سارا
@sara_12673
Followers
477
Following
473
Media
71
Statuses
1,906
این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیک تره...
North Rhine-Westphalia, German
Joined May 2022
Don't wanna be here?
Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Brazil
• 1338090 Tweets
#BUS1stFANCON_KnockKnockKnock
• 364381 Tweets
アニサマ
• 192122 Tweets
GULF NEW SONG
• 67175 Tweets
TEDDYTINT x POND
• 49575 Tweets
Djokovic
• 29719 Tweets
음악중심
• 28521 Tweets
札幌2歳
• 25415 Tweets
Briggitte
• 24639 Tweets
Ticketmaster
• 22238 Tweets
JAMESSU FM IN QINGDAO
• 21275 Tweets
Stanford
• 17564 Tweets
Popyrin
• 17358 Tweets
SUNSET X VIBES WATCH PARTY
• 15011 Tweets
레이브 1위
• 14330 Tweets
台風一過
• 13956 Tweets
メドゥーサ
• 10137 Tweets
Pinned Tweet
کی می گه گربه ها بی معرفتن ؟این بچه هر روز میاد تو راهرو استقبالم
3
0
110
این ادم با این شلوار وکیلمونه
بد تیپی المانیا واقعا در مخیّله ام نمی گنجه
121
8
2K
چند ماهه اومدیم اینجا
من زودتر کار گیرم اومده و همسر داره میگرده هنوز.حقوقم کفاف میده وخوشحالم که می رسونیم تا اخر ماه رو.
چیزی که عذابم میده حجم عظیم عذاب وجدان همسرمه که چرا کار گیرش نیومده و تلاشم برا عوض کردن این تفکر که مرد نباید دس به پول زن بزنه تقریبا دو روز دوام میاره
32
11
2K
همکار جدید ایرانی اومد داخل شرکت، گفتم برم باهاش سلام کنم
رفتم دیدم یه گوشه مچاله شده و نگرانه و استرس از چهره اش داره می ریزه بیرون.گفتم سلام
یهو داد زد خدا رو شکر داشتم میمردم!
گفتم بابا نگران نباش نمی خواد استرس بگیری من خودم خیلی سختی کشیدم نمیذارم یکی دیگه هم سختی بکشه
خندید
25
7
1K
اینم از تربیت سمی و فرهنگ سمی که نمی دونم تا کی قراره تاوان پس بدیم بابتش
2
0
583
@_Shaaly
غقط اون جا که غذا رو میخورن میرن عقب تکیه میدن که یعنی تمام شد سفره رو جمع کنید می تونم قاتل شم اون زمان
0
1
86
امروز از فرط خستگی و مغز درد (از بس زور زدم آلمانیو درست حرف بزنم) چند دقیقه سرمو گذاشتم روی میز
همکارم اومدم گفت خوبی؟ فارسی گفتم نه خستم، بریدم با این زبان تخمیتون
بعدم اَدای اینا رو در اوردم که حواسشون نبوده، شیفت شدن رو زبان مادری، گفتم زوپا!
3
2
84
هر کسی اولین خاطره از اولین شب رسیدن به خارجه داره که همیشه یادش میمونه برا من اما به معنای واقعی جمله«خارج برات نریدن،بود»
ما رسیدیم یه نیمچه چرتی زدیم، پیشول رو هم ناز و نوازش که ترس هواپیما یادش بره. الان وقتش بود یه قدمی در خیابان های آلمان بزنیم.
