا نخوابیده باشه.
عادت دارم که سرم رو بذارم روی قلب بزرگ آقا و صدای گروپ گروپ از لابلای استخوان و گوشت رو بشنوم. حتما هم بعدش بگم وای قلبتان میزنه. انتظار دارم که بگن برای تو میتپه شاخ نباتم، ولی میگن اگه نزنه میمیرم دخترکِ خنگ...
بله زندگی هیچشم رمانتیک نیست🫤
عکس صورت دختری استار شده که کتک خورده.
یادمه از داییم توی ی دعوا مشت های محکمی خوردم و صورتم یک پارچه سیاه شد.
رفتم کلاس ویلن با عینک دودی،استادم گفت بردار چی شده؟منم تعریف کردم.
گفت هرجا خیابون یا جایی دیدی زنی کتک میخوره بدون حتما رفتاری داشته که حقش بوده.
رد فلگ اگه آدم بود.
کله جاج دم گوش بزرگ آقا پچ زد که فکر میکنه من پریود شدم.
من به بزرگ آقا نق زدم ک پسر من میفهمه هر ماه شما نمیفهمید.
بله اول صبح در آشپزخانه اسپنک شدم🙈(دیوار داره و وسیله ی اسپنک صدا ندار بود)
BDSM 24/7
پ.ن: به بزرگ آقا میگم ببینین نقاشی کردم. فرمودن که درخته؟نه قراره گندم باشه🥲
بزرگ آقا سالاد میوه با دارچین درست میکردن،برای جلوگیری از هر نزاع خانگی میوه ی هر کس رو جلوش گذاشتن.
همه چیز داشت خوب پیش میرفت که پرنسس با چشم های درشت انیمه طورش زل زد به بزرگ آقا و دوتا برش هلو گرفت.پشتش هم کله جاج،داشتم صدای ترک خوردن قلبم رو میشنیدم که بشقابم پر شد
BDSM 24/7
امروز مستندی دیدم از دخترانی که همدست مادرانشان بودند در قتل پدر، یادم افتاد سال ها پیش کسی گفت شما سه تا دختر با مادرتان یکی از یکی بی عرضه ترین که نمیکشیدش.
فکر کن من حالا زنی میبودم با سابقه زندان و همدستی در قتل؟یا زیرخاک؟
همین دیگه مراقب نصیحت هاتون باشید.
بد سرپرست تنها تره
من تو این ژانر برنده میشم.
آخرین وداع غروب پاییزی اکسم منو رسوند خونه قبل اینکه پیاده بشم، گفت من به شوهر آینده ت حسادت میکنم.
منم خر ذوق گفتم الان میگه چقدر خانوم و با شخصیتم و فلان.
با عشوه خرکی گفتم چرا؟
گفت سکس خوبی داری. حیف که داریم کات میکنیم.
یکبار با ذوق از اکسم پرسیدم چرا با من دوست شدی؟
مکث طولانی کرد و داشت فکر میکرد،منم توی دلم با ذوق داشتم جواب های احتمالی رو بررسی میکردم،لابد به خاطر زیباییمه یا بی بی فیس بودنم،نه نه حتما به خاطر خوش تیپی و لوندی منه!
برق چشم های بزرگ آقا وقتی از سر کار رسیدن و دیدن ملوک دم در ایستاده( البته من از پشت نگه ش داشته بودم، خودمم پشت در قایم شده بودم🙈 چون نمیتونه بدون کمک ایست کنه😁) ›››››
زرشک؟
*جانم آقا؟ *
هیچ میدونستی یک نفر وقتی تو فقط ده سالت بود. میدونست یک روز قراره تیکه تن من بشی؟ انگار تو زمان سفر کرد و روی یکی از صندلی های زیر تلوزیون خونه ما ساکت نشست و همه چیز رو نوشت؟ بعد از روی اون نوشته ها فیلم ساخت؟ اسمش رو گذاشت کاغذ بی خط....بشین برات بذارم.
برای مادرهای زیستی شنیدن این جمله قشنگه ولی برای من (اوایل اومدن کله جاج که نسبت به مرد ها وحشت زده بود، از تراپیست شنیدم تنها موندنش برای نیم ساعت با پدرش توی اتاق یک پیشرفت بزرگ و مهمه)معجزه ست.
