Kija🦩
@1989GreenDream
Followers
1,523
Following
234
Media
385
Statuses
20,891
Explore trending content on Musk Viewer
taeil
• 1537696 Tweets
Arlington
• 561706 Tweets
الرياض
• 155693 Tweets
#الهلال_ضمك
• 106587 Tweets
Morara
• 94767 Tweets
Forest
• 77353 Tweets
Nvidia
• 66183 Tweets
$NVDA
• 56680 Tweets
André
• 50378 Tweets
Hussein
• 37335 Tweets
Pope
• 36218 Tweets
#ceremoniedouverture
• 36024 Tweets
Southampton
• 35441 Tweets
Pirates
• 35265 Tweets
Noroña
• 34647 Tweets
سالم
• 33873 Tweets
Vatican
• 29724 Tweets
Ramsdale
• 28544 Tweets
MENDES NO FLUXO
• 27022 Tweets
Cubs
• 27016 Tweets
البليهي
• 21866 Tweets
جيسوس
• 21169 Tweets
Espanyol
• 20603 Tweets
كاراسكو
• 17451 Tweets
القحطاني
• 15706 Tweets
Ceballos
• 15293 Tweets
#CrisMorenaDay
• 14346 Tweets
#Paralympics2024
• 12276 Tweets
نيمار
• 10912 Tweets
حسان
• 10850 Tweets
Pinned Tweet
از امروز تا هر روزی که زنده‌ام، جوابم به آخوند فقط یک کلمه‌اس، نه.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امينی
12
10
295
می‌پرسن کیمیا چی کم داشت که رفت؟ شما فقط به وحوشی که پشت سر ناهید کیانی هستن دقت کنین، می‌فهمین که این خودش بزرگترین دلیل برای فراره.
91
315
11K
ما کیرمون رو کردیم تو بیتت، دیگه چیکار کنیم ما رو مخالف حساب میکنی پفیوز؟
20
405
9K
امروز چند ساعت بدون حجاب پیاده‌روی کردیم، پاهامون خسته شد اما پنج دلارمون رو ندادن، اینم ملاخور کردن کسکشا.
79
232
7K
من نه ازدواج کردم و نه زایمان، فقط ۹ روز با یه دوست‌پسری زندگی کردم، این یه شب گفت من فردا جلسه دارم، لباسای منو اتو کن، منم وسواسی‌ام، تا کارم رو درست انجام ندم اصلا نمی‌خوابم، کله‌ی صبح بیدارم کرد که اتوی پیراهن خوب نیست، نگاش کردم ایرادی نداشت، ولی دوباره اتوش کردم.
841
81
6K
خلاصه که وقتی این توییتای مربوط به گل نخریدن و همراهی نکردن موقع زایمان رو می‌خونم، واقعا خدا رو شکر می‌کنم که ازدواج نکردم، هر کی هم بگه چرا ازدواج نمی‌کنی؟ با پشتِ دستم محکم می‌زنم تو دهنش، تا بفهمه نباید از من همچین سوالی بپرسه، کیرم تو ازدواج و زندگی مشترک و مردِ بی‌مسئولیت.
332
27
5K
خانواده #فرزاد_فريسات حاضر شدن فرزندشون رو برای آخرین بار نبینن، اما اطلاعاتی از هیچ معترضی به دست امنیتیا نرسه، همه‌اش با خودم میگم اینا دیگه چه دلی داشتن، چقدر باشرف بودن، صد حیف که همچین انسان‌هایی باید به عزای فرزند جوون‌شون بشینن و یه عده کفتار راحت زندگی‌شونو بکنن.