4
0
79
بنظرم سیستم کاغذ بازی آلمان هیچ موقع تمام نمیشه امروز موقع ناهار همه داشتن جدی در مورد این بحث میکردن که چه جوری یه عده اعتماد می کنن کاراشون رو آنلاین انجام میدن
رده سنیشونم بین ۲۰ تا ۲۶ بود
قیافه منم داد میزد که ای بابا شما چه جوری آنلاین می تونید انجام ندید؟؟؟
1
0
74
@farzad_bayan
من با دو تا خپاهر دو قلو دوستم که پدرشون ایرانیه و مادرشون استراالیایی و دقیقا پدرشون به همین خاطر که با جامعه ایرانی استرالیایی نتونن ارتباط بگیرن بهشون فارسی یاد نداده هیچی از فارشی نمی فهمن حالا جفتشون سالی یه بار ایرانن و عاشق ایران کلیم ناراحتن
4
0
66
امروز رفتم قاضای حاجت دیدم همکارم داره گریه می کنه. گفتم به روم بیارم یا نه که دیدم باید بیارم به روم. ازش پرسیدم خوبی؟ نگام کرد.گفتم راحت باش من در حالت عادی هم نمی تونم نصف حرفاتو بفهمم چه برسه به الان که داری کج و کوله حرف میزنی. بگو خالی شی. حرف زد خالی شد منم یه کلام نفهمیدم
3
0
63
@Parstooyebaba
راستش این احتمال رو هم میدم اما خب انقد خودم پاره شدم که چهره مظطربشو دیدم یاد خودم افتادم و گفتم بیا و مهربون باش
حالا ایشالو که خیره
2
0
58
داشتم رد میشدم گفتم نگاه تو رو خدا تو این سرمای سگ!تکیه داده به چراغ برق خوابیده. در همین حین که داشتم طرف رو به خاطر مقاومتش تحسین می کردم، آمبولانس اومد زیر طرف رو گرفت زیپ کیسه رو داد بالا جنازه رو با خودش برد.
2
0
56
فکر نمی کرد حجم املاح جایی جز شیراز بتونه شگفت زدم کنه تا اومدم آلمان
گچ از شیر آب میاد رسما
10
0
56
اگر فقط یه سریال آلمانی دیده باشم که از تک تک ثانیه هاش لذت برده باشم و زوری به خاطر زبان تقویت کردن نبوده باشه
اون فقط libes Kind هست و تماااام!
6
0
48
اگه از من بپرسن که رشته تحصیلیتو چه جوری انتخاب کردی هیچ جوابی ندارم جز اینکه بگم رتبه خووب!!
سال اول دبیرستان تمام شد و قرار شد انتخاب رشته کنم، قطعا انتخابم تجربی بود چرا؟ چون بر عکس همه عاشق چرک و خوون و کمک به آدما بودم. واکنش خانواده چی بود؟
1
0
42
سال پیش وقتی داشتم زندگیمو میکردم انداز دو تا چمدون یکی بهم پیام داد که من میخوام امتحان وکالت بدم کتاب ندارم، منم چند تا کتاب مرجع رو براش پست کردم. منتظر بودم بره بفروشه یا اصلا دروغ باشه، امشب بهم پیام داد که آزمون وکالت قبول شده و ادرس بهش بدم که کتابا رو بر گردونه.
1
0
42
درست جلو خوونه دارن بساط Weihnachtsmarkt را میندازن درسته قراره ما به فنا بریم اما یکی از الان خوشحال نشسته ببینه برنامه چیه
5
0
38
@ikbenzijnlifde
تجربه ای که دارم ادم تو استرس زیاد نمی تونه لاغر شه هرمون کورتیزول نمیذاره عملیشم اینه که اجدادمون اون موقعا نگرانی غذا داشتن این هورمون که ترشح میشده سوخت و ساز رو میاورده پایین که مبادا از گشنگی تلف شن. بنظرم شما استرستون بالاست
0
0
41
بعضی از حرفایی که میشنوم به شدت از تحملم خارجه
مثلا چند روز پیش یه کار مند جدید استخدام کردن دویده اومده سمت میزم می گه متاسفم که شما نمی تونید درس بخونید تو ایران چون زن هستید
می خواستم بگم گاوی؟ پس رو چه حسابی تو این پوزیشن تو شرکت دارم کار می کنم؟
1
0
35
سه سال پیش یه بسته لباس فرستادم برای کسی که اصلا نمی دونستم کجاست و حتی روستاشون پست هم نداشت
از اون سال هر سال بهم روز زن و عیدا رو تبریک میگه
لباسایی رو که براش فرستادم می پوشه و عکس میگیره و برام میفرسته
من... من فقط شرمنده میشم از حجم مهربونیش در برابر کاری که بزرگ هم نبوده
1
0
33
یکی از اینا گرفتم
ریختم توی چاییم
چاییم به طرز بغض آلودی بوی اردیبهشت شیراز گرفته...
