Sun
@RyanMZ82
Followers
997
Following
482
Media
228
Statuses
3,604
Explore trending content on Musk Viewer
Israel
• 4518146 Tweets
Iran
• 3105209 Tweets
ايران
• 1173898 Tweets
Presidenta
• 469251 Tweets
Middle East
• 397775 Tweets
Halloween
• 333796 Tweets
イスラエル
• 137820 Tweets
Wizkid
• 109166 Tweets
John Amos
• 105584 Tweets
Adams
• 95035 Tweets
Davido
• 93316 Tweets
60 Minutes
• 80951 Tweets
Margaret
• 59132 Tweets
Tampon Tim
• 52939 Tweets
#WWENXT
• 50512 Tweets
Moderators
• 48966 Tweets
Raiders
• 46246 Tweets
#VPDebate2024
• 42998 Tweets
からくりサーカス
• 40039 Tweets
ケンタッキー
• 33339 Tweets
Orioles
• 27662 Tweets
Frogido
• 27281 Tweets
Brewers
• 25500 Tweets
Nora
• 17621 Tweets
Giulia
• 14930 Tweets
Roxanne
• 14920 Tweets
FURIA Y LUCHI EN VIVO
• 14703 Tweets
Aces
• 14479 Tweets
#GandhiJayanti
• 14020 Tweets
महात्मा गांधी
• 12875 Tweets
Go JD
• 12686 Tweets
#マックのコーヒー記念カキコ
• 11242 Tweets
Gago
• 10097 Tweets
第三次世界大戦
• 10066 Tweets
مهاجرت که میکنیم دنبال یه زندگی آروم هستیم ولی جا که میفتیم همه فکرمون میشه حساب بانکی پر، خرید خونه، ماشین لوکس ، عنوان شغلی و از همون آرامشی که دنبالش بودیم غافل میشیم. سه سال پیش بهم گفتن سرطان پانکراس داری و ریسک عمل خیلی زیاده. چون باید قسمتهایی از پانکراس و معده و روده رو/۱
157
245
5K
سعی کنین از امروزتون نهایت استفاده رو ببرید هیچ ضمانتی به فردا نیست. یه روز بد حال میشین، بیمارستان و آزمایش و یهو میگن فلان بیماری رو دارید. برین دنبال آرامش و آرزوهاتون که بعدا افسوسشون رو نخورید.
48
36
3K
برداریم و دوباره همه رو بهم کانکت کنیم. پشت در آسانسور که میرفت به اتاق عمل به چی فکر میکردم؟ پول؟ خونه؟ عنوان شغلی؟ نه فقط اینکه چرا دنبال آرزوهای کوچیکی که داشتم و میتونستم بهشون برسم نرفتم و بجاش سگ دو الکی زدم. به آرامشی که تو یه مسابقه بی هدف ازش غافل شدم. به زمانی که /۲
1
7
2K
وقت بیشتری گذاشتم برای همسر و پسرم. با چیزهای کوچیک شاد بودم و سعی کردم از لحظاتم استفاده کنم. شاید باورتون نشه ولی همین قهوه ای که صبح به صبح میخورین و به طعمش فکر نمیکنین یه روز میشه براتون آرزو که طعمش رو دوباره بچشید/۴
1
6
2K
به زمانی که میتونستم برای پسرم و‌همسرم بگذارم جاش حرص کار و هزار چیز بی ارزش رو زده بودم. الان که منتظر جواب پاتولوژی هستم علارغم اینکه این مدت بخاطر اذیت‌های تیم لیدر ایرانیم آرامش زندگیم بهم خورده بود، به این سه سال که نگاه میکنم میبینم چقدر مفیدتر زندگی کردم /۳
4
4
2K
بیشتر از دو ماه گذشت! کسی که همش دلش خانواده پر جمعیت میخواست مجبور شد یه گوشه این دنیا تک و تنها زندگی کنه با بیماری، احتمال درگیری با کنسر و هزار مشکل دیگه… یه ماهه برگشتم تو مسیر … سرطان یادم داد، برای خودت وقت بگذار، عزاداری کن و دوباره حرکت کن… قویتر از قبل
72
7
2K