"زرشک روز هایی که بابا خونه س قشنگ ترین روز های هفته ست"
هشدک والدین فرزندپذیر
پرنسس دختر شادی نیست، اما داره کم کم راه های شاد بودن و پیدا میکنه. چون نمیتونه درست حرف بزنه آپشن آواز براش قفله.
سرم رو سینه بزرگ آقا بود داشتم ی آوازی میخوندم که دیدم صدای آواز کسی میاد. برگشتم دیدم پرنسس داره با من همراهی میکنه.
پ.ن:بِستی جان، بلاخره نان شکلاتی آنلاک شد بیا..
کله جاج ۶ ساله س،مونده تا با اینترنت آشنا بشه و از کتف من عکس بگیره بعد گوگل ایمیج کنه و کامل بفهمه این علامت رو بدن مادرش معنی و مفهموم چی داره...
دونستن این موضوع هیچ حس بد به من نمیده چون از بچگی باید بپذیره همه مون مثل هم قرار نیست باشیم. مهم احترام به تفاوت هاست.
BDSM 24/7
دزد دیشب اومد خونه مون و در و شکسته بود بره پشت بوم، هدفش خونه بغلی بود که پولدار و فلانه.
در حد انتخاب دزدم نیستیم😂
منم مثل ی مادر واقعی اول دیدم ایرفرایرم سرجاش باشه بعد چک کردم شنگول و منگول و حبه انگول سرجاشون باشن.
چی باعث میشه کسی سفر کنه و بجای لذت بردن از طبیعت و غیره اینجور سمی فکر کنه.
چی باعث میشه آدمیزاد فکر کنه مرغ همساده غازه ...
من شوهرم دارم و شوهرم مستر هست. چون عاشق هم شدیم، همین قدر ساده. امیدوارم شما هیچ وقت با وانیل ها ازدواج نکنید و دایرکت های سم نفرستید.
دراز کشیده بودم از یوتوب ی فیلم باز کردم،بزرگ آقا رو صدا زدم که بیخیال فسنجون بشن و باهم ببینیم.بچه ها هر کدوم تو زمین منطقه ارضی خودشون بازی میکردن.تمام مدت فیلم وزنشون رو تن من بود و آروم موهامو میبوسیدن،نفسم سخت درمیومد.آرزو میکردم کاش اون خانوم غذا های بیشتری میپخت.
BDSM 24/7
ما ساب ها چیزی رو تو رابطه نشون میدیم چند پله اون ور تر از حالت عادی عریانی روح و جسم و ...
درماندگی و تسلیم وقتی بدن درد میگیره، دیدین انسان در حال درد کشیدن چقدر بی پناه و عاجز میشه؟
مراقب از کسی که روح و جسمش رو تا اینجا عریان کرده کار هر کسی نیست.
BDSM 24/7
حقیقتش من هیچ مرزی برای برت بازی درست و غلط بلد نیستم و این غمگینم میکنه.
مثل یک مادر اصیل ایرانی تلاش هام برای تولید بستنی خانگی جواب داد، حالا با شیر و شکر بستنی خامه ایی تحویل میدم.
بله با بزرگ آقا هم قهرم غذا نبردن کار درستی نیست. پس تلفن هاشونم چکشی جواب دادم.
BDSM 24/7
ملوک رو که از شیرخوارگاه گرفتیم. مدد کار پرسید قراره خارج برید؟گفتم اگه خارج بطلبه مارو بله، رو کرد به همکارش و با پوزخند مولی رو نشون داد که باید تو زندگیمون تجدید نظر کنیم. ترجمه :وقتی این بچه بره خارج، خارج کجا بره.
شانس به فرزندخواندگی رفتن کودک معلول باعث این مدل رفتار میشه
دوتا فنجون قهوه جلومون بود. کاملا عریان بودم و موهام بی افسار دورم رها شده بودن، داشتم با خنده و ادا اطوار برای بزرگ آقا شعر میخوندم. بزرگ آقا گفتن زرشک اشتباه خوندی گفتی دوش اما گوش بود. بعد از بالا تا پایین نگاهم کردن و ادامه دادن که البته تو هرچی بخونی درسته اصلا شاعر غلط کرد.
