ماهی بادکنکی عصبی
@zadeyepayiiiiiz
Followers
13,042
Following
8,754
Media
1,820
Statuses
108,917
زاده‌ی پاییز و فرزند الهه‌ی ونوس (هر آن که او را یافتی،خواهی شناختش و او تورا!) اینجا تا چشم کار می‌کنه سگ و گربه‌ست #متاهل❤
Joined October 2018
Don't wanna be here?
Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
jungkook
• 1162482 Tweets
برشلونة
• 222440 Tweets
بلد الوليد
• 200513 Tweets
Rice
• 171879 Tweets
Barca
• 166321 Tweets
Georgia
• 135910 Tweets
Brighton
• 109950 Tweets
Raphinha
• 102836 Tweets
Lamine
• 81679 Tweets
Everton
• 79168 Tweets
Hansi Flick
• 69651 Tweets
#WWEBash
• 61948 Tweets
Olmo
• 59806 Tweets
Haaland
• 57287 Tweets
#الاتحاد_الاحق_بالدعم1
• 41856 Tweets
Lewandowski
• 40775 Tweets
Bournemouth
• 31583 Tweets
McLaren
• 30188 Tweets
#RSAvNZL
• 28686 Tweets
Clemson
• 26644 Tweets
Iowa
• 25479 Tweets
Xavi
• 19841 Tweets
エネルギー補給
• 19361 Tweets
West Virginia
• 17569 Tweets
Penn State
• 17282 Tweets
Bianca
• 15186 Tweets
West Ham
• 14763 Tweets
All Blacks
• 13802 Tweets
Pinned Tweet
دوستان کسی رو می‌شناسید برای یک هفته در شهر قم بتونه سه تا گربه رو پانسیون خانگی کنه؟
#ریتوییت
0
17
35
مامانم تعریف می‌کرد سال تحصیلی که گذشت
بعد از گرفتن اولین آزمون کتبی کلاسی متوجه میشه یکی از بچه‌ها هیچ سوالی رو جواب نداده
ازش می‌پرسه که چرا هیچی جواب ندادی؟
دانش‌آموز میگه: خانوم من بلد نیستم بخونم!
مامانم پیگیر ماجرا میشه و متوجه میشه که این بچه در طی این هشت سال تحصیل
478
178
13K
گرفت و مادرم به مدیر مدرسه گفته بود که ببینید این بچه توانایی یادگیری داره!
بچه‌ها مامانم خیلی قشنگه
مهربونیش رو دوست دارم❤️
191
13
10K
می‌خوام از یک رنجی که سال‌ها همراهم بوده و هست بنویسم.
من باسن بزرگی دارم
از وقتی که خودم رو شناختم همین بوده
چه وزن کم کنم چه نکنم
این عضو از بدن من توجه جلب می‌کنه.
خیلی‌ها بهم میگن که این یک خصوصیت ظاهری مثبته اما واقعیتش اینه که من بابت این خصوصیت ظاهری سال‌ها آزار دیدم.
908
107
8K
اینجا دیگه مامانم خودش وارد عمل میشه
کتاب‌های آموزش الفبای نهضت رو توسط یکی از همکارانش برای بچه تهیه می‌کنه
هفته‌ای یک روز که در اون مدرسه بوده صبح زودتر میره که به دخترک آموزش بده
باقی روزها هم به صورت آنلاین براش وقت می‌گذاره
خوشبختانه دخترک خواندن و نوشتن رو تا پایان سال یاد
10
4
6K
پسر کوچکم اومده بغلم می‌کنه و میگه: من خیلی خوشحالم که تو مامانم هستی! چون تو خوشگلی بقیه زشتند.
:))))))))
85
10
5K
خواندن و نوشتن رو یاد نگرفته
در واقع معلم‌ها از یادگیری بچه قطع امید کردند و صرفا قبولش کردند که بره سال تحصیلی بعدی!
متاسفانه مادر بچه هم از نظر سواد اونقدر قوی نبوده که بتونه کمکش کنه
پیشنهاد معلم خصوصی رو داده بود اما از نظر مالی توان پرداخت هزینه‌ی کلاس رو نداشتند.
