راد
@JavaneRad
Followers
1,368
Following
247
Media
587
Statuses
25,651
«دعا کن من هم بروم، مثل حمید، بی نشانِ بی نشان!»
Joined December 2017
Don't wanna be here?
Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Brazil
• 1115918 Tweets
Elon Musk
• 704860 Tweets
Alexandre de Moraes
• 466558 Tweets
Sterling
• 244010 Tweets
Bluesky
• 205644 Tweets
Adeus Twitter
• 158314 Tweets
Politico
• 154986 Tweets
Xandão
• 153409 Tweets
#مولد_ولي_العهد
• 135912 Tweets
#BUS1stFANCON_KnockKnockKnock
• 88887 Tweets
Tchau
• 84171 Tweets
Temple
• 59559 Tweets
Caitlin Clark
• 52020 Tweets
VPNs
• 50126 Tweets
#SmackDown
• 36513 Tweets
ブラジル
• 33982 Tweets
Angel Reese
• 28799 Tweets
Michigan State
• 23155 Tweets
Oklahoma
• 20616 Tweets
O Santos
• 19970 Tweets
野菜の日
• 16670 Tweets
#INZM_30Mviews
• 16569 Tweets
Andrade
• 13408 Tweets
Djokovic
• 12058 Tweets
به روایت تصویر.
یزدانه میگفت تو عروسیت مثل بچه هایی شده بودی که تو عروسی بقیه لباس عروس میپوشن.
4
0
150
112
8
4K
واقعا به رسمیت شناخته شدن، چیز مهمیه. به رسمیت شناختن هویتت، به رسمیت شناختن رنجت، به رسمیت شناختن بیماریت هرچی.
1
107
1K
فقط ۶۳ دانش آموز رو تو لاهیجان گرفتن، شهر به این کوچیکی!!!
#مهسا_امینی
6
166
710
ولی این توییت ثابت کرد دستت رو تا آرنج هم بکنی تو عسل بذاری دهن بچه‌ات بازم براشون کمه:)))
7
0
455
دو روز پیش رفتم یکی از صورت فلکی های که خوشم می اومد رو تتو کردم الان یه تیکه از آسمون رو تو دستم دارم.
28
2
379
همینکه امروز مجبور نیستی دفترچه پاسخنامه قلم چی رو چک کنی یعنی خوشبختی.
9
9
328
یادمه خانومه خواستگار گفت دخترتون عکسش رو بفرسته برا پسرمون، مامانم گفت دخترمون عکسش رو تو فضای مجازی نمیذاره:))
22
1
318
از اضطراب پاشدیم رفتیم تو خیابون با یه گاردی شروع به صحبت کردیم،هرچی میخواست متقاعد کنه که «مجبوریم» گفتم نیستی، لباست دربیار ببین که نیستی مثل رفیقات که میگی نمیان، گفت الان مگه لباس تو فکر تو رو نشون میده، گفتم آره «۶۰روزه»لباس من، فکر من رو نشون میده!
12
8
252
دیشب تو شیخ زاهد یه لحظه ترافیک شد، همون لحظه بلند گفتم مرگ بر دیکتاتور، یه پسره از لاین مقابل داد زد مرگ بر آمریکا، نصف شیشه رو دادم پایین گفتم عاوو خایه مالی که!
هیچی دیگه کل جمعیت خندیدن.
5
5
249
"همه امور دنیا همینه به توهم خوشحالیم به توهم غصه می خوریم"
«فَلا تعلم نفسُ ما أخفی لهم من قرة أعین»
4
8
209
یکی از بچه هام از وسط کلاس زد زیر گریه هرچی هم پرسیدیم نگفت، بعد من کارم تموم‌شد رفتم‌پیشش پرسیدم‌باز نگفت، زنگ خورد ناظم‌اومد که باید بره حیاط گفتم من هستم یکم وقت بدین بعد تر بیاد
بعد بهش گفتم بیا بریم صورتت رو بشور بعد بیا تو کلاس پیشم بشین،
1
0
192
یکی توییت زده رشت مردم به دین اعتقاد ندارن، نمیدونم این همه بسیجی از کجا اومده، کامنت گذاشتن براش «اینا رشتی نیستن از اطرافن»:)))
از هفت دولت آزادید راحتید بخدا!
7
1
186
بالاخره تصمیم گرفتم تفکر آلگوریتمی رو تبدیل به یه دوره کنم و اینم توضیحات اضافه‌اش:
17
35
168
«داشت از پرنده معصوم کوچکی می گفت
که تا همین چندی پیش زنده بود.»
28
0
159
هوا یجوری گرفته که انگار امروز تلویزیون هیچ کارتونی نداره، تو هم هیچ درس و تکلیف خاصی نداری و مامانت هم دیر میاد.