10
311
4K
برای من نوشتن و یادآوری از اون روز کذایی به شدت سخته، ولی خب چاره‌ای نیست، بهمن پارسال بود، من داشتم از باشگاه برمی‌گشتم، تو میدون هفت‌تیر روبروی هتل مروارید ون گشت ارشاد ایستاده بود، من چون سرم تو گوشیم بود، از دور متوجه نشدم که مسیرمو عوض کنم، وقتی متوجه شدم که دو تا خانم
68
222
3K
غذا حاضر کردم و گذاشتم تو یخچال، خودم رفتم بیرون که کاری انجام بدم، اومدم خونه، دیدم اخماش تو همه که من گشنمه و تو کجایی؟ گفتم غذا تو یخچاله، گرم می‌کردی و می‌خوردی، بهت که گفتم، گفت نه تو باید بیای گرم کنی، میز رو بچینی و غذا بخوریم، یعنی غذا بده دهنم.
19
5
3K
خونه بعدِ مهمونی خیلی کثیف شده بود، چون بعضی از مهمونا فرداش هم موندن، بهش گفتم من توانش رو ندارم همه‌ی خونه رو تمیز کنم، بیا تقسیم کار کنیم، من وظیفه خودمو انجام دادم، این دو روز رفت و اومد گفت گرمه، گشنمه، خستمه، خلاصه که انجام نداد و خودم همه رو تمیز کردم.
6
4
3K
با دوستاش رفته بودن مراسم تشییع یه بنده خدایی، منم گفتم ناهار درست می‌کنم تا بیاد، داشت بر می‌گشت بهم زنگ زد که پنج نفر از دوستاش دارن میان خونه، من کمتر از یه ساعت وقت داشتم که برای پنج نفر دیگه هم غذا درست کنم، کارد می‌زدی از شدتِ حرص خونم در نمی‌اومد.
8
2
3K
شاید باورتون نشه، ولی من اولش از این شروع کردم که وقتی مامور پست میاد، جلوش حجاب نکنم، یعنی از دمِ در خونه‌ام شروع کردم، الان میرم بانک، اداره‌‌ی پست، از جلوی امامزاده و مسجد با بی‌تفاوتی رد میشم، کم‌کم جرات آدم زیاد میشه، پس هیچ‌کاری رو کوچیک جلوه ندین، شماها همه‌تون شجاعین.
من به اندازه ی خیلیاتون جرات ندارم که اینجوری برم جای عمومی ولی در حد سر کوچه و خریدِ تا سرخیابون و فلان که دیگه میتونم
168
440
8K
15
138
3K
به یکی گفتم به نوار بهداشتی ایرانی حساسیت دارم، همیشه عفونت می‌گیرم ازشون، بهم گفت خب آلویز بخر، حالا آلویز اون موقع ۷۰ تومن بود و باید حداقل پنج تا بسته می‌خریدم، گفتم خب پولشو ندارم، گفت تو ماهی ۳۵۰ واسه نواربهداشتی نداری، چرا زنده‌ای اصلا؟ بزرگوار هیچ درکی از شرایط نداشت.
قیمت نواربهداشتی مثل وقتی شده که دیگه نمیتونستیم آلویز بخریم میگفتیم وااای خیلی گرونه
6
7
352
52
11
2K
من تا الان فکر می‌کردم به شوخی بهش میگین گوریل، اینکه جدی جدی گوریله، پشماااااااممم 😵💫
51
35
2K
هر جایی از حرفام گفتم که اون خانم لباساش مشکل نداشت یا خودم پوششم مشکل نداشت، منظورم از نظر خود اون کثافتا و قانون کثافتشون بود، وگرنه از نظر من هر کسی هرجوری دلش میخواد می‌تونه لباس بپوشه و به هیچ فرد دیگه‌ای ربط نداره این موضوع.