8
4
5K
من یک خانم خانه‌دار هستم
صبح زودتر از همه از خواب بیدار میشم
صبحانه آماده می کنم و تک تک اعضای خانواده رو بیدار می کنم که به مدرسه یا سرکار برن (اغلب با بداخلاقیشون بابت بیدار کردنشون مواجه میشم)
برای ناهار سفره می چینم
بعد سفره رو جمع می کنم و به این فکر می کنم شام چی درست کنم!
471
195
5K
حسین (پسر کوچکم) اومده در گوشم آروم میگه: انقدر دوستت دارم که کاش با من ازدواج می‌کردی :)))
115
19
5K
ازم پرسید: چی بکشم؟
گفتم: یک دایناسور در حال انقراض رو بکش
137
84
5K
پسر کوچکم به تازگی به یک نوع عروسک علاقمند شده که میشه با شیشه بهش شیر داد، پوشکش رو عوض کرد و ...
دیشب در مورد خریدش و اینکه اسمش چیه صحبت می‌کردیم
عمه‌اش گفت: مگه تو دختری؟
پسر کوچکم گفت: عمه اسباب بازی دختر و پسر نداره
من هم گفتم:خب عمه جان باباها هم از بچه‌شون نگهداری می‌کنند
44
43
4K
موهام رو سبز کردم داداشم میگه: شبیه سر تسبیح شدی 😐😅
92
23
3K
یکی که کنایه بزنه
این چیزی که به نظر خیلی‌ها ممکنه امتیاز به حساب بیاد یک عمر باعث شده روح و روان من آسیب ببینه
از خیلی چیزها محروم بشم
از حضور در خیلی مکان‌ها بترسم
من بدنم رو دوست دارم اما رنجی که کشیدم و آسیبی که دیدم همیشه همراهمه و کاری هم نمیشه کرد!
136
6
3K
یک گروه دونفره درست کردم که کارهای خونه رو باهم هماهنگ کنیم :)
127
39
3K
هر جا که فکرش رو بکنید
توی جمع دوست‌هام
توی خانواده
توی دانشگاه
توی خیابون
سرکار
۱۲ ساله بودم که دوچرخه‌سواری برام ممنوع شد.
سال‌های زیادی مجبور بودم چادر بپوشم.
مانتو خریدن برای من عذاب بزرگی بود چون خانواده تمام تلاششون این بود که اون لباس این حجم رو بپوشونه.
7
2
2K
اولین جایی که رفتم سرکار
یک فروشگاه مواد غذایی بود
به عنوان کارگر ساده رفته بودم سرکار (دانشجو بودم اون زمان)
کارمون جابجایی جنس و چیدنشون بود
فروشگاه مال یک خانواده بود
دختر خانواده پای صندوق بود
پسر خانواده هم یک جورایی مدیر داخلی!
یک نرم‌افزار حسابداری گرفته بودند برای خودشون
54
4
2K
میدم که سخت‌گیری کنند با این باسنی که تو داری فکر می‌کنند از صبح تا شب در حال سکسی!
بارها توی خیابون، توی کوچه، توی بازار این قسمت از بدن من لمس شده و با تمام وجودم ترسیدم.
موتوری‌های زیادی از پشت سر اومدند و محکم به باسنم ضربه زدند و رفتند.
من الان صدای موتور می‌شنوم تمام وجودم
4
5
2K
حسین می‌خواد بابای عروسکش باشه :)
و اتاق غرق سکوت شد ....
10
5
2K
شما اگر ساعت ۴ نیمه شب همسرتون رو بیدار کنید و بهش بگید باد شدیدی میاد میشه بری لباس ها رو از رو طناب پشت بوم بیاری
واکنشش چیه؟
محمدعلی رفت لباس ها رو آورد 😌
196
20
2K
خونه‌ی یکی از اقوام دعوت بودیم و من خواستم برای پذیرایی کمکشون کنم خانم میزبان بال بال میزد که من جلوی دامادش خم نشم
آخر رفتم تمرگیدم سر جام تا خیالشون راحت شه!