1
2
152
این دختر هم اتاقیم، به معنی واقعی سادگی قشنگی داره، روی یه پسری تو محل کارش کراش زده و به قشنگ ترین شکل ممکن از ویژگی های ساده‌اش برام میگه که گاهی فکر میکنم چقدر زندگی میتونست راحت تر باشه و هیچ وقت نبود.
2
0
156
غروب شد و به کسی نگفتم دلم برات تنگ شده، پس با این عکس دوباره ابراز دلتنگی میکنم🧎🏻♀️.
19
0
150
یزدانه میگفت تو عروسیت مثل بچه هایی شده بودی که تو عروسی بقیه لباس عروس میپوشن.
4
0
150
بعد اومد بغلش کردم گفتم چی شده چرا گریه میکردی ، بعد یهو دوباره بغض کرد گفت خانم دیگه شما رو نمی بینم دلم براتون تنگ میشه. ☹️
بوسش کردم گفتم ولی میدونیم که خیلی همدیگرو دوست داریم من همیشه اینجا تو قلبت هستم حتی اگه سال دیگه این مدرسه نباشم.
8
0
146
اگر نمیگید یادگاری واقعه سیاهکل و اعضای گروه پژاک ما یه عکس اینجا بذاریم اینجا.
7
0
145
بابام یه پاکت کامل سیگار تو ماشینم پیدا کرده، الان موقع رسوندنم گفت فقط کمتر بکش برای ریه خودت میگم.
4
0
139
اونجایی که فردوسی پور گفت با خودم طی کردم احساساتی نشم ولی شد، قلبم درد گرفت :(((
1
1
134
تو حیاط داشتن کباب میزدن، رفتم کنارشون چپه شدم عین گربه ها بهم گوشت بدن.
1
1
126
نیاز به یه انگیزه برای بودن و حیات دارم، بیشتر از هروقت دیگه به نیستی نزدیک شدم.
4
7
125
برای بار هزارم عرض میکنم که این ساختار کلاس داری و نظم های دست بسته نشستن و سکوت کردن باعث کاهش توان شناختی بچه ها میشه. یه سوگیری غلط معلم عملکرد شناختی بچه ها رو تا پایان عمر تغییر میده، ۱۲ سال تحصیل اونم با این فکت که تو نامنظمی ببین چه بلایی سرش میاره.
4
6
125
چون تابستون تموم شد و نهایت پنج تا دونه عکس از خودم گرفتم، برعکس پارسال!
5
0
117
دیروز تو یه دیالوگی فهمیدم، من از موندن اضطراب میگیرم، و همیشه ته ذهنم این بوده که خب بالاخره از این مدرسه میرم، از این شهر میرم، از این دانشگاه میرم، و حالا هم خلاف چیزی که فکرش رو میکردم هنوزم احساس قرار ندارم.
2
7
112
عزیزان کیف جدیدم، کیف جدیدم عزیزان.
اگر دوست داشته باشید میتونید جای مهر دایره، طرح مورد علاقه خودتون رو سفارش بدید.
و اگر ممکن هست، لطفا ریتوئیت کنید!
8
19
113
دو نفر رو میکشن و یه نفر رو آزاد میکنن، قطعا به عملکرد ستیسفاینگ مغز آگاه هستن و شرم بر اون محققانی که به اینا راهنمایی میدن.
2
5
110
امروز سر کلاس یوگا مربیم یه سوال پرسید، گفت اگر همین الان جنسیتت رو ازت بگیرن خودت رو بدون داشته های مالیت چطوری معرفی میکنی، هرچقدر فکر کردم دیدم، «زن» بودن فقط جنسیت نیست نوعی از زیست کردنه که دنیای امروز از خلعش داره رنج میبره.
6
0
109
اینقدر از این مدل استوری های مذهبی هایی که میخوان نه سیخ بسوزه نه کباب یه آیه قرآن میذارن بدم میاد. حرف نزنی نمیگن لالی مومن!
5
15
107
الان نمود بارز اون دیالوگ صابر ابرم:«می دونی چجوری از این همه بدبختی خلاص میشیم مامان؟»
1
9
105
تصورات من ۱۲ ساله از خونه ام در بزرگسالی :
0
4
108
آن خانه با وجود وضعیت دلتنگ کننده‌اش نخستین جایی بود که به خودم تعلق داشت؛ حالا اما تنها سعادتی به‌نام تماشا برای من‌ست.
3
0
103
رندم دیالوگ من با بابام اینه: بابا برام بُز میخری؟ جالب هم اینه که بابام هم میگه باشه.صبح زود این عکس رو فرستاد گفت «صبح شما بخیر دختر گلم»
6
0
106
اگر اون ماشینه اون پشت نبود میگفتم قطعا دیلمانه.
7
2
102
ولی از میدون فردوسی تا انقلاب نزدیک ۱۳ نفر بهم گفتن روسریت رو سرت کن، با اینکار به اسرائیل کمک میکنی.یه دختر بچه هم داد زد تو روم مرگ بر بیحجاب.
