هر كشيك اورژانسي كه واميستم بدجوري غمگين و دلسرد ميشم؛ نه بخاطر هزاران قدم راهي ك ميرم و نه بخاطر اينكه شايد يه ساعتم نتونم بخوابم؛بخاطر فروپاشي فرهنگي اجتماعي كه عين يه سيلي محكم ميخوره در گوشم.
حال بهم زن تر از اون استادي كه ميگه بريد انصراف بديد اون بلاگر پزشكيه كه با پستاي رنگي ملت نااگاهو سوق ميده سمت چيزي كه ازش هيچ ايده اي ندارن؛خيليم اتفاقي تو بيوش زده مشاور كنكور؛ تهشم دربياري ميبيني يه سهميه اي چيزي داره!سلام بي شرف!