16
0
1K
و اسنپ گرفتم، در تمام طول مسیر دست و پاهام می‌لرزید، حس تحقیر شدن داشتم، انگار بهم تجاوز شده بود، به شخصیتم، به انتخابم، وقتی رسیدم خونه، تنها کاری که تونسته بودم بکنم این بود که دوتا مسکن بخورم و بخوابم، که شاید هیچی یادم نیاد، که شاید بتونم این کابوس رو فراموش کنم
2
8
1K
دکمه‌دار نبودن مانتوش گرفته بودنش، گریه می‌کرد که بچه دوماهه‌اش رو گذاشته پیش مادرش و خودش رفته بود داروخونه که پوشک و دارو بخره، حتی گفته بود زنگ بزنن به مادرش که بپرسن، اونام گفتن مگه ما بیکاریم که به مادرت زنگ بزنیم؟ ما کارای مهم‌تراز این داریم، کلا یه بار اجازه می‌دادن از
1
7
1K
الانم که دارم اینارو می‌نویسم، دستام می‌لرزه، چون حتی یادآوری چهره‌ی وحشتناک اون مامورا منو می‌ترسونه، لحن حرف‌زدن‌شون و نگاهاشون، هنوزم برام قابل هضم نیست چرا به خاطر حق انتخابم باید تحقیر بشم و توهین بشنوم و دستگیر بشم، هنوزم راه رفتن تو خیابون برام ترسناکه و مدام دارم با
1
2
1K
چادری نزدیکم شدن و یکیشون گفت تا حالا به شما تذکر دادن؟ گفتم نه برای چی؟ گفت برای پوشش‌تون، گفتم نه، چون پوششم هیچ ایرادی نداره، گفت بیا داخل ون بشین تا استعلام بگیریم، اگه دفعه اولت باشه، می‌تونی بری، اگر نه باید با ما بیای، استعلام گرفت قبلا سابقه نداشتم اما نذاشت که برم
1
0
1K
و ماشین راه افتاد، رفتیم وزرا، داخل سالن که شدیم، بهمون گفتن یه جا بشینیم که بهمون فرم مشخصات بدن، گفتن بالای ۲۲ سال خودش می‌تونه ضامن خودش بشه، زیر ۲۲ سال باید والدین بیان، دقیقا میشه به اون سالن گفت سالنِ وحشت، یه خانمی که هیچ آرایشی نداشت و لباس ساده‌ای تنش بود صرفا به خاطر
1
0
1K
یه دخترخانم دیگه رو هم سوار کردن و بعد از اون یه خانم که دقیقا چند ثانیه قبل از ماشین همسرش پیاده شده بود که بره برای خرید، همین که گرفتنش، همسرش اومد نزدیک ون و هرچقدر خواهش کرد که الان خانمش رو سوار ماشین می‌کنه و میرن خونه لباس عوض می‌کنن، مامورا به حرفش گوش ندادن
2
1
1K
گوشیت برای خبر دادن به کسی استفاده کنی، تا برات لباس بیارن، مادر اون خانم نمی‌تونست با وجود بچه بیاد، دیگه هم اجازه ندادن زنگ بزنه به کسی، اون از همه بیشتر گریه می‌کرد، جوری که ما همه دونه دونه خواهش می‌کردیم که بذارن اون بره، حتی یکی از خانما گفت من تو کیفم سنجاق دارم، بهش میدم
1
1
1K
وحشت، بیرون سالن مردای زیادی بودن، با لباس پلیس و لباس شخصی، هر کدوم‌شون یه براندازی کردن و من حس می‌کردم تو بازار برده‌فروشام و قراره منو به عنوان برده بخرن، خلاصه از اون کثافت‌خونه اومدم بیرون و وقتی یه مقدار فاصله گرفتم از اونجا، شال رو انداختم تو سطل آشغال، کلاهم رو سر کردم
2
5
1K
دستگیری یه نفر دیگه، با اینکه خودش هیچ مشکلی نداشت اونم گرفتن، هرکی از در سالن می‌اومد تو، یه حرف بدی بهش می‌زد، اونم فقط گریه می‌کرد، چند دقیقه بعد صدام زدن که زنگ می‌زنی یا نه؟ گفتم کسیو ندارم، گفتن اگه تا ۱۱ شب کسی نیاد، به عنوان زن بی‌سرپرست تحویل بهزیستیت میدیم، گفتم من ۳۱
1
6
1K
گرفته بودن، رفتم تو سالن، دیدم دوتا دختربچه‌رو دستبند به دست اوردن، نشستن تو ردیفی که من بودم، پرسیدم چند سالتونه؟ گفتن متولد ۸۳ ایم، گفتم برای چی گرفتن‌تون؟ گفتن دیشب رفته بودیم دربند غذا بخوریم، بهمون گیر دادن، باهاشون جروبحث کردیم، از دیشب مارو اوردن اینجا، باید پدر و مادر
1
1
1K
آژانس این ور و اون ور میرم، مدام از جیب هزینه می‌کنم که دیگه اون کابوس تکرار نشه که من بخوام مدت‌ها درگیرش باشم، چون واقعا توانِ دوباره‌ی روبرو شدن با اون وحشیارو ندارم، کاش برای هیچ‌کدم‌تون این اتفاق نیفته.
