مهسا بشیری | Mahsa Bashiri
@MahsaBshr
Followers
629
Following
450
Media
281
Statuses
10,222
روزها مدیرگروه و معاون پژوهشکده و شب‌ها مشغول بازی با کلمات و سروکله زدن با گوگل! بسیار کوشنده! علاقه‌مند به #تولید_محتوا و #سئو
Tehran, Iran
Joined June 2018
Don't wanna be here?
Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Beirut
• 685907 Tweets
الاهلي
• 624359 Tweets
#TGS2024
• 165284 Tweets
الزمالك
• 147841 Tweets
Acapulco
• 109846 Tweets
Tigers
• 96615 Tweets
マクゴナガル先生
• 86278 Tweets
Miami
• 68678 Tweets
東京ゲームショウ
• 57597 Tweets
#SmackDown
• 49074 Tweets
Towns
• 45965 Tweets
Naomi
• 37627 Tweets
Knicks
• 27043 Tweets
Melo
• 17292 Tweets
Chucky
• 16439 Tweets
Randle
• 15856 Tweets
White Sox
• 14701 Tweets
#DesafioXX
• 14210 Tweets
日本破壊クソメガネ
• 14055 Tweets
Laso
• 12789 Tweets
10 AÑOS CON KARIME
• 12777 Tweets
#PowerOfGodsWords
• 10975 Tweets
Timberwolves
• 10685 Tweets
پسرکم بعد از واکسن هجده‌ماهگی، کل روز دوید و خندید و فقط وقتی اثر استامینوفن داشت می‌رفت، معصومانه می‌اومد می‌گفت "درد!"
فقط امروز برای اولین بار بعد از شش‌ماهگی تا همین الان خوابیده 🥺❤
80
7
5K
من روزی ده بارم بشه لباس‌هاتو عوض می‌کنم، تنت رو خشک و گرم می‌کنم، تو فقط کودکی کن گیلاس شیرین من ❤
52
26
5K
پسرک دیروز یهو زد زیر گریه! بهش گفتم گشنه‌ای بچه؟ با سر تایید کرد! براش موز گذاشتم تو ظرف، نشست با چنگال خورد و خوشحال و خندان رفت. امروز دوباره عینا همه چیز تکرار شد!
آخه بچه! قلبم می‌لرزه برات 😭
35
5
3K
چند ساعتی هم بریم محل کار مامانمون به هم بریزیم 🤗
29
0
1K
اولین باری که بهش گفتم لپ مامانو بوس میکنی و یه بوس گذاشتم رو لپم، خوشبخت‌ترین مامان دنیا شدم. اما امروز که بدون درخواستم اومد لپمو بوس کرد، یه چیزی فراتر از خوشبختی اومد نشست رو قبلم...
16
3
737
نکنه شما می‌بینید بچهام رو؟!
25
0
538
بچهام یه ظرف به دست هی می‌رف�� و می‌اومد می‌گفت "آبوم! آبوم!"
آخر سر مجبور شدیم زنگ بزنیم به خاله، شاید اون متوجه شه که حضرت آقا چی می‌خواد!
و گس وات؟ پسرم آبگوشت می‌خواست!
اون ظرفی هم که دستش بود، همیشه توش گوشت‌کوبیده درست می‌کنیم!
8
1
478
اگه مدارس سمپاد (که منم ۷ سال توش بودم) فقط یه عیب داشته باشه، همین توهم من باهوشم، برترم، بااستعدادمه! آخه سیستم آموزشی ایرانی اصلا اساسش ربطی به استعداد و هوش داره که فکر می‌کنید چون سمپاد بودید لابد بهره هوشی بیشتری داشتید؟ ما اونجا بودیم چون خرخون بودیم! همین
از کلاس ۳۰ نفره ما:
مدال المپیاد داشتیم.
۱۳ نفرمون رتبه دو رقمی کنکور شدیم.
همه پزشک یا دندون پزشک شدیم.
۲۲ نفرمون الان خارج از ایرانیم.
همه تبدیل به آدم های موفقی در فیلد خودمون شدیم.
سمپاد فرصتی استثنایی بود که دانش آموزان باهوش تر و برتر دور هم جمع بشن و با هم رقابت کنند.
274
35
2K
38
12
376
@Crowcodis
کارمند دولتی که بتونه دانشجوی پزشکی باشه، ابر انسان نیست؛ ابر پارتیه 😁 چون با ماهی ۲ روز و نصفی مرخصی قطعا نمیشه سر کلاس‌ها شرکت کرد!