غرغر کنان پا کوبیدم رفتم تو اتاق در رو بستم. یکم بعد دیدم نمیشه بدون بزرگ آقا بخوابم برگشتم.همینجور که ولو در آغوش یار بودم خاطر نشان کردم که نمیخواستم بیام.بزرگ آقا گفتن انقدر میدونستم که میای بیرون تا ده شمردم به عدد ده نرسیده بودم که اومدی.بچه ها من لو رفتم بدون من ادامه بدین.
”زرشک آب و میوه رو که میاری اون وردنه رو هم بیار باید حرف بزنیم“>>>
اگه دوتا انگشتم رو ظرف عسل کنم و دربیارم از هم دورشون کنم عسل بین انگشتام کش میاد. من دقیقا ظرف عسلم....
البته اخر کار از ظرف عسل تبدیل شدم به خمیر خوووب ورز داده شده.
پ.ن: همونم که گنگ مینویسه
BDSM 24/7
@chissttaa
اخ واقعا من رو برگردوند به روزای تلخ کودکیم و از عمق قلبم دلم برای مامانم سوخت.
مجبور شد بمونه تا این اتفاق براش نیفته پس هر چیزی رو تحمل کرد، هر چیزی رو...
خیلی شهوتناک لب های بزرگ آقا رو میبوسیدم بهم گفتن نکن زشته چوبم سفت میشه. گفتم جون، چوب خود را برای چوب لیسی به ما بسپارید و دیگر نگران نباشید. جدای اینکه کلی خندیدیم به بزرگ آقا قول دادم کسی از لحظه های سکسی ما و مسخره بازی هامون خبر نشه، با هرکی اشناشیم همه چیز مون رو بدونه.
تراپیست گفت کودک آسیب تا سال ها نباید شب تنها بمونه، تو خواب مرز واقعیت رو گم میکنه و فکر میکنه که برگشته مرکز و تا مغز بیدار بشه و بفهمه خواب بوده داغون میشه. من و بزرگ آقا طبق یک قانون ناگفته هر کدوم یک سمت از اتاق دور از هم میخوابیم که سرشون به هر سمت بچرخه کسی باشه.
اسکار بازیگر زن موفق سال هم میرسه به ملوک که هر وقت سطح بغل خونش پایین میاد،جوری نفس نفس های با صدای بلند میزنه که قشنگ فکر میکنی راه نفس هاش بسته شده و داره خفه میشه.همزمان هم تند تند دستاش رو تکون میده و قشنگ تو نقش بچه ی در حال خفه شدن غرق میشه.وقتی کسی بغلش کنه هار هار میخنده
سرم که رو شونه های بزرگ آقا بود، اشک هام پیرهنشون رو خیس میکرد.
تو جواب سوالشون که پرسیدن زرشک؟ برای اینکه عسل ریخت زمین، اینجوری گریه میکنی؟
به تایید کله تکون دادم.
هشدک این روز ها زرشکی عجیب در من جوانه میزند.
امروز شناسنامه پرنسس رو گرفتیم. قراره مثل کله جاج، براش به این مناسبت کیک بگیریم و جشن شناسنامه راه بندازیم. من ولی مدام یاد کله جاج کوچیک و ذوقمند میفتم که اول صبح از اولین مسافر مترو پرسید که اونم میره شناسنامه ش رو بگیره؟
هشدک فرزندخواندگی
همزمان بخاطر ماگ جدید خوشحال بودم و سر خراب شدن نان م غمگین، بزرگ آقا قهوه آماده کردن و داشتیم مینوشیدیم که یهو بی هوا محبتم قُلمبه شد و دستشونو بوسیدم.
سرمو که بالا نکردم؟ دیدم دوتا چشم درشتِ پرتغالی زل زده به من، هیچی دیگه بزرگ آقام تندی دست منو بوسیدن که تابلو نشه.
BDSM 24/7
چشم هام سایز پرتغاله اگه گریه شدید کنم صبح فردا میشه پرتغال در مرز انفجار، سالهاس یادم نمیادم صبحی خودمو اینجور دیده باشم. چون خانواده ها بلاکن و بزرگ آقا مرد خوبیه و من پین اِسلات هستم.
