اون دفعه سوار اسنپ شده بودم، راننده حدودا هم سن خودم بنظر میرسید. بحث به این سمت کشیده شده بود که یبار تو خیابون یه قناری دیده بود که زخمی شده بود و خلاصه این داداشمون برده بودتش خونه و با زنش ازش مراقبت کردن. همینجوری که داشت داستانو تعریف میکرد همسرش زنگ زد/