من حتی جلوی محارمم هم مجبور بودم لباس بلند بپوشم
3
4
2K
پر از ترس و اضطراب میشه.
از پله‌ها زودتر از بقیه نمیرم بالا چون نمی‌خوام بیشتر جلب توجه کنم.
یک جا رفتم سرکار
صاحب‌کارم زن و بچه داشت اما تلاش کرد با من وارد رابطه بشه ازش پرسیدم چی باعث شده که به خودت چنین حقی بدی؟ گفت به خاطر باسنت!
از اون کار اومدم بیرون با وجود این که عمیقا
3
3
2K
همیشه آزاردهنده بوده و هست
من قبل از این که حرفی بزنم، رفتاری از خودم نشون بدم آدم‌ها به خودشون این اجازه رو میدن قضاوت کنند و بهم برچسب بزنند.
چه زمانی که چادری بودم
چه زمانی که مانتوی بلند و گشاد می‌پوشیدم
و چه الان
هیچ فرقی نکرده
همیشه یکی بوده که مزاحم باشه، یکی که قضاوت کنه
10
3
2K
دبیرستانی بودم توی کلاس‌های فوق‌العاده که دبیرمون آقا بود وقتی می‌رفتم پای تخته دوست‌هام زیرزیرکی می‌خندیدند و بعد که می‌اومدم می‌نشستم به شوخی بهم می‌گفتند به نظرم نری پای تخته خیلی بهتره و ...
شوخی بود اما من معذب می‌شدم!
پیش‌دانشگاهی بودم یک پسره بهم گفت: من به پدر و مادرت حق
3
1
2K
اگر خواستید ازدواج کنید حتما از طرف مقابلتون تست سلامت روان بگیرید ....
دخترخاله ام سه ماه از من کوچیکتره
حقوق قبول شد
دختری فوق العاده مذهبی و محجوب و خانوم
پسر سال بالاییش تو دانشگاه بهش علاقمند شد
چون پسر دانشجو بود وشغل و درآمد نداشت خانواده ی خاله‌ام مخالف ازدواجشون بودند
210
45
2K
به درآمدش احتیاج داشتم!
توی گروه کوهنوردی، محیط زیستی، ادبی و .... همیشه این موضوع باعث جلب توجه بقیه بوده و هر کسی به خودش اجازه می‌‌داده که بیاد سمت من
جملات مسخره‌ای مثل "میگن کسی که باسنش بزرگ باشه رابطه‌ی جنسی زیاد داشته" یا "کسی که باسنش بزرگ باشه خیلی شهوتش بالاست" و ....
2
3
2K
داداشم عکس لباس های جدید و لوازم تحریر مدرسشو برام فرستاده ^___^
86
40
2K
دایی کوچیکم خیلی اجتماعی نیست
اما ارتباطش با حیوانات خیلی خوبه😍
حدود ۵ ساله که به کلاغ ها غذا میده
کلاغ ها سخت با انسان ارتباط برقرار می کنند اما اگر باهاشون دوست بشن به نشانه ی تشکر برای اون فرد هدیه میارن
این مجموعه هدایای دایی منه که در این ۵ سال از کلاغ ها دریافت کرده 😍
103
69
2K
کاری ندارم به اون صورت و تموم وقتم مال خودمه
و این دردناک ترین قسمت این ماجرای تکراریه.......