6
1
102
شما هم اضافه کنید.
شما هم یک فریم از تنهایی را اضافه کنید...
Red Desert
637
95
3K
2
5
102
مامانم یه دعا داره برای من همیشه، میگه «آدم‌های خوب سر راهت بیان مادر»
و امشب مطمئن شدم واقعا دعای مادر میگیره.
1
0
100
تموم شد، استعفا دادم و این هفته اومدم بیرون، انگار هرگز اونجا نبودم.
4
0
101
حالا شاید این براتون جالب باشه بدونید مادرجونم این هفته میره کربلا هفته بعدش میخواد با دوستاش بره ترکیه:)))
برای مادرجونم کیسه خواب جدید گرفته بودم رو نشون دادم گفت چرا نگفتی من کیسه خواب داشتم فروختمش، باورم نشد از تو گوشیش عکسش رو نشون داد، واقعا داشت:)))
2
0
37
3
0
96
به نظرتون خندوانه بیش از حد استند آپ کمدین داره تولید نمیکنه؟ جامعه چقدر مگه کمدین سَس میخواد؟
4
2
99
تو هر بار رفتن هم بارم رو سبک تر میکنم.
2
0
97
Sometimes I think I must enjoy suffering. But I know I’d really prefer something else.
2
0
96
یکی از دغدغه هام اینه اگه رئیس جمهور بشم مامانم می‌ذاره سفر استانی برم!
3
4
92
ساختم.
عمیقا نیاز دارم چیزی بسازم، با دستهام!
از آخرین چیزی که ساختم بیشتر از یک سال میگذره.
1
0
32
3
0
88
به تمام معنا وقتی میگوییم زن زندگی آزادی یعنی چه:
#نیلوفر_حامدی در زندان روزنوشت می‌نویسد. این بخشی از روزنوشت چهارشنبه هفته پیش اوست که تلفنی برایم خواند.
#زن_زندگی_آزادی
111
1K
7K
1
6
91
صبح زود، مامان اومد یواش بهم گفت «جوان مادر مادرجون فوت کرده، بیدارشو» چند ثانیه تا یادم بیاد کی بوده، فکر کردم مادرجونم مرده و انگار که هنوز خوابم تمام خاطرات بچگیم از جلو چشمم رد شد و یه لحظه از عظمت خالی شدن زندگیم ترسیدم. مرگ همین شکلیه احتمالا.
31
0
88
«از من دو چیز مانده
یکیش را که می دهم به تو
از من یک چیز مانده
بیا که
بگیری‌ش»
.
آذر۰۲/انزلی
7
0
91
این عکس نزدیک ترین کارکتر به کارکتر چند سال اخیر منه، سرمازده، در زمینی که نه خشک نه حاصل‌خیز، امیدوار به دور دست و در حال رفتن.
1
0
88
امروز سر کلاس داشتم به بچه ها حرکت مولکولی رو یاد میدادم، گفتم اگر شما مولکول ها به دیوار مشت بزنید مولکول های کلاس بغلی هم به حرکت در میان. آقا ردیفی همه کلاس ها داشتن مشت میزدن به دیوار:))))
ناظم هم اومد عوضش حرکت مولکولی رو یاد گرفتن.
1
1
88
به این صورت:
تو حیاط داشتن کباب میزدن، رفتم کنارشون چپه شدم عین گربه ها بهم گوشت بدن.
1
1
126
10
0
83
«در راه بازگشت به این فکر می کنم که خروسم را به کدام معبد ببرم و رؤیاهایم را برای که تعریف کنم. به خانه که می‌رسم رؤیاها را در دفترم ثبت میکنم و بعد به یاد سقراط و ایزد طبابت برای خودم سوپ مرغی سفارش می‌دهم. تا چه شود!»
0
0
89
بعد حموم اگر تا پنج‌دقیقه لباست رو پوشیدی که پوشیدی، اگر نه میره تا فردا.
1
0
86
من بنده جاده‌ام، نه خود رسیدن یا مقصد، در راه بودن و از راه درک کردن هستی، بنده پشت فرمون نشستن ام، تو تاریکی شب، جاده خلوت، آسمون تاریک نزدیک غروب، جاده عریض کوهستانی، روشنی چراغ روستاهای اطراف، من بنده سو سو زدن ستاره‌ی ام که فقط تو این حال پیدا میشه!
1
4
84
وقتی تو جمع به من میگن بیا بازی کنیم:
2
2
83
وقتی اختلالات روحی رو درمان نمیکنی:
2
4
83
گاهی برای روزنویس هام از خودم عکس میگیرم، داشتم عکسا رو نگاه میکردم، دیدم تو اکثرشون حضور نیروی گارد ویژه گذری و اتفاقی هم شده وجود داره. شبیه فیلم های فلسطینی شدیم، شبیه کشور های اشغال شده!
1
0
80