1
0
1K
بیشتر از همه‌ی اون مامورا متنفر بودم، ساعت چهار و نیم اون خانم برامون شال خریده بود و فرستاده بود، دوباره رفتم داخل اتاق، کل کیفم رو گشتن، تمام قسمتای موبایلم رو گشتن، از گالری تا اپلیکیشنا و پیاما، چیزی پیدا نکردن و اجازه دادن که برم، شال رو سرم کردم و اومدم بیرون از اون سالنِ
4
2
1K
پرونده‌های جدید، توروخدا مثل هفته قبل منو معطل نکنین، بعدم شروع کرد به داستان گفتن و سر به سر گذاشتن مامورا، اون مامورا هم خیلی خشن بودن هم بی‌ادب و بداخلاق، این عجوزه سعی می‌کرد مثلا فضارو تلطیف کنه که بگه ما همه محجبه‌ها و چادریا این شکلی نیستیم، اما من از این خانم تلطیف‌کن
2
2
1K
یکی‌مون بیاد که تعهد بده برامون، بدبختا از دیشب هیچی نخورده بودن، دیگه مغزم سوت کشید که صدای گریه یه نفر بلند شد، یهو اونی که بهش می‌گفتن سرگرد، داد زد که گه خوردی تو کار ما دخالت کردی، به تو چه ربطی داره ما به کی تذکر میدیم، معلوم شد اون خانم که معلمم بوده اعتراض کرده به
1
0
1K
بزنه به مانتوش، نمی‌دونم چجوری شد که قبول کردن، مانتوش رو با سنجاق بست و دنباله‌ی شالش رو پهن انداخت روی مانتو که بتونه بره، نوبتم شد، رفتم داخل اتاق، بهم گفتن اجازه داری زنگ بزنی، گفتم من تنها زندگی می‌کنم و خانواده‌ام شهرستانن، کسیو ندارم که زنگ بزنم، گفتن به دوستات زنگ بزن
1
0
1K
سالمه، خودم مسئولیت زندگیم رو بر عهده دارم، منو به عنوان بی‌سرپرست می‌فرستین بهزیستی؟ گفت دیروز زن ۵۰ ساله رو فرستادم که هیشکی نیومده بود دنبالش، هم نمی‌خواستم به کسی زنگ بزنم، هم می‌خواستم یه جوری از اونجا خلاص بشم، ولی فکری به ذهنم نمی‌رسید، یه دختری هم کنار من بود که هم به
1
2
997
گفتم این وقت روز سرکارن، ازم عکس گرفتن و فرم مشخصاتم رو بر اساس کد ملی چک کردن، گفتن باید بشینی تو سالن، گفتم نمی‌تونم برم؟ گفتن یکی باید برات شال بیاره، اینم بگم که من هیچ آرایشی نداشتم، بارونی بلند تنم بود که زیپش رو بسته بودم، صرفا کلاه بافت سرم بود و به خاطر همین منو
1
0
990
برامون شال بخره، تو این فاصله یه دختر جوونی اومد تو سالن که از نیروهای خودشون بود، خیلی سعی می‌کرد خودش رو کول نشون بده، وارد سالن که شد با همه ما گروگانا احوالپرسی کرد و بعد رفت تو اون یکی اتاق و در حالی که صداش می‌اومد با خنده و انرژی زیاد به گروگانگیرا می‌گفت که اومدم دنبال
2
0
966
رو پیدا کردن و خانمه داشت سکته می‌کرد، می‌گفت توی گوشیم چیزای سیاسیه، یکی از خانما گفت اگه ببینن برات پرونده درست می‌کنن، گفت اینا واسه سکس‌چت و گیف و فیلم پورن هم پرونده درست می‌کنن، دعا کن نبینن فقط، انقدر شرایط بدی بود که نمی‌دونستم باید غصه کیو بخورم.