جراح رو دیدم و گفت که تومور ۲.۵ سانت بوده و ۲۵ تا غدد لنفاوی هم دراورده که چهارتاش توش سلولهای کنسر مشغول ساخت تومور بودن ولی بقیه چیزها خوبه و چون به جای دیگه نزده شیمی درمانی نمیخواد ولی هر سه ماه تست باید بدم و تحت نظر باشم 🙌🏻
55
3
1K
۲۰ سال از اولین قرار من و همسر گذشت. بیست سالمون بود هم رو دیدیم و باورم نمیشه امروز شد ۲۰ سال. چه سختیهایی که نکشیدیم کنار هم و امیدوارم از این جا به بعد بیشتر دلخوشی باشه 🤞🏻
49
3
1K
صبح بخیر استرالیا… (بعد از یه غیبت طولانی)
فکرشم نمیکردم دهه چهل قراره انقدر هیجان انگیز باشه 😎
36
1
939
تجربه پخت سوسیس به روش سالم زیاد خوشگل از آب درنیومد مخصوصا اون پنیرش که پاشید بیرون 😅 (نتیجه: غذای غیر سالم رو به روش سالم درست نکنید😂🤦🏻)
112
5
869
بچه ها من دیشب توییت زدم و افتادم از ضعف 🤦🏻، عمل گویا سه چهار ساعت طول کشیده و چون تومور به رگی چسبیده بوده که برای پانکراس حیاتی بوده ، چاره ای جز از دست دادن پانکراس و دیابتی شدن نداشتم. مهم هم نیست میسازم باهاش 😎
52
0
558
دکتر بهم گفت اگه سلولهای کنسر جوری پخش شده باشن که پانکراس رو نشه نگه داشت ریسک نمیکنم و کل پانکراس رو برمیدارم. طبیعتا دلم نمیخواد اینجور شه ولی از این فرصت یک روزه استفاده کردم رفتم پیراشکی زدم به بدن 😂
36
2
474
الان از بیمارستان زنگ زدن و همه چی حاضره و عمل انجام میشه ایشالا اگه مورد اورژانسی دیگه پیش نیاد 😅، کم کم آماده میشم برم. ممنون از همه محببتتون این مدت و امیدوارم سه چهار روز دیگه بتونم بیام و بخونمتون. بوس به همتون ❤️
32
1
282
اگر زنده ماندم و روزی با هم در یک خانه چای خوردیم، برایت تعریف میکنم این روزها چقدر سخت، چقدر دیر و چقدر دور گذشت…
2
2
287
این دو تا بچه این چند روز که بارون بود کنار هم کلی وقت گذروندن و بازی کردن و این هوا هم خلق و خوشون رو تند نکرد بهم. دیشب پسر رفت خونشون و دختر اعتصاب غذا کرده! خبر رسیده از اونور که پسر هم اعتصاب غذا کرده !!!
15
2
169
تمام لوله ها جدا شد، این آخریه اذیت کرد و هنوز تنم داره میلرزه ولی خب خیلی خیلی نزدیکم به مرخص شدن، امیدوارم این ویکند رضایت بدن مرخص شم
14
0
171
آخرین بار دو تایی اینجا بودیم، همین اتاق… دردی که میکشم هر بار برای تست بهم یادآوری میکنه هیچ اعتباری به فردا نیست، هیچی. سال جدید با هم مهربونتر باشین، گذشت داشته باشید و با هم حرف بزنید، مشاوره رفتن به تنهایی کمک نمیکنه، حداقل مشاور خانوادگی برین اگه نمیتونید با هم حرف بزنید
13
0
161
دخترک قراره چند روزی با دوست پسرش باشه و کل راه تا خونه رو هم اینجوری بغلش کرده بود
14
1
153
یادتونه عکسشون رو گذاشته بودم وقتی بیمارستان بودم و گفتم دلم تنگه، اومدن چسبیدن بهم تا دراز کشیدم ریلکس کنم. گور بابای کنسر و دیابت و هر چی. همینکه هستم کافیه بقیش حل میشه
10
0
143
متوجه سرطان که شدم تا مدتها لبخند نزدم تا اینکه توی کتابی خوندم اگه نمیتونید، جلوی آینه بایستید و به زور هم که شده لبخند بزنید! و انجام دادم! الان هم با این مشکلات و تنهایی، جوری راه میرم که زمین زیر پام بلرزه و تاثیرش رو میبینم! قوی که باشی دنیا به کامت تغییر میکنه 🙌🏻