83
10
2K
پسره ۹ سال دوست منو می خواست
کلی خواهش و تمنا برای اینکه بذاره بره خواستگاریش
دوست من همیشه جوابش نه بود
حالا که پسره رفته زن گرفته دوست من نشسته زر زر گریه می کنه و معتقده که پسره با بی انصافی ترکش کرده 😐
70
27
2K
یک سال پیش بود
که از پشت صفحه ی مجازی این گوشی پا به دنیای واقعی من گذاشتی و شدی همه وجودم ❤
125
22
2K
کجای راه رو اشتباه رفتم که یه دختر برام نود می فرسته 😂😂😂😂😂
111
19
1K
نهایتا تا ساعت چند می تونی بیرون باشی؟
(می خوام میزان محدودیت خودم رو بسنجم)
350
18
1K
عاشقش شدم
عاشقم شد
هر دومون از زندگی مشترک قبلیمون شکست خورده بودیم
تنها بودیم و خسته
اما کنار هم بودن بهمون انرژی می داد
از هم دور بودیم
یادمه اولین بار برای دیدنش دل رو زدم به جاده و رفتم پیشش
۴ ساعت راه رفت
۳ ساعت کنارش بودم
و ۴ ساعت راه برگشت /
85
67
1K
برای اینکه بشه از ساعت ۶ صبح تا ساعت ۱۲ شب بیدار موند و فعالیت کرد غیر از قهوه چی میشه خورد ؟
342
21
1K
قسمت های مختلف خونه رو پاک می کنم
اما زودتر از اونچه که فکرش رو بکنم یک دست کثیف از راه می رسه و .....
همه چیز تکرار میشه
هر روز و هر روز و هر روز
گاهی وقت نمی کنم برای خودم وقت بگذارم
کتاب بخونم
قدم بزنم یا ....
اما خستگی های من به چشم نمیاد
از نظر دیگران من که همش تو خونه ام
11
11
1K
گاهی غذایی که پختم جذاب به نظر نمیاد و اعضای خانواده دلخور میشن
شستن ظرف ها که تموم میشه
یک ساعت بعد باز هم ظرف های کثیف وارد ظرفشویی میشه
ظرفشویی هیچوقت خالی نمیشه همیشه یک ظرف سرآغاز پر شدن دوباره و دوباره ی سینکه
5
4
1K
هم کلاسی پسرم امروز تو مدرسه بهش گفته : عراقی! قاسم سلیمانی رو شما کشتید .....
فارغ از تمام مسائل ، سعی کنید عقاید سیاسی و نژادپرستانه ی خودتون رو جلوی بچه ها عنوان نکنید .
بگذارید بچه ها در دنیای کودکانه ی خودشون باشند🙏
36
28
1K
اولین باری که محمدعلی منو دید
ازم پرسید : شبیه عکسام هستم ؟
گفتم : خیلی بهتری ^___^ من چطور ؟
گفت : خیلی گِردتری :))
دوستم داره فقط روش ابرازش متفاوته :))
41
21
1K
تلاش های مامانم واسه اینکه منو راضی کنه بچه دار بشم :)))
77
5
1K
مامانم معلمه
این روزها بخاطر کلاس‌های مجازی مدام باید گوشی دستش باشه
گردنش درد گرفته بود چون همش سرش رو می‌انداخت پایین
بابام برای رفع گردن دردش این وسیله رو درست کرده 😁
50
29
1K
خونه رو جارو می زنم
اعضای خانواده که برمی گردند خونه
بعد از دو سه ساعت بازهم خونه پر از خورده های خوراکی و غذاست
2
3
1K
خونه رو مرتب می کنم
اما اعضای خانواده وقتی میان تصمیم می گیرند دوباره وسایلشون رو به وسط خونه بیارند تا بتونند کارهاشون رو انجام بدن
اما بعد فراموش می کنند که جمعشون کنند
لباس ها رو که از لباسشویی درآوردم
لباس جدیدی وارد سبد لباس‌ها میشه و سرآغازی میشه برای پر شدن دوباره‌اش
1
3
1K
شما هم عکس‌های دوران دبیرستانتون انقدر سمه؟ یا فقط من اینطوری بودم :))))
163
7
1K
لطف کنید
از کسی که 'طلاق' گرفته ، جدا شده ، ازدواج ناموفق داشته
نپرسید چی شد که جدا شدی؟
شما یک سوال مسخره از سر کنجکاوی می پرسید ولی اون برای جواب دادنش باید تموم خاطرات تلخ و احساسات بدش رو نبش قبر کنه !!