اون دختری که کنارم بود
1
0
959
دوست‌پسرش و هم به مادرش زنگ زده بود، اما هیچ کدوم نیومده بودن، ساعت ۱۱ و نیم صبح مارو گرفته بودن و ساعت سه و نیم بود، داشتیم دوتایی فکر می‌کردیم که چیکار کنیم که صدای جروبحث اومد، یکی از خانما موبایلش رو گذاشته بود تو سوتینش و تحویل نداده بود، گفته بود موبایلم تو ماشینه، موبایل
1
0
938
و دوست‌پسر و مامانش جوابشو نداده بودن، بهم گفت بیا به یکی از این خانما که میره بیرون و براش لباس اومده، پول بدیم برامون شال بخره و تحویل اینا بده، گفتم باشه، اون خانم معلمی که به خاطر اعتراض کردن گرفته بودن کارش تموم شده بود و ازش تعهد گرفتن و داشت می‌رفت بیرون، بهش پول دادیم که
1
0
933
@Albaloiy
ببین اینا رو دیگه توی توییت نگفتم که انتظار داشت هم موی لایت شده و ناخن فرنچ شده داشته باشم، هم بوی غذام کل ساختمونو برداره، قشنگ همه رو با هم می‌خواست، جرات نمی‌کردم شلخته باشم.
29
3
712
In memory of Mohammad Mokhtari, a football lover and a fan of
@Argentina
national team. Iran's Islamic forces shot his head during the Green Protest on Feb 15, 2011. Why didn’t
@FIFA
ban the team of a child-killing regime from
#Qatar2022
?
IRN NOT MY TEAM!
#SayTheirNames
#WALIRN
5
401
561
@Maryamejamali
ببین ما واقعا تصمیم داشتیم همخونه باشیم، فقط ۹ روز طاقت آوردم، گفتم مرسی، من برم پانسیون زندگی کنم راحتترم تا اینجا، قشنگ با خودش گفت آخجون یکی قراره بیاد همه کارامو بکنه. 😑
19
2
541
#رضاعباسی، متولد ۱۳۸۰، ساکن رباط کریم، از روز ۲۱ آبان گم شده و مطلقا هیچ خبری ازش نیست، خانواده همه جا رو گشتن، ولی هیچ اثری از پسرشون پیدا نکردن، خواهرش این عکس رو فرستاده که کمکشون کنیم برای پیدا کردن برادرش 💔
14
209
463
@Ladyonnothing
من کلا تو رابطه مدارا می‌کردم، چون نظرم این بود که باید صبور باشم تا کم‌کم اخلاق طرف مقابل رو بشناسم، ازین رفتارای مادرانه هم داشتم، ولی خب آدم تجربه به دست میاره دیگه، الان دیگه خدارو شکر تغییر کردم.
24
1
337
این خانم جهانگرد اگه چاک سینه‌اش رو وا نمی‌کرد، این همه رازِ توی سینه‌اش برملا نمی‌شد، پس خواهرم حجابت.