5
3
133
دیشب با یه دوست توییتری صحبت میکردم و گفتم چقدر تجربه متفاوتی داشتم نسبت به دفعه پیش. اینکه دوستانم تا فهمیدن درگیر سرطان هستم ارتباطشون رو قطع کردن و رفتن تا روزی که کامل درمان شده بودم. اون مدت چند تا دوست که باشگاه میدیدمشون ایرانی و غیر ایرانی جویای حالم بودن! /۱
7
1
124
امروز برای تولد پسرک رفتیم ساحل مورد علاقش. آخرین بار که اینجا بودم وقتی بود که تازه متوجه برگشت کنسر شده بودم و خیلی غمگین بودم و فکر میکردم شاید آخرین باره مه اینجام ! روزهای سخت میان و میگذرن ، مهم اینه که یاد بگیریم چطور دووم بیاریم و نشکنیم. برای همه آرزوی سلامتی دارم ❤️
10
1
128
افرادی که با سرطان میجنگن، کم کم یاد میگیرن که عاشق دردهایی بشن که توی این مبارزه باید تحمل کنن، چون هر درد یه مرحله به پیروزی نزدیکشون میکنه. قوی نبودن و گریه کردن نشونه ضعف نیست چون مسیر سخته، فقط و فقط امید رو نباید از دست داد.
عکس رو ۵:۳۰ صبح گرفتم وقتی از درد خوابم نمیبرد
8
0
124
وقتی از اینجا به بیرون نگاه میکنم میبینم دنیا داره راه خودش رو میره روز و شب میگذره و اسیر بودن من هیچ خللی و مشکلی برای هیچ کس و هیچ چیزی جز خانوادم ایجاد نکرده، چی میشه که فکر میکنیم دنیا دور ما میچرخه؟ چی میشه که یادمون میره مهم‌ترین ها توی زندگیمون کیا هستن و اجازه میدیم /۱
5
1
123
شش ماه مونده که یه زندگی بیست ساله تموم شه.سعی میکنم پسرمون رو به این شکل بزرگ کنیم و البته هنوز دارم تلاش میکنم صحبت کنیم قبل از اینکه تموم شه رسما. سرطان؟! فعلا تزریق های دردناک تا ببینیم سه ماه دیگه میرم زیر تیغ یا نه. درد؟ بعد کار در خونه ای رو باز کنی که سکوته و تاریک!
14
0
125
میدونید به چی نگاه میکنه ؟ به صاحبش که تو هوای بارونی رفته موج سواری. تمام مدت خیره شده بود به دریا و صاحبش
3
0
115
مهاجرت هم داستان جالبیه، از اون comfort zone میای بیرون و سختیها شروع میشه. برای من، فوت ناگهانی پدرم، مشکلات شدید مالی، دو بار درگیری سرطان و حالا هم شروع داستان جدایی. مقاوم شدم نسبت به قبل مهاجرت، شوک شدم بابت جدایی، گریه کردم ولی راهم رو پیدا کردم … آروم و پیوسته در حرکتم
5
0
116
هنوز که هنوزه باور دارم یکی از درست ترین کارهای زندگیم خوردن اون پیراشکیها یه روز قبل عمل بود 🤪
8
0
111
دخترک رو دارم از صبح میچلونمش که از امروز عصر دیگه اجازه ندارم و موی پت نباید به تنم و لباسام باشه. هیچی سخت تر از خداحافظی نیستش حتی جراحی و داستان‌های بعدش
17
1
113
نتیجه نهایی بعد از سی تی اسکن امروز
- لازم نیست کل پانکراس رو برداریم ✌🏻
- عملت ولی یکم سختتره و ۱۴ شب احتمالا بیمارستانی 🤦🏻♂️😩😅
25
0
108
هر غروبی، یه طلوع به همراهش هست… چهار ماه آخر سال جنگیدم که حفظ کنم، بسازم ولی نشد. بیست سال زندگی، بیست سال عشق و خاطره امسال غروب کرد ولی طلوع زندگی بهتر و زیباتری در انتظاره، هر چقدر سخت مهم نیست. از نو شروع میکنم و مثل دو باری که سرطان رو شکست دادم، از این هم عبور میکنم 🤞🏻
4
0
115
یه روز دیگه…