3
0
34
@MKhorshid701
من همیشه تو سریالرفرندز اون قسمته که راس بلیط میگیره که شب بره انگلیس به همین موضوع فک میکردم و همیشه هم برام جالب بود که اینا اصلا می دونن دغدغه ویزا چیه؟ مث اینکه واقعا نمی دونن
0
1
35
امروز یکی از همکارام گفت من یه غذای ایرانی خوردم خیلی خوشمزه بود گفتم چی؟ گفت آبگوشت گفتم باشه برات درست می کنم گفت مرسی فقط من وگنم!
خود ابگوشتم برگی براش نموند
1
0
33
حقیقتا روز اول کاریم توی حجم عظیمی از نفهمیدن گذشت
برا منی که نمی تونم دو دقیقه ساکت بشینم و باید با همه حرف بزنم خیلی سخت گذشت
سخت تر این که فهمیدم هیچ موقع توی زبان المانی نمی تونم خود خودم باشم شوخ ، خندون و پر از حرفایی که می تونه مخاطبمو ساعتها سرگرم کنه! 🤔
4
0
33
امروز زوما فست بود تو شرکت
دو تا آبجو دادن دستم بعدش عین بلبل آلمانی داشتم آلمانی جیک جیک میکردم
مشکل اعتماد بنفسِ نه زبان
باید صب تا صب به شات عرق سگی بزنم برم پی زندگیم
3
1
32
همه موقع ناهار داشتن از خاطرات سفرشون به نیویورک می گفتن
حالا من آخرین خاطره سفرم، سفر بوشهر هست.
وجه تشابه شونم آفتابی بودن هوا بود، همین!
یه گسل گنده هست بین ایرانی بودن و پاس ایرانی داشتن با اینا!
2
0
29
واقعا با این که با چشم دیدم بازم باورم نمیشه اینا بگ آلدی رو به عنوان کیف دست میگیرنمیان سر کار
واقعا چراااااااا
5
0
28
واقعا نمی دونم تو چه دسته بندیی قرار میگیرم؛ همه هم سنام بچه کردن و اونایی که کوچیک ترن تو یه فازین که اصلا به من نمی خوره...
واقعا هر روز دری از در های تنهایی به روم داره باز میشه
7
0
30
ما زنا آدمای عجیبی هستیم واقعا
الان خانم روبروییم پشت دو تا پاش زخم شده اما داره کلی باند و چسب و... می چسبونه که دوباره کفش پاشنه بلندشو بپوشه چرا اخه؟
پاره شدی زن
2
0
27
چقد تابستونای مونیخ سکسیه
در حالی که دوسلدورف رو داره آب می‌بره و انگا زمستون سگه اینجا! مونیخ گرم و گوگولیه
2
0
24
سال پیش از بیرون اومدم لپ تاپمو در اوردم دیدم کنگر خورده لنگر انداخته
حالا هم هر جای دنیا باشه خودشو می رسونه به این کیف رو این میخوابه
خوونه های گربه ای زیادیم برلش خریدیم اما دس از سر ایم کیف بر نمی داره
4
0
27
چند وقت پیش بعد چند و اندی با یکی از پسرایی که دوستمون بود صحبت کردم. رفته عضو یه فرقه کثافتی شده که تو قانونش اینه که نباید با دخالت پزشکی، سعی کنی سالم بمونی چون داری تو تقدیر خدا دست می بری
بر همین اساس خانمش گوشه خوونه زایمان کرده و پسرش 5 سالشه و واکسن نزده تا الان
خدایا😕😳
5
0
28
از همین الان استرس دارم زنگ بزنم به بابام یهو گوشیو برگردنه سمت قوم تارتار تا من مثلا دید و بازدید کنم
5
0
25
وقتی خواستم گربمو بیاریم آلمان، دامپزشک شناسنامه اشو نگاه کرد گفت این چه واکسنایی هست که زدید بهش کلا برنداشون خیلی ناشناسه. شما باید حتما واکسن فایزر بزنید به گربتون!