4
13
331
من دیگه نمی‌تونم با این میزان از تورم پیش برم، هر چی پول درمیارم دود میشه هوا، استرس همه‌ی زندگیم رو گاییده، گاهی حتی پول خرید نون برام نمی‌مونه، بخدا حاضرم یه گلوله خالی کنن تو مغزم و راحتم کنن، من واقعا دیگه نمی‌تونم ادامه بدم.
35
18
301
اگه اجازه هست وسطِ فیواستارای یغما، اگنس گری، خلیل عقاب، مهراز، همسایه طبقه سوم و شادی بیضایی ما هم یه چهار تا توییت بزنیم، دلمون پوسید.
3
7
287
پشماممممممم، من ازین حروم‌زاده‌ی سگ‌پدر کتک خوردم، باورم نمیشه که شناسایی شده، یه شال بسته بود دور سرش و تو خیابون خلوت اومد سراغم، دستاشو مشت کرد و خیلی محکم فرود اورد رو استخون کتفم، امیدوارم تیکه تیکه‌اش کنن.
#مهسا_امينى
#كيرم_تو_بيت_رهبرى
سعید ستودگان،از سرکوبگران لباس شخصی تهران.دستتون رسید محاکمه صحرایی کنید.
#سنندج_در_خون
#اعتصابات_سراسری
69
2K
2K
3
65
282
قدرتِ استدلال و توانِ به چالش کشیدنِ مسیح در مواجهه با وزیر امور خارجه سوئد ستودنیه، دمت گرم که ترکوندیش.
بشنوید پاسخ وزیر امور خارجه سوئد را وقتی در نشست پارلمان سوئد به او گفتم شما در برابر رژیمی که اینترنت را در آبان خونین بسته و ۱۵۰۰ معترض را ۳ روزه کشته و زنان را به جرم اعتراض به حجاب شلاق می‌زند تن به حجاب اجباری دادید و تعظیم کردید.
348
560
4K
4
16
273
@ShirinDin
نمی‌دونستیم وقتی سرکوب‌گرا از ایران شلیک می‌کنن، شما تو آمریکا تیر می‌خورین، واقعا خیلی شجاعین.
1
2
260
الان که دیگه داریم توان خرید نوار بهداشتی ایرانی رو هم از دست میدیم.
5
1
253
هیشکی منو فالو نداره، هیشکی این توییت رو نمیبینه، این برام دردناکتره تا از دست دادن اکانت سه ساله ام.
17
19
220
و یادتون باشه زنِ ایرانی توی خونه‌ی خودش مجبوره حجاب کنه، حتی جلوی اعضای مذکرِ خانواده‌اش، پس مبارزه‌ی ما در واقع از داخل خونه شروع شده و به خیابون کشیده شده و داریم قدم‌های بزرگی برای آزادیِ زنانِ این سرزمین برمی‌داریم و برای آزادیِ خودِ این سرزمین.
1
11
221
یه گزاره‌یِ غلطی تو توییتر رایج شده که چون به من حمله میشه از این سو و از آن سو، پس من راهو درست رفتم، اگر اینجوری باشه که مریم رجوی از همه بیشتر راهو درست رفته، چون به هیشکی اندازه اون حمله نمیشه و به هیشکی اندازه اون نمیگن گوه نخور.
3
14
202
- تنهایی؟
- همه مون تنهاییم، فقط توهمِ بودن کسیو داریم، ما گاهی حتی خودمون رو هم نداریم.
3
17
199
الان میگین چه خودشیفته اس ولی حس می کنم هر چی به ۳۰ سالگی نزدیکتر میشم، خوشگلتر میشم 😂😂
9
2
187
دوست‌پسرِ عرب چیزی بوده که همیشه دلم می‌خواسته و هیچ‌وقت گیرم نیومده.