روز اول کار برای بعضی، روز آخر کار برای بعضی …
روز اول زندگی برای بعضی و آخرین روز زندگی برای بعضی دیگه …
یه سری امروز خوشحالن که از بیماری سخت رها شدن و بعضی شوک از خبر بیماری سختی که درگیرش شدن …
زندگی پر از بالا پایینه، حداقل برای هم سخت و دردناکش نکنیم
6
1
111
امروز که از آزمایشگاه برگشتم همچین اومد خودش رو جا کرد تو بغلم و هی جایی که خون گرفتن رو‌بو می‌کرد و دستم رو لیس میزد. یکی از افسوس‌هام اینه که چرا یه فرشته ای مثل این دخترک رو انقدر دیر وارد زندگیم کردم
4
1
109
آسمون به این زیبایی ولی وقتی دلت گرفته هیچی به چشم نمیاد هیچی… امروز یه بغضی توی سینم داره خفم میکنه. نمیدونم شاید بهتره فعلا همه چی رو رها کنم و‌برگردم یه مدت
16
1
110
بجای پلو ماهی شب عید، پیتزا زدیم
بجای عکس گرفتن کنار هفت سین، توی ماشین عکس گرفتیم
ولی مثل همیشه خوش گذروندیم و خندیدیم.
همینکه تو رو دارم کافیه، همینکه روزی یه ساعت هم رو میبینیم برام یه دنیاست…
سال نو همه مبارک…
4
0
109
امروز چند تا خبر خوب خوندم اینجا از بچه هایی که درگیر مریضی بودن و واقعا خوشحال شدم براشون … یه خبر خوبم خودم گرفتم که بالاخره انجمن دیابت استرالیا قبول کرد سنسور رو بهم بده 🥳… این دو هفته هم باید چند تا آزمایش خون و سی تی بدم و راحت شم تا یک ماه از دکتر بازی 😎
15
0
104
پر از انگیزه هستم که این مشکل دیابت نوع یک رو از مشکل تبدیل کنم به یه فرصت برای زندگی سالمتر و اندامی که همش دنبالش بودم فقط امیدوارم دیگه این کنسر برنگرده گند بزنه
14
0
100
من هم بعد از درمان دیگه اجازه ندادم به اون بی معرفتها که وارد زندگیم بشن. اینبار ولی اون معدود دوستانی که دارم و بچه های اینجا خیلی خوشحالم کردن، با حمایت‌ها و کامنتها، پیغامهای خصوصی و حتی تماس‌هایی که با من داشتن. از همتون ممنونم و امیدوارم بتونم ببینمتون. همتون عشقید ❤️
7
0
95
جواب پاتولوژی رو به هر زحمتی بود از جی پی گرفتم و متاسفانه نتیجش نشون دهنده برگشت تومور و بیماری که داشتم هستش . ببینم فردا آنکلوژ چی میگه و چه باید کرد. ممنون از همه دعا ها و انرژی‌های مثبتی که فرستادید. ❤️
مهاجرت که میکنیم دنبال یه زندگی آروم هستیم ولی جا که میفتیم همه فکرمون میشه حساب بانکی پر، خرید خونه، ماشین لوکس ، عنوان شغلی و از همون آرامشی که دنبالش بودیم غافل میشیم. سه سال پیش بهم گفتن سرطان پانکراس داری و ریسک عمل خیلی زیاده. چون باید قسمتهایی از پانکراس و معده و روده رو/۱
157
245
5K
33
0
95
هر بار که پسرک و سگم رو‌برمیگردونم خونه سابقم و خداحافظی میکنم یه بغض سنگینی حس میکنم که میخواد خفم کنه. سه ماه گذشته و هنوز نمیدونم چرا اینجوری یه زندگی بیست ساله رو بهم زد! گاهی فکر‌میکنم سرطان هم اینجوری من رو نشکست!
15
0
95
دوستان عزیزی که جویای حالم بودید ازتون ممنونم. همونطور که میدونید کنسر برگشته و این چند وقت در کنار فشارهای روحی که داشتم، مشغول بررسی شرایط برای درمان بودم و نهایتا تصمیم بر این شد که استرالیا جراحی کنم بخاطر ریسک بالای درگیری با کرونا در صورت مسافرت.