تو دلم داشتم می گفتم ما که خودمون آدمیم واکسن فایزر گیرمون نیومد
1
0
27
@datalakehausen
من بر�� این دوستم دو سه تا کتاب با این محتوا که گیاهخواری هیچ غلطی نمی کنه برا محیط زیست بلکه خوبم نیست فرستادم بعدش بهو از همه حا بلاک شدم
بعد منتظرن من بشینم دو ساعت به استدلاشون گوش کنم به گیاهخواری گرویده شم
دلم پره ازشون بدجور
2
0
23
@datalakehausen
من با یه خود خواه دوست بودم که یه بار تا دم در اومد داخل اما نیومد چون خوونه بوی مطبوع گوشت میداد
تعصب از این قشر میچکه واقعا
1
0
24
اگر به اون میزانی که زعفرون ریختم فید بک مثبت نگیرم طی یه حمله انتحاری می کشمشون
این چه فرهنگی اینا دارن هم به دنیا بیای هم پاشی کیک درست کنی براشون
خب خودتون یه گِلی به سر بگیرید برا تازه متولد شده مثل تمام دنیا
1
0
7
6
0
23
من وقتی برا این بچه میرم پت شاپ خرید انقد ذوق دارم که برا خودم وقتی میرم خرید نع!
2
0
23
حافظ کنار تختمه،شب قبل خواب تفننی یه شعرشو میخونم
این شعر اولین شبی که رسیدم تو آلمان. سر تا پام اظطراب و استرس بود برام اومد
هر بار اتفاقی این شعر میاد بالا هی یادم میفته که چه حق می گه حافظ
2
0
23
دهن سرویس تر از گربه ما نیست
برا اینکه وقتی میره بیرون، برگرده. همیشه وقتی برگشته بهش تشویقی خوشمزه دادیم
حالا تا دم راه پله میره و برمیگرده داد و بیداد که خوشمزه منو بدید. این بچه ما رو اسکل کرده😶
3
0
22
تو قطار یکی از این پیرزن گوگولیای آلمانی، کاملا یهویی ازم پرسید کجایی هستی؟ گفتم ایرانی! دستمو گرفت گفت من همراتونم تا زمان آزادی...
قلبم رقیق شد
1
0
24
۱.حالا که انقد زنجیره خوبی طرفدار داره
بذارید بگم که این موضوع بنظرم واقعا یه زنجیره است
وقتی داشتم میومدم آلمان هزار و یه کار داشتم و خب بر خلاف همیشه که یه کیلو قرص تیرویید با خودم می برم و به خیال این که رسیدم اونجا میخرم این موضوع رو هی پشت گوش انداختم تا این که کلا نخریدم!
3
0
23
از وقتی این کیلپ رو دیدم که مهستی با هوش مصنوعی آهنگ شادمهر ��و خوونده، از ذهنم نمیره کنار که فک کن!! یه روز بلند شیم با کسایی که سالهاست مردن حرف بزنیم و جوابمونو بدن
چه دنیا هم قشنگ و هم ترسناک! نه، بیشتر از ترسناک دهشتناک میشه!
4
0
22
@farzad_bayan
میگن خب ما الان داریم با ایرانیا به انگلیسی ارتباط میگیریم.
و میگن بلد بودن زبان یه skill بیشتر بود و باعث می شد ما با ادمای بیشتری هم بتونيم ارتباط بگیریم و شاید از لحاظ ارتباطی و کاری برامون بهتر میشد
البته گناهم داشتن تو جمع های ایرانی هیچی نمیفهمیدن با اینکه علاقه داشتن
0
0
23
سهمیه رشته انسانی رو برا ��شته روانشناسی کم کنه و بله من همون رشته ای رو قبول شدم که اصلا فکرشم برام کابوس بود. در حالی که من گریه میکردم خانواده ام به همه سور میدادن.
رشته ای خوندم که نه تنها دوستش نداشتم بلکه هر وقتم گشت می گرفتم می گفت خانمم شما که خودت حقوق خوندی بهتر میدونی
1
0
23
در حالی که من گواهی ناممو با پرایدی که فرمونش ههیدرولیک نبود و باید با کل هیکل میفتادی روش تا بچرخه، گرفتم
اینا با بنز و تسلا گواهی نامه میگیرن
1
0
20
رفتم موهامو کوتاه کردم
رید تو موهام!