دیشب دردناک ترین تنبیه غیرفیزیکی جهان و تجربه کردم و بعد قرن ها چشمام قدر بالش شدن.
BDSM 24/7
لقمه به دهن بچه میذاشتم، متوجه شدم بزرگ میشه بدون این که والدینم ببینن.یادم افتاد تو بچگی آرزو کرده بودم که اگه بچه داشتم رشدش رو نبینن چون آزارگرن و بچه من نباید آزار ببینه. با همه پذیرشم باز غمگین شدم،پس خودمو بغل گرفتم و به خودم رسیدگی کردم که حتی این غم بعد از پذیرش هم عادیه.
زنی تو فیلم به شوهرش گفت من بعد از تجاوز برات اون من قبل نیستم درک میکنم اگه ترکم کنی.
عروسی ته تغاری من کنار بزرگ آقا،خواهرم و آزارگر به دوربین لبخند زدم،رقصیدم و خندیدم.
آزارگر گفت این راز ماست و باید پنهان بشه. اون بفهمه تنهات میذاره.
سکوت کرده بودم و تکرارش میکرد چی؟
#MeToo
بزرگ آقا دیشب در حالی که با کسلی تمام کل آشپزخونه رو گشتن و خوراکی مناسب پیدا نکردن، توی فریزر به یک بسته بزرگ شکلات تلخ رسیدن.
با یک نگاه از بالا به پایین به من: زرشک؟ ما شکلات داریم نون شکلاتی نپختی؟
و شکلات نگون بخت پرت شد تو فریزر.
پ.ن: نان شکلاتی در حال پخت است.
BDSM 24/7
من اونجایی نشون دادم که سیاست زنانه ندارم که وقتی بزرگ آقا توی یک لحظه عاشقانه زیر نور شمع و قهوه به دست منو زیر باران سیلی های بی امان گذاشتن انقدر ذوق کردم که رفتم از تو جاساز مادرانه م، یک شکلات گنده آوردم کنار قهوه بزرگ آقا گذاشتم.
خا زن بشین سرجات نیم ساعت بگذره.
BDSM 24/7
تست کره ای برای بزرگ آقا درست کردم و بغضمو قورت دادم.
گفتن من که میرم سفر در خونه رو به روی غریبه ها باز نکنین شنگول، منگول، حبه انگور و توت خراسون ...
بعد با خودکار قرمز روی دست هامون نقاشی ماه بزرگی که یک ستاره کوچیک تو آغوشش داشت رو کشیدن.
در که بسته شد تو بغل هم گریه کردیم.
زرشک من کاملا درکت میکنم، مامان تمام وقت سه تا بچه بودن خیلی سخته و باعث میشه آستانه تحملت پایین بیاد.
نگران نباش ما دوتا باهم حلش میکنیم فقط باید یکم بیشتر روی رابطه مون وقت و انرژی بذاریم.
قربان صدقه رفتن تو اعصابتونه؟امروز انقدر روز گندی داشتم که نه تنها عنی بود بلکه فیزیکی هم به عن بچه آغشته شدم.غذا هام همه خراب و بد مزه شدن جوری که اصلا قابل خوردن نبودن،دلم به شدت تنگ مامانمه و به عنوان حسن ختام هم به بزرگ آقا گفتم با بچه ها از جلو چشمم دور بشن.
هشدک زندگی سگی
فیلم راهبه قسمت دوم رو دیدیم. تمام مدت داشتم نق میزدم که ما قسمت اولشو تو سینما خارجستان دیدیم و فلان..
بعد که خووووب نق نق هام تموم شد ی دور قشرق راست کردم که گشنمه و تا غذا بیاد ی شیشه زیتون شور خوردم.
بعدم کلید کردم به گوجه هایی که پسره کاشته بود و اینکه باغچه میخوام.
هشدگ pms
شنیدن بعضی چیز ها از دهن دامیننت مثل اورگاسم مغزی، روحی، جسمی و فلان فلان میمونه مال من این یکی بود.
«زرشک هر بار میخوام تو ذهنم جندگی تو رو سطح بندی کنم، یک پرده جدید برام رو میکنی»
BDSM 24/7