بعدم اوکی توانشون زیاد اصلا. روزشون ۲۴ ساعت بیشتر نیست که!
4
2
315
کارت دانشجویی قدیمی‌ام رو پیدا کردم. پسرم ازم گرفتش و با تمام وجود جیغ زد "مامااااان!" و عکسمو بوسید!
10
0
284
آخرین باری که لباس مهمونی خریدم؟ یادم نمیاد... چون ما کسی رو نداریم که جشن تولد یا عروسی‌اش بریم یا حتی به یه دورهمی دعوتمون کنه... ما دو تا آدم تنها بودیم که از شهرستان (!) اومده بودیم تهران و همو پیدا کردیم تا دو تایی با هم تنها باشیم...
10
2
265
واقعا دم آقاهای باربر آرایشگاه پازل گرم! سریع و خوب موهای بچه‌ها رو در حالی که جیغ می‌کشن کوتاه می‌کنن و ذره‌ای عصبی نمی‌شن!
18
0
254
شاید براتون سواله این آقا مشغول چه کاریه. عزیزان مشغول خوردن پاهاشه!
22
0
244
من و همسرم یه اصل مهم داریم: چیزی که یک سال گذشت و استفاده نشد، یعنی قرار نیست استفاده بشه!
و بدین صورت ما هر سال کلی چیز میدیم میره و زندگی‌مونو خلوت می‌کنیم :)
14
2
234
بچه‌ای که به همه میوه‌های تو باغ می‌گفت آلو (با تشدید رو لام)،
و امروز از درختان پارک انتظار آلو داشت!
12
0
197
قبل از زایمان، یه روز دیدم همسرم تو آشپزخونه داره شکر می‌ریزه تو قابلمه! گفتم چی کار میکنی؟ گفت دارم شربت زعفرون برات درست می‌کنم! بعد از زایمان، شربت زعفرون‌های خنک بهترین چیزی بود که حال جسمی و روحی بدم رو تسکین می‌داد! تا همیشه این محبتش یادم میمونه...
تازه مامان شده بودم و دلم مدام غذاهای ایرانی می‌خواست. این مرد برام از امازون فرش مدام غذای تازه می‌پخت و من مدام گشنم بود. چشم به در بود یه نفر بیاد داخل و برام غذا بیاره. هیشکی نبود. کسی رو نداشتم.
از نظر من بهترین حمایت اون اوایل بچه‌داری رسیدگی به غذای مادر هستش. کاری که
13
3
349
3
3
192
رفقا من دنبال کار می‌گردم. تولید محتوای متنی بلدم (ترجمه هم میتونم بکنم)، سوشال هم تا حد خوبی بلدم. سئو آن پیج و آف پیج بلدم. کار حضوری شنبه تا چهارشنبه ۸ تا ۱۶ اوکی‌ام. ممنون میشم ریتوییت کنید :)
9
86
168
معرفی می‌کنم، از راست به چپ:
روبی، تیام کوچولو، تیرکس، کوالا، آقای زبرا
17
0
173
@armineshoon
یه بارم قرار بود برم ارایشگاه، نرفتم. رسیدم خونه همسرم کلی از زیباییم تعریف کرد :/
4
1
155
دیگه فقط همینمون مونده بود که صبح وقتی موقع خداحافظی همو می‌بوسیم، توی نیم‌وجبی هم یه بوس هوایی با شیطنت پرت کنی و با خنده در بری 🥴
5
0
158
دوستان راننده اسنپ دقت کنید: من به عنوان کارمند آخر ماه حقوق می‌گیرم. لذا اینکه اسنپ فردا تسویه می‌کنه، در نظر من امتیاز هم محسوب میشه. لذا هیچ همدلی‌ای نمیتونم باهاتون بکنم. با تشکر
14
5
155
تلاش‌های یک موجود هفتاد و اندی سانتی برای نخوابیدن!
8
0
152
گفتی اینجا فضای کار اشتراکیه؟ منم کار مهمی دارم، باید به الاغم کمک کنم یورتمه بره!
4
0
152
چه جوری هم بچه دارین، هم کار می‌کنین، هم آشپزی می‌کنین، هم خونه تمیز می‌کنین، هم کتاب می‌خونین، هم سریال می‌بینین؟
من فقط چهار مورد اول رو مدیریت می‌کنم اونم با حضور پررنگ همسرم!