الان یه زشت افسرده با موهای کوتاه زشتم
قبلا یه افسرده با موهای زیر کمر بودم حداقل
2
0
21
تو دبیرستان بغل دستیم التماس معلممون میکرد بذارید من برم دس شپیی و برگردم زود اونم لج کرد و اجازه نداد همه جا کثیف خونی شد
شرمندگی بغل دستیم، معلم عقده ایمون، نگاه بچه ها ، قیافه در هم بابا مدرسه وقتی صندلی رو می برد هیچ موقع یادم نمیره
0
0
20
یکی از چیزایی که اعصابمو سابیده همینه که خواهرم صد سالی یه بار نیستش بعدم که زنگ می زنه از گوز چی کار شقیقه ترین حالت می کِشه به این موضوع که اسکاتلند بهتر از آلمانه باشه بابا اونجا خووب آلمان بد
1
0
21
برگشتم به زمستون سگ 😑
چقد تابستونای مونیخ سکسیه
در حالی که دوسلدورف رو داره آب می‌بره و انگا زمستون سگه اینجا! مونیخ گرم و گوگولیه
2
0
24
1
0
19
لباس زمستونه هامو جم کردم اما مطمئنم این هوا وادارم می کنه بازم برم سرشون
3
0
20
آدمایی که تو بیو خودشو با شغلشون معرفی می کنن باید خیلی حوصله سر بر باشن.
یعنی از اون زندگی پر بار هیچ چیز شگفت انگیز و جالب تری برا معرفی نداشتن
4
1
20
مامانم صب تا شب اصرار که عکس بذار اینستا ببینن داره بهت خوش میگذره چششون در بیاد. جدا از اینکه نمی گذره امااااا...
اخه چرا مادر من ؟ چه کاریه؟ اصلا سر این بحث من به سال تو اینستا محوم
4
0
20
اون سال رو خوندم. رتبه سه رقمی اوردم و به هرکی می گفتم بهم می گفت تو هرچی بزنی میاری بی برو و برگرد. من با اطمینان سه تا انتخاب کردم رواشناسی به عنوان علاقم، حقوق به اصرار خانواده و اینکه مطمئن بودم اولی رو اوردم ، مدیریت که خب واقعا نمی دونم چرا. همون سال سازمان سنجش تصمیم گرفت
1
0
21
داداش کوچیکمو دادم به نمکی گفتم ببرش در رو هم بستم
مرد خوبی بود منتظر بود مامانم اینا بیان بچه رو تحویل اونا بده
داداشمو کردم تو گونی تو باغچه دفنش کردم، همزمان براش روضه هم میخوندم که تو مردی و باهم گریه میکردیم. :)))))
56
21
2K
1
0
20
امروز با دوستم اومدیم کافه نشستیم استرس داشتم شروع کردم گوشه ناخنمو با دندون بِکَنم
یهو گفت تو از دبیرستان تا الان آدم نشدی؟ همون موقع هم می زدم پشت دستت!
بهش گفتم تو فک میکردی، بعد دبیرستان یه گوشه از آلمان دوباره اینو بهم بگی؟
0
0
21
@DukeOfTehran
چرا همه چیز رو می چسبونی به ایرانی و خارجی؟ این ادم تو شرکت و تو جامعه خودشم تیپش خووب نیست
2
0
21
واقعا هر جور فکر می کنم من نسلم باید منقرض شه هیچ موقع مادر نشم مخصوصا ��قتی این آلمانیا رو می بینم.
بچه و سگشو انداخته تو دریاچه نشسته ذوقش می کنه، از بازی کردنشون فیلم میگیره.
حالا من اکه بود قبل از بیرون اومدن جلسه توجیحی میذاشتم که نَرن خودشونو به کثافت بکشن!