23
0
91
خوشگل‌ها و خوشتیپهای توییتر فعلا خدانگهدار تا به احتمال زیاد آخر هفته . مواظب خودتون باشید ❤️❤️❤️
25
0
90
صبح بخیر استرالیا… هوای‌سیدنی شدید سه نفرست امروز فقط حیف من یه نفرم 😅
10
0
88
نزدیک تولد ۴۰ سالگیم هستش و خیلی برنامه ها داشتم که میخواستم بهشون برسم تا ۴۰ ولی سرطان گند زد به همش از سه سال پیش! حالا در آستانه تولد به جای اینکه از رسیدن به ۴۰ خوشحال باشم و لذت ببرم همش فکر اینم که کی میتونم کار رو شروع کنم و همه سرمایه ای که از دست دادم رو دوباره برگردونم
15
0
89
صبح بخیر استرالیا… بریم بتروکونیم این هفته، مصاحبه کاری و چک کردن آپارتمان‌های که با سگ اکی هستن… استارت گذر از این شِت رو بزنم 🤞🏻🤞🏻🤞🏻
5
0
88
سه ماه از جراحی توموری گذشت که ۴ سال بود زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده بود و نهایتا نابودیش به قیمت از بین رفتن پانکراس تموم شد. این سه ماه واقعا سخت بود روز ها و شبهایی که علاوه بر ضعف بدنی درگیر بالا رفتن و افت شدید قند بودم و کنترلش سخت. سنسوری که کمک بود رو یک ماهی هست /۱
3
0
88
یه سری عکس از دوستانی که صبحها شانس دیدنشون رو دارم 😎. البته اینم اضافه کنم که همیشه بودن ولی چند وقته چشمام باز شده میبینمشون 🤦🏻♂️
5
0
85
امسال برخلاف سال‌های قبل که خیلی وقت میذاشتم برای سفره هفت سین، هیچ کاری نکردم و فقط یه سنبل خریدم که بوی عید بیاد تو خونه… هر سال عید مرخصی میگرفتم و پسرک رو از مدرسه برمیداشتم… امسال خودم بیمارستان، پسرک مدرسه و …
2
0
88
سال اول مهاجرت انقدر استرس کار پیدا کردن و جا افتادن داشتم اصلا متوجه زیبایی پاییز استرالیا نشدم. به جرات هیچ تفاوتی از لحاظ زیبایی بین بهار و پاییز نیست اینجا
2
0
85
میدونید به چی نگاه میکنه؟ بارونی که خیسش کرد و نگذاشت به اندازه کافی پی پی دوستاش رو بو کنه. از صبح فقط زل زده بود به بارون 🥲
9
0
77
طلوع خورشید رو برای بار اول تماشا کردم، آماده شدم برای مصاحبه، دو ساعت رانندگی کردم و ده دقیقه دیگه مونده به اولین مصاحبه کاری …
ببینیم به کجا میرسه اولی 🤞🏻
4
0
83
بچه ها شرمنده چند وقته نیستم بد جور دارم جون میکنم با مشکل ریکاوری جراحی و دیابت. ایشالا یکم سر حال شم بیام بیشتر بخونمتون . همتون شاد باشید ❤️
14
0
76
دیروز جراح رو دیدم و پلن جراحی شد برای ۹ فوریه، دو هفته بیمارستان بعلاوه حداقل دو ماه زمان برای ریکاوری بدن بعد از جراحی … امیدوارم اینبار زودتر بتونم بدون کمک راه برم ، دفعه پیش که چهار پنج ماه زمان برد
7
0
72
تا نهار رفتم خونه☺️
وقتی فکر میکنم به شبهای اول و اونهمه درد و لوله و مشکل راه رفتن و بعد این تنهایی که مجبور بودم باهاش بسازم، تعجب میکنم که چطور تحمل کردم،مخصوصا همیشه از استرس جراحی و بیمارستان به بدترین وضعیت روحی میرسیدم.ما قدرت بالایی داریم و باید باور کنیم که میتونیم 💪🏻
15
0
74