33
1
145
اومدم خونه می‌بینم تیام خنده‌کنان هی چهار دست و پا میره! به همسرم میگم این بچه چشه؟ از یازده ماهگی چهار دست و پا نرفته بود که! میگه امروز یه تسبیح از تو کشو پیچوند و پاره‌اش کرد، من ۲۰ دقیقه چهار دست و پا داشتم دونه تسبیح جمع می‌کردم، ادای من بدبخت رو درمیاره! 🥲
6
0
142
این چند روز که نبودم باز هم گوشی‌ام خراب شده بود. حالا این که داره میشه یه اتفاق طبیعی تو خونه ما!
اما اتفاق مهم این بود که وقتی گوشی‌ام دست تعمیرکار بود (در حالی که سیمکارت‌هام دست خودم بود)، این پیامک به گوشی قدیمی که سیمکارتم رو توش انداخته بودم اومد: /۱
6
0
137
ساعت ۷ صبح است و در حالی که دارم لباس می‌پوشم، صدای تپ تپ دست و پاهای کوچولویش بر روی سرامیک‌ها می‌آید که دارد به اتاق خواب نزدیک می‌شود. لحظه‌ای بعد دو دست کوچولو آویزان شلوارم شده‌اند. بعد نوبت باباست که لباس بپوشد و عینا همه چیز تکرار می‌شود. او صدای خانه‌مان است...
9
0
134
یکهو چشم باز کردم و مادر شده بودم... مادر پسرکی که این روزها از نبودنم بغض می‌کند، شب‌ها از اضطراب جدایی جیغ می‌کشد و هر لحظه دست دراز می‌کند تا ردی، نشانی، چیزی از من، مادرش، پیدا کند... و من آدم شکننده‌ای هستم که مانده‌ام چطور پناه او شوم...
18
1
133
یه زمانی اقساط زیادی داشتیم. همسرم رفت یه آزمایشگاه تشخیص طبی و پاره وقت با مدرک لیسانسش مشغول به کار شد. بعدا سر چند تا چیز ازجمله بلد بودن کار با یه دستگاه و چند تا چیز دیگه (بیش از سواد یه فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی)، ترسید بفهمن مدرکش دکتری است، خودش اومد بیرون!
4
0
125
خب مامان، این باکس رو واسه‌ات خالی کردم. بعدش نوبت کدومه؟
9
0
125
۱۷ شهریور ۱۳۹۰ من و تو شدیم ما. این ۱۳ سال نه که آسون گذشته باشه، ولی شهادت میدم با تمام قلبم که خوب گذشته؛ که من اگه هزار بار برگردم به عقب، به تو بله میگم و باهات همسفر میشم!
16
0
123
همسرم زیاد با تیام حرف می‌زنه و رابطه‌شون خیلی بامزه است. یهو می‌بینی داره بهش عملکرد قلب رو توضیح میده یا داره درمورد محیط زیست براش سخنرانی می‌کنه. الانم داشت بهش می‌گفت اشین رو که بهت گفته بودم (!)، اسم شوهرش به نظرت چیه از بین این گزینه‌ها؟ احمد، هادی، ریوزو. 😐😐
11
1
122
یه روز به همسرم گفتم نمیترسی هم خونه به اسممه و هم حق طلاق دارم؟ گفت اگه روزی نخوای باهام بمونی، به زور که نمیتونم نگهت دارم. اگه خدایی نکرده اون روز برسه، اولا که دنیا دنیا پول به کارم نمیاد، ثانیا ترجیح میدم تو سرپناه داشته باشی، نه من.
12
2
117
همسرم با دیدن این لباس گفت اینطور که معلومه این بچه تا دانشگاه قراره رامپر بپوشه! 🦦
8
0
118
چند روزه صبح که بیدار میشه و نق می‌زنه، می‌پرسم شیر می‌خوای؟ با بالا و پایین کردن کله‌اش (که ننه فداش) تایید می‌کنه! بعد میگم پس گریه نکن تا مامان شیر بیاره. قبوله؟ دوباره با کله تایید می‌کنه و واقعا گریه نمیکنه و نق نمی‌زنه تا شیر رو ببرم!
نمیرم براش؟
7
0
118
به‌عنوان یک زن که سمت داره در مجموعه، خیلی اذیتم می‌کنن! قسمت سختش اینه که در اتاقمو می‌بندم می‌شینم گریه می‌کنم، بعد اشکامو پاک می‌کنم و بعد میرم از حقم دفاع می‌کنم!