2
0
18
و اصلا بنده از نظر مغزی مقاومت فهم مسایل ادبی داشتم. اما من هر جا باشم بلدم چه جوری نفر اول باشم(بیماری کمال گرایی!!!) حتی بدون داشتن علاقه. سال سوم فهمیدم من روانشناسی رو هم دوست دارم که درسته عنصر چرک و خون نداره اما اصلش همون کمک به آدماست. قرار شد درس بخونم برم روانشناسی
1
0
20
@Ghazal_sdr
شما تصویر و چهره ای می بینی ؟ شما می تونید شخصيت رو تشخیص بدید؟ پس به حقوق کسی تعرض نشده
2
0
21
اگه بخوام بگم دوبار خدافظی کردم یه بار تو ایران که واقعا همه اشک و آه بود و منم پر استرس که به گربم گیر ندن آخرم کل چمدون رو باز کردن چون بنظرشون سبزی قورمه هام شبیه ماری بود( که واقعا بود) اون وسط من موندم با یه دستم گربه یه دستم چمدون باز که یهو به خودم اومدم
1
0
18
از بعد از این سرماخوردگی و سه ماه آنتی بیوتیکای مختلف خوردن، نتیجه سه تا Überweisungschein ناراحت کننده شد برای افسردگی، دندون پزشکی برا پرس کردن دندونا تو خواب و ارتوپد برا بدن فرسوده
من دارم زیادی لِه میشم یا واقعا همینه مهاجرت
4
0
20
یه دختریو صبح ها تو باهن می بینم که انقد زیباست که اگه پسر بودم صد بار اِسونْده بودمش(=باهاش ازدواج کرده بودم)
1
0
18
بعد صد سال رادیو جوان و باز کردن و top hits رو پلی کردم
دو حالت داره یا من پیر شدم یا واقعا موسیقی با سرعت عجیبی داره به سمت هجویات می ره
چی جوری روشون میشه اینارو بخوونن بعد اسمشونو بزنن روش
4
0
18
تو ایران که بودم به عنوان متلک، تحقیر، فحش، ناسزا و کلا ما که دستمون نمیرسه تو بده بهمون همیشه خدا بهم میگفتن «دراز» حالا تو باهن که وایسادم و چند تا ادم بلند تر از خودم کنارم وایمیستن حس خووب دارم که دیگه دراز نیستم
1
0
19
این تینیجای آلمانی انگا از سالن عروس در اومدن دارن میرن مدرسه
بعد سیبل ، ابرو و ناخن ما رو سر صف چک می کردن مبادا نخی کم شده باشه، رنگی رو ناخنمون اومده باشه
4
0
18
فهمیدم سوپری ترک سر کوچمون کشک هم داره، فلذا انقد کشک بادمجون استعمال می کنم که حداقل ۵۰ ٪ بدنم کشک بادمجون شه
2
0
18
اقا من چه گیری کردما یه توییت نوشتم صد تا فحش خوردم
منو ول کنید با همون چند تا ادمی که توییتاشونو میخونم و دنبال می کنم
4
0
19
برا ما همیشه پلیس یه فوبیا خواهد ماند. سر کار، یکی از وظایفم زنگ زدن به پلیس و تحقیق کردن در مورد یه پرونده هست و اگه هم مشخص نشد درخواست تشکیل پرونده و ارسالش هست.
خلاصه کنم چرا انقد پلیساشون ماهن؟
بدون عجله ، استرس، صبور با حوصله کارتو راه میندازن
ولی! من هنوز از پلیس می ترسم
2
0
20
اونایی که عکس میذارن با عنوان «نو میکاپ» یعنی منظورشون اینه که ما خریم؟ نو میکاپ!!!!! کوفت و زهرمار
2
0
19
@itsbaranaa
بچه منم عشق بارونه روزایی بارونی میخواستم برم بیرون خودشو میچسبوند که با خودم ببرمش تو ماشین میشست نگاه بیرون میکرد
3
0
20
من هر چی که میشه و ناراحت میشم میندازم تقصیر هرمونام تا یکم خودمو دلداری بدم
اما واقعاااا چقد بعضی از المانیا پشت تلفن گاون
از صب تا حالا دارم نشخوار ذهنیش می کنم و حرص میخورم
3
0
18
خلاصه که گوه بزنن این زندگیو... سر تا پا
هیچ موقع به یه دلیل به این همه مسخره ای حس غربت نکرده بودم
حس غربت ، تنهایی ...