اگر درگیر بیماری یا مشکل بزرگی هستید و احساس ضعف و درموندگی میکنید، استرس دارید یا گریه میکنید نشونه ضعفتون نیست و خودتون رو قضاوت نکنید که چرا کم آوردید یا ضعیفید. من هم با اینکه تلاش میکنم مثبت باشم گاهی میریزم بهم و احساس درموندگی میکنم . فقط و فقط امیدتون رو از دست ندید
3
1
73
سال نو همگی مبارک ، ممنون از حمایت‌هاتون و انرژی که بهم دادید تا از اون روزهای سخت مریضی و اضطراب عبور کنم. امیدوارم امسال سال خیلی خوبی برای همتون باشه و ماچ به همتون ❤️🌹🤞🏻
8
0
72
امروز تونستم از صبح تا الان بدون اینکه نیاز به استراحت پیدا کنم به کارهام برسم ، ۴ ساعت بدون استراحت 🥳… چند شب هم هست که تا ۵ صبح بیدار نمیشم ، فکر کنم کم کم داره بدنم برمیگرده به روال قبل جراحی 😎
10
0
72
صبح بارونی بخیر… غیبت طولانی شد، درگیر آزمایش و دکتر 😎… یه مهمونه کوچولو دارم نزدیک کبد که باید بندازیمش بیرون.. سه ماه دارو و بعد … سه ماهروقت دارن بدن رو بسازم که آماده بره زیر تیغ 💪🏻
11
0
74
@wonderwomen234
درسته کاملا. به گذشته که نگاه میکنم این سه سالی که گذشته کیفیت زندگیم بهتر بوده. شاید خیلی‌ها تصورشون بحث مالی باشه ولی اتفاقا این سه سال از لحاظ مالی شرایط زندگیم خیلی سخت شد به دلیل هزینه های بیماری و مشکلاتی که توی کار پیش اومد! سعیم رو کردم که به کم قانع باشم و ازش لذت ببرم
0
0
67
الان از بیمارستان زنگ زدن گفتن وقت اسکن سرطان هفته دیگه چهارشنبه هستش! کی؟ سال تحویل! الان برم بخندم به شانس و سرنوشتم یا گریه کنم؟ البته نکته مثبتش اینه که لازم نیست فکر‌کنم چرا امسال نه سفره هفت سینی دارم نه خانواده ای کنارم
1
0
70
برای خودم ریختم و ازش لذت میبرم درصد چربی بدنم رو کم کردم و لحظه شماری میکنم برای شروع ورزش. میخوام اینو بگم که زندگی شاید پر از رنج و سختی باشه ولی باید سعی کنیم دنبال پوینتهای مثبت یه مشکل باشیم و تمام تمرکزمون روی سختیهاش نباشه. زندگی علیرغم همه رنج‌ها و سختیهاش زیباست
10
0
72
امروز یکی از بهترین اتفاقات زندگیم رو تجربه کردم. پسرک با نصف پولی که جمع کرده بود لگویی که همیشه دوست داشتم رو برام خرید. همیشه ازم میپرسید چرا نمیخری برای خودت و میگفتم ترجیح میدم برای تو چیزی که دوست داری رو بخرم. یهو سورپرایزم کرد و گفت بیا برات خریدمش❤️
6
0
69
یک‌هفته یا دو هفته دیگه احتمالا جراحی برای برداشتن تومور دارم فکرم درگیره ولی تا زمانی که فرصت هست باید زندگی کرد جای فکر و خیال و استرس.میدونم که بعدش تا دو ماه ریکاوری زمان میبره و حتی پیاده روی راحت نیست برام. دوستم میرفت سفر و گفتم سگت رو بیار بمونه پیش ما حال و هوامون عوض شه
12
0
67
جراح رضایت به مرخصی داد فقط مونده تیم دیابت که فکر کنم اگه قندم مثل دیروز بازی در نیاره شنبه آزاد بشم 🕺🏻😊
7
0
65
بچه های استرالیا بنظرتون کاری هست که کژوال و از خونه باشه مناسب من که در حال حاضر نمیتونم برم سر کار انجام بدم و یکم درآمد داشته باشم تا کامل خوب بشم و بتونم برگردم سر کار ؟