9
0
117
@pey_74
تو ایران اینطور جا افتاده که علوم انسانی مال درس نخون‌هاست! در صورتی که دقیقا این رشته‌ها باید بهترینا توش باشن تا وضعمون به اینی که هست نمیشد!
+ بابا پزشک عمومی معادل مدرک ارشد وزارت علومه، حالا چون بهت گفتن دکتر که نباید جوگیر شی!
3
0
112
چون گورخر سخت بود، به‌جاش بهش گفتیم زبرا 🙄 زرافه و گورخر رو هم تشخیص نمیده و به جفتش میگه دِبرا!
1
1
112
دیشب بچهام افتاد و انگشتش یه کم برید. امروز صبح دوباره افتاد و تا بهش رسیدم صورتش پر از خون شده بود. حالا بچهام هم بینی‌اش زخمه و هم دستش و من پر از بغضم...
+ هر کس درمورد چشم خوردن حرفی بزنه یا بهم عذاب وجدان بده بلاک می‌کنم!
24
0
111
بچه‌اش می‌خواد خوراک بچه منو برداره و تیام گریه می‌کنه. بهش خیلی جدی گفتم که این مال تیامه، ممنون! و مانعش شدم که دست بزنه به بشقاب تیام. مامانش معترض شده که چقد جدی! دو سالش هم نیست!
اون دو سالش نیست، تو که ۳۰ سال سن داری چیزی نمیگی به بچه‌ات! به جاش من باید بگم!
5
0
109
@smn242424
این طور بهت بگم. بسته رو دادی تیپاکس، انگار کن که بیخیالش شدی و سپردی به رود نیل شاید برسه به دست اهلش
3
0
106
مامان! این زردآلوئه آگال داره!
آگال=آشغال (هسته!)
4
1
106
روزای خوب دارن میان...
و پسرم یاد گرفته پوست سیب رو نخوره و بیاره بده به من، به جای ریختن تو خونه...
8
0
102
به خیالش در امن‌ترین نقطه عالم پنهان شده... ❤
8
0
101
@mehdijaladati
@saamaan
دقیقا چشم به ارث داشتنه! دقیقا هست. این پول مال اون خانواده بوده. نه مال پدر و مادر یکیشون!
2
0
101
دیگه لحن حرف‌هامونو می‌فهمه. وقتی با جدیت توام با شوخی میگم "اومدم سراغت"، جیغ‌زنان میره قایم میشه تو تختش؛ یا وقتی با جدیت بهش میگم "اُ اُ"، می‌فهمه نباید دست بزنه و خودشو می‌زنه به اون راه و دور میشه؛ یا وقتی دارم قربون صدقه‌اش میرم، خودشو می‌ماله بهم و با ناز میگه مااامااان 🥲
11
0
101
وسط بازی یهو انگار که خسته شد. همون‌جا دراز کشید رو زمین!
4
0
99
💥بریکینگ نیوز: دونه انارم در یازده‌ماه و هفت‌روزگی بدون کمک گرفتن از کسی یا چیزی راه رفت!
اینجانب یک عدد ننه‌ای هستم که پشت میزم با فیلمی که همسرم فرستاده اشک ریختم!😭
7
0
97
چند ثانیه حواسم به آسانسور بود که یهو دیدم داره میره بالا از پله‌ها!
5
0
94
جاروبرقی کجا میری؟ بیا من می‌خوام باهات بازی کنم!
4
0
89
@haghiri_codes
صفر نه. ولی تو کرونا جزو اولین سایت‌هایی بودیم که فروش ماسک رو با ماسک باکیفیت و عالی شروع کردیم و انقد درآمد داشت که خونه‌مونو عوض کردیم باهاش!
3
0
87
@zan_naser_2021
چقد سگه طرفدار داره تو کامنتا! حداقل واسه صاحب توییت هم به همون میزان حق قائل بشید که بترسه!
2
0
87
ماکارونی درست کردیم برای فردا و تیام هی می‌رفت و می‌اومد و می‌خواست. هی بهش گفتیم باید بپزه.
شام آبدوغ داشتیم و تیام شروع به گریه و جیغ کرد و نخورد.
بعد که ماکارونی حاضر شد بهش ماکارونی دادیم کنار آبدوغ و جفتشو خورد!
بچهام انتظار ماکارونی داشته برای شام انگار 🫠
4
0
86
لحظه وصال!
