دختر خانومی که امشب خونهای ،
موهات مشکیه ،
چشمات درشته ،
ابروهات جاده ابریشمه ،
بله با خودِ شمام!
به نامِ نامیِ یزدان ، تو را من برگزیدم از میان اینهمه خوبان ، میانِ این گواهان بر لب آرم این سخن با تو ، برای زیستن با تو وفادارِ تو خواهم بود در هر لحظه و هرجا .
پذیرا میشوی آیا ؟