28
88
1K
باید می‌رفتم جنس جابه‌جا می‌کردم و چه معنی داشت که بشینم؟
ولی باید اون اسم‌ها هم وارد میشد
راه حلش رو پیدا کردم
ایستادم و اسم‌ها رو وارد کردم
سخت بود ولی خب دیگه دختر خانواده خیالش راحت بود که من نمی‌شینم
اسامی رو هم وارد سیستم کردم تا اون چیزی که بهم سپرده شده بود رو انجام بدم
17
1
1K
عمه ی من سه بار در ازدواج تجربه ی ناموفق داشت تا اینکه چهارمیش بالاخره خوب شد و زندگیش سامان گرفت
یه زمانی من جاهل بودم و چند باری با حالت تمسخر این موضوع رو واسه دوستام تعریف کردم
زمان گذشت
من یک ازدواج و دو نامزدی ناموفق داشتم تا اینکه بالاخره تونستم به آرامش برسم ....
60
24
1K
این توییت صرفا برای دوستانی که ازم خواستند عکس موهام رو بعد از رنگ کردن بگذارم 😋
148
8
1K
شما هم از دیدن پُک زدنش به سیگار لذت می برید
یا من برم دکتر؟
59
23
1K
۲۷ سال پیش در چنین روزی تقریبا همین ساعت ها بوده که کم کم تصمیم می گیرم به این دنیا بیام ( حالا انگار اصلا قدرت تصمیم گیری داشتم 🙄 ) و سرانجام ساعت دوازده و نیم ظهر چشم به جهان می گشایم 😇
این اولین سالیه که تولدم از مادرم دورم
😓
و کن��ر محمد علی هستم 😍
خب
تولدم مبارک 😊
160
21
1K
پسر از من پرسید تایپ بلدی؟
گفتم آره
گفت اسم مشتری‌ها رو وارد کن داخل این نرم افزار.
سرعت تایپم از نظرش خوب بود و بهم گفت همه‌ی اسامی رو وارد کنم
برای تایپ می‌نشستم روی یک صندلی
این نشستن روی صندلی و تایپ کردن خیلی به مذاق دختر خانواده خوش نیومده بود چون از نظرش من هم مثل بقیه
2
1
1K
واسه تولد پسر نوجوان ۱۴ ساله که به شدت به گیم و شخصیت های مارول و دی سی علاقمنده
هدیه چی پیشنهاد میدید ؟
(نگید Ps4 چون خیلی گرونه ☹)
332
11
1K
می خواستم عکس عروسی سابقم که روی شاسی بود رو به محمدعلی نشون بدم ازش پرسیدم ناراحت نمیشی عکس دو نفره رو ببینی
گفت : نه بیشتر دوست دارم عکس خودت رو ببینم
از تو کمد مامانم اینا کشیدمش بیرون که با این صحنه مواجه شدیم😐😁
84
5
1K
دوستان کمک
۹ روز دیگه تولد پسر بزرگمونه ۱۵ سالشه
هدیه چی بگیریم؟
( لطفا PS4 و PS5 پیشنهاد ندید بودجه نداریم)
240
6
1K
یک سوال خیلی جدی دارم ازتون
چطور با سخت گیری های خانواده سر رفت و آمدتون برخورد می کنید ؟
تونستید شرایط رو تغییر بدید اصلا ؟
118
19
977
تا حالا شده از ترس اینکه نکنه صبح خواب بمونید نخوابید ؟
76
16
987
می‌خوام از معایب نامادری بودن براتون بگم
برای نوشتن این رشتو چندتا دلیل دارم:
اول اینکه افرادی اومدند در این مورد و تجربه‌ای که دارم سوال کردند من هم این رشتو رو می‌نویسم واسه هرکسی که سوال داره و نمی‌پرسه
دوم اینکه می‌نویسم که بد��نید نامادری بودن همیشه همراه با حس خوب نیست
54
34
1K
همین الان یه آقایی تو فروشگاه منو واسه پسر عمه‌ش خواستگاری کرد 😂
56
9
968
تحصیلات دانشگاهی من رو به جایی نرسوند
شما چطور ؟
124
10
980
مامان شما هم معتقده بعد از تموم شدن غذا بلافاصله باید ظرف ها شسته بشه یا فقط مامان من اینطوریه؟
93
4
984
به تاریخ ۱۹ / ۵ / ۱۳۹۸ عهدی که باهم بستیم ابدی شد 😍
96
15
958
من ۱۶ ساله بودم
این شکلی بودم
یعنی میشه حدودا ۱۱ سال پیش
رفته بودیم اردو
نهایت خلاف سنگینمون هم این بود که بدون مانتو و مقنعه عکس بگیریم 🤦♀️😂
72
7
944
بیاین بگید که شما هم مثل من بلد نیستید برقصید
بگید که تنها نیستم :(
72
29
927
چه فعل و انفعالاتی تو مغز اون پسر ۲۸ ساله رخ داد که اومد با دخترعموی ۱۶ ساله ی من نامزد کرد !