2
0
18
حس ناکافی بودن نمیذاره هیچ عکسی از خودم بذارم اینستا یا پروفایل خی قدیمیمو عوض کنم
0
0
15
امروز آقوی رئیس یا یه خنده گنده اومد گفت زاغا! یه ایرانی دیگه هم استخدام کردیم تلاش کردم بر خلاف میل باطنیم خیلی خوشحال خودمو نشون بدم
امیدوارم یه دونه از اون خوبامو استخدام کرده باشه
من حوصله جنس داغون ایرانی ندارم که هر روز بخوام ببینمش
3
0
16
پایین خونمون جشن بود برا اسرائیل یه بَنِر بزرگم زده بود «we like Israel»
واقعا دیدن یه ملتی که یه عمر آرزوی مرگ کردیم براشون چقدررر عجیب بود
0
0
16
موقع ناهار همکارم نگاه گوشیم کرد. داشتم به دوستم پیام میدادم یهو بلند گفت سارا هر چی بنویسه ما نمی فهمیم مثلا بنویسه اینا خنگ و... ما نمی فهمیم
من در حالی که داشتم انکار میکردم نگاه صفحه گوشیم کردم که نوشته بودم : بابا اینا دیگه خیلی بوق شعر میگن و عقل ندارن،😑😅🙄
0
0
18
خانواده... که منظورم مامانمه! اصرار که نع اصلا من خودم تجربی بودم آینده نداره
حالا کارنامه ای که دست مامانم بود معدلش ۲۰ بود. جواب من این بود که خب باشه پس می رم هنرستان. روز ثبت نام چی شد؟ مدیر هنرستان داد و بیداد که خانم(مامانم منظورش بود) حیف بچه اته زود برو، اینم مدارکش
1
0
18
در ادامه گم شدنم دیدم یه اتوبوس از اینجا میبرتم به یه آبادی! یه ساعت منتظر موندم تا بیاد تا اومدم سوار شم دیدم در وسط خرابه و باید برم از در جلو سوار شم بله تا اومدم خودمو برسونم در جلو ول کرد رفت و من مجبور شدم یه مسیر طولانیو پیاده برم
تو همین وسط بارون گرفت...
2
0
17
خلاصه مادرم در من یه وکیل قهار دید چیزی که اصلا به روحیه من نمی خوره
روز یک شهریور امتحان مدرسه های فرهنگ رو دادم نیمه شهریور مصاحبه و بعد دو مرحله نمونه دولتی قبول شدم. قرار رشته ای بخونم که توش خبری از هیچ چیزی که علاقمو جلب کنه نبود.
1
0
18
داشتم به تمام روزای ایران فک میکردم. به اون دفعه ای که تو تاکسی حالم بد راننده تاکسی رسوندم بیمارستان. تو خط واحد گوشیمو جا گذاشتم یه خانم بهم تحویلش داد. حتی به اون دفعه هایی که کیوسک روبرو دانشگاه برام مجله های هفته قبل نگه میداشت تا بیام ببرمش و آرشیوم ناقص نشه!!
1
0
16
امروز همکارم اومد پرسید کجایی هستی منم همین سوالو ازش پرسیدم اونم وایساد با افتخار گفت من اصالتا مال کوزوو هستم می دونی کجاس؟
حقییقتا میخواسم بگم نه! اما یادم اومد که چقد ناراحت میشم وقتی یکی میگه ایرانو نمیشناسه،
الانم دارم تمام تاریخ و جفرافیای کوزو رو میخونم که لو نرم😁😶
1
0
17
من اگر حیوان از نوع غیر ناطق بودم و قرار بود حس غریزیه نویگیشن برام نقش بقا بازی کنه همون روز اون میمردم از بس که گم میشم هممممممه جا
3
0
15
شرکتمون یه خسیس به تمام معناس یه مأموریت داده بهمون یه روزه بریم مونیخ و بیایم بعد همکارم پرسید پول غذا باشماس مگه نه؟
رئیسمون گفت نه تا سفر بیست و چهار ساعت نشه با ما نیست
مرتیکه من گشنم شه همه رو پاره می کنم به ضرر شرکتته!
1
0
17
امروز همکارم که دوست پسرش ایرانیه
یهو صدام کردم زاغا:
«İch moge fesenjiun »
آلمانو بدون جنگ و خونریزی داریم فتح می کنیم
0
0
16