19
2
185
واقعا سکس نداشتن داره به طرز وحشتناکی اذیتم می‌کنه، بی‌خود و بی‌جهت عصبی میشم، حوصله‌ی کاری رو ندارم، هی هم می‌خوام به روی خودم نیارم ولی خب نمیشه. 🤦♀️
0
4
178
شاید باورتون نشه، ولی حق با این کاربر بود، من تیروئید داشتم، یعنی هنوزم دارم، دارم دارو مصرف می‌کنم، ولی خب هم‌چنان سکس ندارم، هم‌چنان بی‌حوصله و عصبی‌ام، اصلا نمی‌دونم چی به چیه، خودمم قاطی کردم. 😑
11
1
177
۱۴ آبان پارسال توی شیراز دو تا دختر عمو رو توی یه روز کشتن، پگاه و ماریا غواصیه، امروز سالگردشونه.
#پگاه_غواصیه
#ماریا_غواصیه
0
32
174
پسرای توییتر یا زشتن، یا گی ان، یا متاهلن، یا دوس دختر دارن یا یکی دیگه رو میخوان یا از ریخت من خوششون نمیاد، یا دورن یا ۷۵ به اونورن، یا زشتن.
16
3
145
تنها موضوعی که من و مامانم روش تفاهم داریم اینکه جنا هم با ما تو این خونه زندگی می کنن.
7
6
141
سوار ماشین که شدم، دیدم یه دختربچه روی صندلی جلو خوابیده، راننده گفت خانم ببخشید کسی نیس ازش مراقبت کنه، گفتم اشکالی نداره.
اما خب از فکر دختر بچهه بیرون نمیام، از فکر اینکه هر روز کل خیابونای شهرو با پدرش می‌گرده تا پدرش بتونه پول در بیاره.
3
0
133
وضعیت اقتصادی جوریه که داریم با اموالی که پدرمون با بخشی از حقوقش تو دوره شاه خریده زندگی می‌کنیم.
1
5
128
But they won't be watching the match tonight.
They were murdered by Iran's regime.
#WALIRN
#Qatar2022
#SayTheirNames
3
101
121
حماقت شماره ۱
بها دادن به آدمایی که ذره‌ای ارزش بها دادن نداشتن.
1
3
120
@AuHasardBalth
من اولین بار که عکس رو دیدم، واقعا باورم نشد که جوونیای عارف باشه، اصلا باورم نمیشه ایرانی باشه، چجوری ممکنه یکی جوونیاش این باشه و بعد بیاد واسه آخوند کار کنه.
4
0
118
من بی دفاع تر و بی پناه تر از اون هستم که بخوام در مقابل هجوم خاطرات دووم بیارم.
1
5
107
فکر کنم تراپیستِ پهپادا بهشون گفته اصلا به مقصد فکر نکنین، فقط از مسیر لذت ببرین.
2
6
116
به مامانم گفتم داداش این همه به ما سخت می‌گرفت، اما بچه‌های خودش ۱۱ شب میرن بیرون و ۳،۴ صبح برمی‌گردن، مامانم گفت آخه بچه‌هاش پسرن، اگه دختر بودن که اجازه نداشتن اون موقعِ شب برن بیرون. 🤦♀️
بگو یک زن هستی و در جمهوری اسلامی زندگی میکنی، بدون اینکه این را بگویی.
(پاسخ‌های شما سند قوانین و محدودیت‌ها علیه زنان است که شاید کسانی هنوز ندانند.)
#زن_زندگی_ازادی
712
326
3K
0
3
110
من نمی‌گم یکی بیاد که منو برای ابد بخواد، میگم یکی بیاد که شیش ماه منو بخواد، یه سال منو بخواد، اصلا خواستنش زمان بندی داشته باشه، اما موقعی که با همیم، جلوی رشد منو نگیره، منو تحقیر نکنه، برای وقت من، برای احساس من، برای شخصیت من ارزش قائل بشه، این برای من خواستنی‌تره.