بچهام یه ظرف به دست هی می‌رفت و می‌اومد می‌گفت "آبوم! آبوم!"
آخر سر مجبور شدیم زنگ بزنیم به خاله، شاید اون متوجه شه که حضرت آقا چی می‌خواد!
و گس وات؟ پسرم آبگوشت می‌خواست!
اون ظرفی هم که دستش بود، همیشه توش گوشت‌کوبیده درست می‌کنیم!
8
1
478
5
0
85
بچهام خواب بود، خوراکی خوردم. وقتی بیدار شد اومد دهنم رو بو کرد و داد زد: گاگاااااا 🥴
6
0
83
این آقا هر چی رو زمین پیدا کنه، به اندازه یه عدس هم که باشه، برمی‌داره و ملچ‌مولوچ‌کنان و با عشق می‌خوره! آشغال‌خوار کوچک!
7
0
81
دیروز ناهار قیمه داشتیم (همسرپز)، امروز ناهار مامانم قیمه درست کرده بود. گس وات؟ امشب هم مادرشوهرم قیمه درست کرده 🦧
8
0
82
روز دفاعش من مفتخرترین زن دنیا بودم. بعد از ارائه‌ش داورها گفتن سوالی ندارن! گفتن اولین نمره ۲۰ رساله دکتری دانشکده!
سکانس بعدی خونه بابای من. براش هدیه خریدن همه و تبریک می‌گن.
سکانس بعدتری خونه بابای خودش. به زور هی تو چشمشون می‌کنم دفاع کردا. ۲۰ شدا. هیچ‌کس ولی اهمیتی نمیده...
5
1
82
شماها هم وقتی جوجه‌تون خوابیده، خیره میشید بهش و از دیدنش سیر نمیشید؟
10
0
75
به کدوم دین و آیینید؟ اون دینی که حسین امامشه، حق‌الناس توش ارجحه بر حق الله. بعد شما هر شب با کوبیدن به طبل عزای حسین بچه‌امو بدخواب می‌کنید!!
6
1
75
آره اصلا ما خودخواهیم بچه‌دار شدیم. چرا ول نمی‌کنید؟
17
0
76
@foodlazem
سریعتره، خونه رو گرم نمیکنه، میشه حجم کم هم باهاش پخت، غذا توش کریسپی میشه ولی تو فر نه، میذاری تو ظرفشویی و به راحتی تمیز میشه و از سابیدن فر خلاص میشی.
5
0
74
ساعت ۹:۴۵ شب، دونه انارم متولد میشه. تکنیسین بیهوشی داره آواز میخونه. می‌شنوم که پزشکم میگه چه آلِرته! مامای همراهم میگه "مهسا، تپل خانت رو ببین!" و لپشو می‌چسبونه به لپم. پسرکم لپمو می‌خوره و من باور می‌کنم که مادر شدم...
ساعت حدود ۷:۳۰ عصر بعد از ۸-۹ ساعت درد و کلی بالا آوردن، دهانه رحم ۵ سانت باز شده و کیسه آب پاره شده، اما سر بچه نمیاد تو لگن. خانم لطفی‌پور فرشته مهربون (مامای خصوصی‌ام) میگه به صلاح نیست ادامه دادن و توصیه می‌کنم بری سزارین. تا ۲ ساعت دیگه همچنان درد می‌کشم تا پزشک برسه...
1
0
11
19
0
73
آش شله قلمکار سید مهدی تجریش واقعا بده، آش رشته‌اش هم خوبه ولی عالی نیست. چطوری انقد همه ازش تعریف می‌کنن؟ اونایی که تعریف می‌کنن، آش نیکوصفت رو تست کردن؟
23
0
73
چطوریه که بعضی مامان‌ها انقد دستاشون قشنگه؟ من انقد می‌پزم، می‌شورم و می‌سابم، همواره ناخنام شکسته و دستام کویر لوته! 🥲
16
0
72
سومین شبیه که تیام مریضه... شب اول ۲ ساعت و دیشب ۳ ساعت خوابیدم؛ از ساعت ۸:۳۰ تا الان هم تیام گریه می‌کنه و من همزمان بخاطر جسم و روان خسته، دارم تموم میشم!
14
0
71
این آقا به مرحله‌ای رسیده که تو کافه رو صندلی معمولی میشینه و با دست‌های کوچیکش خوراکی می‌خوره...
2
0
70