دیروز هم جشن نامزدیشون بود😑
101
3
949
عاشقانه ترین جمله ی زندگی من :
' تو کجا بودی این همه سال ؟ چرا من نداشتمت ! '
عاشقانه ی شما چیه؟
53
27
898
تا حالا یک 'مرد' همه جوره پشتتون بوده بدونید چه حسی داره؟
اگر تجربه نکردید باید بگم حس فوق العاده ایه !
52
15
877
چطوری به فرزندم آموزش بدم بخشنده باشه و از خوراکی هاش به بقیه هم بده ؟
111
12
857
اینکه چرا نقش بازی کرده!
چرا خودش رو عاشق نشون داده و ۴ سال پافشاری کرده!
چرا این همه به دخترخاله ام ظلم کرده و سر آخر بیرونش کرده برای من فقط یک جواب داده
این آدم از نظر روانی سالم نیست !!!
فردا روز تلخیه
قراره جهیزیه‌اش رو برگردونند و ..... در نهایت طلاق
101
2
887
هم اکنون توجه شما رو به هدرم جلب می کنم
به طور رسمی و صراحتا اعلام می کنم که
بعله 😎
74
17
839
اصلا روایت داریم که :
شکم مرد باید طوری تپلی باشه که گودی کمر خانم رو پر کنه .... مثل پازل
تامام
54
30
829
عجیب ترین ترکیب خوراکی که داشتید چی بوده؟
خودم بستنی و چای 😁
186
14
850
جدی
چرا تو آینه خوشگلیم اما دوربین جلوی گوشی چنین نظری در موردمون نداره؟
دلیل علمی می خوام 🤔
41
18
809
حسن امروز کارنامه ی ماهانه گرفته بود
کارنامه رو داد دست من و گفت : من میرم تو اتاقم بعد نگاهش کن
کارنامه رو دیدم و بعد سفره رو انداختم برای ناهار
صداش کردم : حسن
حسن جان بیا ناهار
دیدم نمیاد
رفتم در اتاقش رو زدم و درو باز کردم
ترسی تو صورتش بود و در حالت نیم خیز بود
32
16
786
واقعا نمی فهمم
بعضیا چقدر می تونند پست و حقیر باشند که یک خانوم ۶۰ ساله رو بدزدند و پول و طلاهاش رو بدزدند و بعد بهش تجاوز کنند 😔😔😔😔😔
آخر عمری بنده ی خدا دچار مشکل روحی روانی شده 😔
لعنت بهتون
62
9
727
از قالتاق بازی‌های همسر سابق این رو بگم براتون که دختر می‌برد تو مغازه همسایه‌ها دیده بودند و به باباش گفته بودند
یک روز اومد دنبال من از دانشگاه رفتیم مغازه‌اش
شب همون روز برگشت بهم گفت: همسایه‌ها به بابا گفتند من دختر آوردم تو مغازه؛ من هم به بابا گفتم تو بودی که همراهم بودی
35
3
777
یه سوال دارم دوستان
ممنون میشم راهنماییم کنید
من در شبانه روز حدودا ۵ الی ۶ ساعت می خوابم
ناچارم چون باید به همه ی کارهام برسم
اما همیشه خواب آلود و خسته ام و این کسلی باعث میشه انگیزه ام برای انجام دادن کارهام کم بشه
واسه رفع این کسلی چی پیشنهاد می کنید ؟
198
16
707
به نظرم این افراد هیچ فرقی با ارزشی های متعصب ندارند
تعصب تعصبه
نرود میخ آهنین در سنگ!