5
7
64
مشکلات سر کار یا زندگی اجتماعی بیان قشنگی و آرامش زندگی شخصیمون رو بهم بزنن. ایران هم عکس گرفتم و الان هم گرفتم و فیو میکنم که اگه از مسیر خارج شدم ببینم و یادم بندازه . به کم قانع بودن، با کم و چیزهای کوچیک خوشحال بودن اون خوشبختی واقعی هست که دنبالشیم
1
0
64
بچه های سیدنی، کسی رو‌میشناسید غذای خونگی بفروشه؟ اصلا دلم نمیخواد شب عید بشینم فست فود بخورم ، همینکه بعد ۲۰ سال تنهام کافیه 🥲
11
5
60
ممنونم از پیغامهای قشنگتون، این چند وقت که بیمارستان بودم واقعا انرژی خوبی گرفتم ازتون. از همتون ممنونم
فعلا اولین چالش کنترل قند توی خونه که امروز گند زدم از ۳ تا ۱۸ خیلی سریع جامپ کردم 😂
10
0
55
امروز حوصلم سر رفته بود راه افتادم به بهانه پیاده روی فضولی کنم ببینم مریض پیدا میکنم یکم حرف بزنیم ، پرستارها که سرشون شلوغه، رفتم دور دور سر از بخش زنان زایمان دراوردم و کلا گم شدم بعد هم اخطار دادن از از این طبقه خارج نشو و گوشیتم ببر هر جا میری 😅
4
0
59
ندارم بخاطر قیمت و شرایط مالی سخت که نتیجه از دست دادن کارم بود ولی باعث نشد جا بزنم و سعی کردم یاد بگیرم بدون سنسور زندگی کنم و قند رو کنترل کنم و تا حدود زیادی موفق بودم. بیمارستان که بستری بودم توییت زدم که از این شرایط بهترین استفاده رو میکنم و الان با برنامه غذایی که /۲
1
0
60
بچه های سیدنی ممنون میشم اگه توی شرکتهاتون فرصت شغلی هست بهم بگین، تخصص خودم مربوط به سیستمهای ویندوزی هست ولی غیر مرتبط هم اکیه.بخاطر اتفاق‌هایی که افتاده بیکاری خیلی فشار روحی بهم میاره چون اصلا آدم خونه نشین و درونگرایی نیستم. نیاز دارم توی جامعه باشم و حقوق هم مهم نیست ♥️
1
22
56
تلاش برای نجات دادن همیشگی‌نیست، ممکنه تکستی که می‌زنی یا تماسی که میگیری آخرین بار باشه و تصمیم بگیری فراموش کنی، و از نو شروع کنی. خیلی نزدیکم به پذیرفتن این درد و گذاشتن انرژیم برای مهیا کردن آرامش برای پسرم و سگم بجای اینکه یکنفره تلاش کنم برای نجات زندگی مشترک
4
0
59
بعد یه هفته دیدمش … فقط هفته ای یه بار میتونم ببینمش. دلم خیلی تنگ میشه براش
5
0
58
تا تاکسی بیاد گفتم یکی رو‌پیدا کنم با هم سیب بخوریم، رفیقاش هم اومدن 🙂
0
0
59
شروع زندکی‌کاری جدید از فردا! تفاوت ؟ شرکت جدید؟ اره ولی مهم‌تر، بعد از بیست سال دیگه کسی توی خونه منتظرم نیست! کسی قرارنیست بپرسه روز اول کارت چطور بود …
ناراحتم؟ نه زیاد! چون پذیرفتم قراره تنها باشم… دو بار سرطان رو شکست دادم، تنهایی که مالی نیست بخواد بزنه زمین من رو 🙃
7
0
58
پمپ انسولین گفتن رایگان نیست یا حتی دولت هیچ سوبسیدی نمیده… قیمت ۱۰ هزار دلار 😫. فکر کنم به همون روش قدیمی تزریق کنم 🥲
12
1
56
عمل کنسل شد افتاد فردا! ICU تخت خالی نبود ☹️ از دیشب هیچی نخورده بودم برای عمل
8
0
51
با اینکه همچنان صد در صد نیست ولی از فکر اینکه ممکنه فردا آزاد شم ، امروز حسابی پر انرژی هستم ☺️
5
0
53