5
7
103
تو شهرِ بزرگ از دستِ گشت ارشاد آسایش نداریم، تو شهر کوچیک از فضولیِ مردم.
1
5
99
اولِ مهر شد بابا، بشمرم چند ساله که نیستی؟ یازده سال بابا، یازده ساله که ندارمت، که دستام خالیه، که پاهام بی رمقه، که قلبم شکسته، که تنهام، که تنهام، که تنهام.
21
0
102
من عاشق این کاربرای قدیمی و فالوئر پایینم که اهل سر و صدا و جلب توجه نیستن، توییتای پر مغز و نغز کم ندارن و آدم از معاشرت باهاشون لذت میبره.
2
4
100
امجد امینی : «برای گرامیداشت نام و یاد ژینا (مهسا)ی شهید و مظلوم و معصوم و شادی روح پاک ایشان و تسلای خاطر خانواده و بستگان و همه دوستدارانش برآنیم که امسال مراسم سالگرد را برگزار کنیم.
1
9
96
تهرانیای عزیز بیاین به همشهری جدیدتون سلام کنین، بعدشم به صف بشین، دونه دونه بوسم کنین. 😂😂😎
16
0
96
یه دختره جدی جدی برام تو ناشناس نود فرستاد، هنوزم شوکه‌ام، نودِ واقعی فرستاد 😑
7
0
96
یه ترسی همه‌ی وجودمو گرفته، اون هم مربوطه به تموم شدنِ قرنطینه، ترسِ روبرو شدن با آدما، ترسِ هم‌صحبتی باهاشون، من واقعا دیگه دلم نمی‌خواد با کسی روبرو بشم، دلم میخواد برای همیشه تو کنجِ تنهایی خودم بمونم، برای همیشه.
5
1
95
اسم کامل بچه رامبد جوان، نوردخت جوان تبریزیه، به نظرم اگه رامبد میخواد بچه اش با سید دانیال معین آل داوود رقابت کنه، جواهریان رو هم باید بذاره تنگش.
3
6
96
@Najeemyalman
آفرین به این هوش، دقیقا زدی تو خال، زنان چه ایرانی چه افغانستانی چه پاکستانی، با اسلام و حجاب مشکل دارن، میخواد داعش باشه، جاعش باشه، طالب باشه یا هر گه خور دیگه‌ای، توام دهنت رو ببند و گه‌خوری یه زن آزاد رو نکن.
1
0
98
آیا ما سزاوار بودیم
تمامِ خیابان را در باران برویم
و در انتهایِ خیابان
کسی در انتظار ما نباشد؟
احمدرضا احمدی
0
3
93
شما تو خانواده‌ی ما می‌تونی بگی کسخل، کسمغز، کسکلک، کس‌میخ، حتی مادربزرگم می‌گفت کسخل بی‌نمره، ولی نمی‌تونی بگی کس، چون فلکت می‌کنن.
4
0
92
راضیه از کالیفرنیا و ثنا از شیکاگو روی خط هستن و به شهروندان داخل ایران میگن که چرا نمی‌ریزین تو خیابون؟ یکیشون حتی حاضر نیس به مادر مریضش سر بزنه، اون یکی گفته حتی انقلاب هم بشه، پاش رو دیگه تو ایران نمی‌ذاره.
2
10
91
فکر کنم مامان و باباش این مبلی که خاتمی و پزشکیان روش نشستن رو خریدن.
2
0
91
شهریور ۱۴۰۱، مهسا امینی، بیمارستان کسری، تهران
شهریور ۱۴۰۲، جواد روحی، بیمارستان شهید بهشتی، نوشهر
#زن_زندگى_آزادى
0
31
86
@mahdikheibari
@torkaman72
سگ برینه به قبر پدرت، شاشیدم دهن زنی که تو رو بزرگ کرده، امیدوارم جنازه‌ات بیفته تو بیابون و خوراک کرکسا بشی.
0
0
84