37
25
704
روزی صدبار باید این جمله رو با خودمون تکرار کنیم
15
39
727
من هروقت میرم خونه‌ی مادرجونم به همین سبک شکلات می‌ریزه سرم 😅
64
36
711
تیرخلاص انرژی منفی امروز رو خانم صاحبخونه زد بهم
زنگ زده بود بگه:حواسم نبوده پسر شماست دم در
بهش گفتم اینجا بازی نکن
به دل نگیره یک وقت
بچه مادر نداره
مادر نداره؟!
براش توضیح دادم که بچه‌هامادر دارند
ولی فارغ از این موضوع
پس من چی‌ام؟
یعنی مادری نمی‌کنم براشون که چنین فکری کرده؟
59
6
676
هفته ای یک بار
گاهی هم دو هفته یک بار
میاد بچه ها رو می بره پیش خودش بعضی وقت ها یک ساعت بیشتر وقت نمیذاره ! بعضی وقت ها هم نهایتا یک روز بچه ها رو پیش خودش نگه داره
شهربازی و رستوران میرن باهم
و وقتی برمی گردند خوشحال و شادند و میگن : چه مامان خوبی داریم به به !
45
7
639
زمان دانشگاه یه هم کلاسی پسر داشتم وقتی فعالیت من رو در فضای مجازی میدید
همیشه حرفش این بود که از مجازی نمی تونی شوهر پیدا کنی
حالا گذشته از اینکه نگاهش منفی بود و من کلا دنبال شوهر نبودم
خواستم بگم 'علی' من آخرشم تو همین مجازی با شوهرم آشنا شدم و ازدواج کردم ^___^
22
9
661
دوران دانشجویی یبار سرکلاس بودیم حرف افتاد به کارتون لوک خوش شانس
استادمون پرسید کی یادشه اسم برادر قدکوتاه دالتون ها چی بود؟
هیچکس یادش نبود
یکم مکث کرد بعدش گفت : درس که نمی خونید حداقل یکم زندگی کنید بیچاره ها ....
13
35
641
پنج سالمه
طبقه ی دوم خونه ی پدربزرگم زندگی می کنیم
صدای تق تق کفش های پاشنه بلند زنونه می شنوم
قبلا هم این صدا رو شنیدم
مامان بی قراره
آروم در رو باز می کنه و راه پله رو نگاه می کنه
من هم می بینم
یک خانوم که چادر مشکی و کفش های پاشنه بلند پوشیده داره از پله ها بالا میره
51
14
643
من یک نامادری‌ام
قبل از این که به خاطر نامادری بودنم قضاوتم کنی به این فکر کن که من هم یک انسانم
یک انسان که توانایی خوب بودن مطلق رو نداره
اصلا خوب مطلق وجود نداره
درسته کمی‌ها و کاستی‌های زیادی دارم
اما باور کن تلاشم رو می‌کنم که بتونم در توانایی‌های خودم بهترین باشم.
56
3
677
معلم پسرم اومده کلاس رو به گروه‌های ۵ نفره تقسیم کرده بعد اسم گروه بچه‌ی من رو گذاشته 'گروه شهید فخری زاده'😐
54
2
632
۶ ماه پیش که زندگی مشترکمون رو شروع کردیم به محمدعلی گفتم : من با انجام هیچ کدوم کارهای خونه مشکلی ندارم ولی از گردگیری خیلی بدم میاد
گفت : عزیزم نگران نباش گردگیری با من !
دریغا که از آن روز به بعد وسایل منزل تشنه ی نوازش توسط دست های محمدعلی هستند و او نیم نگاهی نمی اندازد !
30
8
622